بازگشت یا گسست: سرنوشت محیط‌‌زیستی نسل بتا

به مناسبت روز ملی کودک و محیط‌زیست

مینا حسینی/نسل بتا در دو راهی قرار دارد: ادامۀ گسست از طبیعت یا بازگشت به زمین. آن‌چه تعیین می‌کند کدام راه را برگزینند، نه فقط دسترسی به فناوری بلکه کیفیت تجربۀ نخستین آن‌ها از خاک، آب و زندگی زندۀ پیرامون‌شان است.

نسلی که از سال ۲۰۲۵ به دنیا می‌آید، درست در میانۀ دو مسیر متضاد قرار دارد: جهانی که هر روز فناورانه‌تر می‌شود و جهانی که با بحران‌های محیط‌زیستی دست‌به‌گریبان است. این کودکان از نخستین روزهای زندگی با هوش مصنوعی، ربات‌های خانگی و سرگرمی‌های واقعیت مجازی احاطه خواهند شد. اما در همان حال میراث‌داران زمینی هستند که گرمایش جهانی، کمبود آب و نابودی زیست‌بوم‌ها دیگر بخشی از هشدارهای آینده نیست، بلکه تجربۀ روزمرۀ خانواده‌ها و جوامع است.

پرسش کلیدی این است که آیا نسل بتا با چنین آغاز فناورانه‌ای از زمین و طبیعت فاصله می‌گیرد، یا در واکنش به بحران‌های محیط‌زیستی به سمت احیای رابطه و حفاظت از زمین کشیده خواهد شد؟

برای یافتن نشانه‌هایی از آینده، باید نگاهی به مسیر گذشته بیندازیم. نسل Z، متولد اواخر قرن بیستم و آغاز قرن بیست‌ویکم، نسلی بود که هم‌زمان با رشد اینترنت و شبکه‌های اجتماعی بزرگ شد. این نسل به «نسل اقدام‌کننده» مشهور شد و در جنبش‌های اجتماعی و فرهنگی حضور پررنگ داشت، اما ارتباطش با طبیعت محدود بود و دغدغۀ محیط‌زیستی در زندگی روزانه‌اش چندان نهادینه نشد.

پس از آن نسل آلفا آمد؛ کودکانی که از حدود ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۴ به دنیا آمدند و از سال‌های آغازین زندگی با صفحه‌نمایش، کلاس‌های آنلاین و ابزار هوشمند احاطه شدند. در نتیجه تماس جسمی و عاطفی آن‌ها با خاک، آب، گیاهان و جانوران کمتر از نسل‌های پیشین بود و نگاه‌شان به طبیعت بیشتر از پشت پنجره یا در قالب تصویر و ویدئو شکل گرفت.

نسل بتا وارث این روند است. اما این بار بحران‌های محیط‌زیستی جدی‌تر و ملموس‌تر خواهد بود. همین هم‌زمانی می‌تواند دو مسیر کاملاً متفاوت پیش پایشان بگذارد. از یک سو، رشد فناوری می‌تواند فرصت‌های بی‌نظیری برای شناخت، پایش و حفاظت از محیط‌زیست در اختیارشان بگذارد. از سوی دیگر، همین فناوری می‌تواند آن‌ها را از تماس واقعی با طبیعت محروم کند و حس تعلق به زمین را در آن‌ها تضعیف نماید.

نشانه‌های امیدوارکننده‌ای وجود دارد. آموزش‌های محیط‌زیستی در بسیاری از کشورها به برنامه‌های درسی راه یافته و قوانین و سیاست‌های عمومی به سمت انرژی‌های پاک و حفاظت از منابع طبیعی حرکت کرده است. بحران اقلیمی دیگر یک مفهوم انتزاعی نیست؛ کودکان امروز در اخبار و حتی در تجربۀ روزمره با موج‌های گرما، خشکسالی یا آلودگی هوا روبه‌رو می‌شوند و این تجربه می‌تواند حس فوریت و انگیزه‌ای برای تغییر ایجاد کند.

فناوری هم اگر درست به‌کار گرفته شود، می‌تواند به کمک آگاهی و اقدام بیاید: از نرم‌افزارهای رصد کیفیت هوا و مصرف انرژی تا برنامه‌های مشارکت آنلاین برای کاشت درخت یا پاک‌سازی سواحل. اما هیچ‌یک از این‌ها جایگزین لمس خاک، شنیدن صدای رودخانه و دیدن چرخۀ زندگی جانوران در زیستگاه طبیعی‌شان نمی‌شود.

