منظر فرهنگی میمند

پژمان خرسند/ منظر فرهنگی میمند در غرب استان کرمان در جنوب شرقی ایران واقع شده و مساحت تقریبی آن شامل منطقه‌ای به وسعت ۲۰ کیلومتر در ۲۰ کیلومتر است. اختلاف ارتفاع هزار متری از جنوب منظر تا شمال آن باعث پیدایش تنوع آب و هوایی خوبی شده، به‌طوری‌که در فصول مختلف سال زندگی در بخش‌های متفاوتی از منظر از گذشته‌های دور تا به امروز در جریان است. سه مرحلۀ کوچ این مردمان گواه روشنی است از شناخت و درک طبیعت اطراف‌شان و تلفیق استادانۀ آن با زندگی روزمره‌شان که به‌واقع اوج هماهنگی انسان و طبیعت را نشان می‌دهد.

زندگی در دشت در مراتع جنوب میمند (سرِآغل)

از اواسط دی‌ماه، مردان میمندی کمی زودتر از سایر اعضای خانواده به سرِآغل می‌روند تا با دادن جیره (جو و یونجه) به گوسفندان، آن‌ها را برای زایمان آماده سازند. هر یک از این مناطق محدودۀ مشخصی برای ساخت سکونت‌گاه و چرای دام دارند و بنابراین کسی حق ندارد گوسفندان را به محدودۀ دیگری برای چرا ببرد. در هر آغل چندین خانه به نام «مرخانه» (markhane) وجود دارد که سازه‌ای مشتمل بر سنگ و چوب است. این عشایر تا اواخر زمستان داخل مرخانه زندگی می‌کنند، اما بعد از عید نوروز با گرم شدن هوا، به اتاقکی به نام کپر می‌روند که جلوی مرخانه قرار دارد. تمام دیواره‌ها و سقف کپر از بوته‌های جاز و خار و ترقو پوشیده شده و به همین دلیل داخل کپر خنک است. چند صباحی بعد از زایمان گوسفندان و بزها، هنگامی که شیردوشی آغاز می‌شود، زن‌ها نیز از میمند به سرآغل می‌روند. کار اصلی آن‌ها شیردوشی، و محصولات اصلی‌شان کشک و روغن است.

سر باغ (آبادی)

از ابتدای مردادماه، با گرم شدن هوا و پایان شیردوشی، میمندی‌ها از سرآغل به سر باغ یا آبادی در ارتفاعات شمال میمند می‌روند. مشتمل بر ۴۰ آبادی وجود دارد که در هر یک از آن‌ها از سه تا بیش از ۱۰ خانوار ساکن می‌شوند. اکنون زمان برداشت محصول است؛ بادام، گردو، سنجد، انگور، گلابی و… در سالیان اخیر به دلیل خشکسالی‌های پیاپی، کار اصلی در آبادی‌ها باغداری است. اما تا همین ۲۰-۳۰ سال اخیر کشاورزی هم رونق داشته و گندم و جو و نخود از محصولات اصلی آن‌ها در سر باغ به شمار می‌رفته است.

محل سکونت در سر باغ گمبه(gombe) نام دارد که حدود یک متر آن، از کف زمین، از سنگ و بقیه از چوب‌هایی است که با خار و خاشاک پوشانده شده. در گمبه‌ها طاقچه‌هایی مانند رف درست می‌کنند که برای گذاشتن اشیاء و وسایل استفاده می‌شود. در جلوی گمبه کپری درست می‌کنند که فقط از چوب و خار و خاشاک درست شده و بسیار خنک‌تر از گمبه است. در کنار گمبه آغل کوچکی از چوب درست شده که گوسفندان پرواری را در آن نگهداری می‌کنند. اواسط پاییز که زمان برگشتن به روستای میمند است، گوسفندان پروار را سر می‌برند و برای روزهای سرد زمستان قرمه درست می‌کنند. قرمه، روش طبخ گوشت به شیوه‌ای است که برای نگهداری آن به یخچال نیازی نیست و می‌توان تا ماه‌ها آن را نگه داشت.

میمند ؛ روستاموزه‌ای در دل کوه

نقطۀ مرکزی منظر فرهنگی میمند، روستای دستکند میمند است. روستا در ارتفاع ۲۲۴۰ متری از سطح دریا قرار دارد و زمستان‌نشین مردمان است. خانه‌های غارمانند در دامنه‌های طبیعی کوه کنده شده که علاوه بر محافظت ساکنان آن‌ها از گزند سرما، مکان امنی در مقابل حملات دشمنان بوده است. روستا از بیش از ۲۵۰۰ اتاق دستکند تشکیل شده که نشان‌دهندۀ جمعیت بالای روستا در گذشته‌های نه چندان دور است. میانگین دما در داخل اتاق‌ها در فصول مختلف سال تفاوت چندانی نمی‌کند، به‌طوری‌که در شب‌های سرد زمستان که دمای بیرون گاه تا منفی ۱۵ درجه می‌رسد، حداقل دما در داخل اتاق مثبت ۱۰ درجه است که انتخاب هوشمندانۀ ساکنان اولیۀ میمند را نشان می‌دهد. قدمت دقیق خانه/غارها مشخص نیست. اما بر اساس یافته‌های باستان‌شناسی، حداقل قدمت آن به سدۀ سوم قبل از میلاد برمی‌گردد. چنین به نظر می‌رسد که اوج شکوفایی روستا مربوط به دوران ساسانی است.

روستای میمند سال ۱۳۸۰ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید و پس از آن در سال ۱۳۸۴ جایزۀ جهانی ملینا مرکوری را که هر دو سال یک بار به تعامل فرهنگ، انسان و طبیعت تعلق می‌گیرد از آن خود کرد، و سرانجام در تیرماه ۱۳۹۴ به عنوان سایتی جهانی در یونسکو، با نام منظر فرهنگی میمند، به ثبت رسید.

منظر فرهنگی میمند گواه منحصربه‌فردی است از سیر تکاملی زندگی بشر در تعامل بسیار نزدیک با طبیعت از سده‌های دور تا به امروز. در واقع، در منطقه‌ای نسبتاً محدود، این منظر فرهنگی شامل عناصر و ساختارهای بشرساخت بی‌شماری است که مراحل مختلف تکاملی آن را می‌توان از دورۀ پارتی و ابتدای دورۀ ساسانی تا به امروز مشاهده کرد. خانه‌های دستکند میمند ابتدا غارهای طبیعی و سوراخ‌هایی ساده در زمین بوده است که گمان می‌رود مربوط به دوران مهرپرستی ایرانیان باشد. گسترش استادانۀ این فضاها با دست و ابزارهای ساده، سرپناه‌های راحت و قابل سکونتی ایجاد کرده و پس از آن برای سایر احتیاجات نیز فضاهایی پدید آمده که همگی دستکند هستند (آتشکده، مسجد، حسینیه و حمام روستا).

سه مرحلۀ کوچ، حرکت فصلی و