تجربۀ مستقیم حضور در طبیعت، حتی اگر به باغچۀ خانه یا پارک محله محدود باشد، در شکل‌گیری حس تعلق و مسئولیت‌پذیری نقشی دارد که هیچ محتوای دیجیتالی نمی‌تواند ایفا کند. کودکی که بذر گیاهی را در خاک می‌کارد و هفته‌ها رشد آن را با چشم خود می‌بیند، معنای مراقبت از زمین را عمیق‌تر درک می‌کند.

در عین حال تهدیدهایی جدی هم پیش روی نسل بتا است. سبک زندگی شهری و کاهش فضاهای سبز ممکن است فرصت تماس مستقیم با محیط طبیعی را کمتر و کمتر کند. وابستگی به سرگرمی‌های دیجیتال و واقعیت مجازی می‌تواند حس نیاز به بودن در فضای باز را تضعیف کند.

فرهنگ مصرف‌گرایی فناورانه و تولید انبوه زباله‌های الکترونیکی ممکن است زندگی روزمرۀ کودکان را از همان ابتدا در جهتی مخالف با پایداری محیط‌زیست شکل دهد. افزون بر این، اگر نسل‌های پیشین نتوانند در مهار بحران اقلیمی موفق شوند، حس بی‌اثر بودن اقدامات فردی و بی‌اعتمادی به سیاست‌ها ممکن است انگیزۀ کنشگری را در نسل بتا کاهش دهد.

با این حال آینده بسته و قطعی نیست. می‌توان چند تصویر یا سناریو برای آن ترسیم کرد. در سناریوی بدبینانه، نسل بتا در دنیای دیجیتال غرق می‌شود و طبیعت برایش بیشتر یک تصویر یا پس‌زمینۀ بازی‌های ویدئویی خواهد بود؛ در حالی که بحران اقلیمی وخیم‌تر می‌شود.

در سناریوی میانه، این نسل با استفاده از فناوری از مسائل محیط‌زیستی آگاه است و اقداماتی هم انجام می‌دهد، اما تماس مستقیمش با طبیعت محدود می‌ماند و پیوند عمیق با زمین به‌طور کامل احیاء نمی‌شود.

در سناریوی خوش‌بینانه، تجربۀ زیسته از طبیعت در کنار بهره‌گیری از فناوری برای حفاظت از محیط‌زیست باعث می‌شود کودکان بتا هم‌زمان هم درک حسی از زمین داشته باشند و هم توان و انگیزۀ به‌کارگیری دانش و ابزارهای نوین برای مراقبت از آن را پیدا کنند.

برای رسیدن به این سناریوی خوش‌بینانه، جامعه باید از امروز تصمیم بگیرد. والدین باید در نخستین سال‌های زندگی فرزندان‌شان فضاهایی بیافرینند که در آن طبیعت معلم نخست باشد و فرصت لمس و تجربۀ طبیعت را فراهم کنند تا حس تعلق به زمین درونی شود و پیوندی عاطفی و پایدار با زمین شکل بگیرد، حتی اگر این تجربه به گردش‌های ساده در فضاهای سبز شهری یا پرورش یک گیاه کوچک در خانه محدود باشد.

نظام‌های آموزشی باید در کنار مهارت‌های فناورانه، حس کنجکاوی و مسئولیت‌پذیری محیط‌زیستی را از طریق فعالیت‌های عملی و یادگیری تجربی تقویت کنند. سیاست‌گذاران باید با توسعۀ فضاهای سبز، حمایت از انرژی‌های پاک و قانون‌گذاری برای حفاظت از منابع، زمینۀ کنشگری نسل جدید را فراهم آورند. صنایع فناوری و رسانه‌ها نیز می‌توانند روایت‌ها و ابزارهایی بسازند که کودکان را به مشارکت واقعی در حفاظت از محیط‌زیست ترغیب کند.

نسل بتا در دو راهی قرار دارد: ادامۀ گسست از طبیعت یا بازگشت به زمین. آن‌چه تعیین می‌کند کدام راه را برگزینند، نه فقط دسترسی به فناوری بلکه کیفیت تجربۀ نخستین آن‌ها از خاک، آب و زندگی زندۀ پیرامون‌شان است. آیندۀ زمین به انتخاب‌های امروز ما بستگی دارد و هرچه زودتر برای نزدیک‌کردن کودکان به طبیعت در کنار بهره‌گیری خردمندانه از فناوری گام برداریم، احتمال تحقق آینده‌ای پایدار و زیست‌پذیر برای همه بیشتر خواهد بود.

آیندۀ زیست‌پذیر زمین با پیوند دوبارۀ نسل نو با طبیعت و همکاری خانواده، آموزش، دولت و فناوری ساخته می‌شود، و نسل بتا تنها زمانی می‌تواند نسل بازگشت به زمین باشد که این همکاری از همین امروز آغاز شود.

پیام بگذارید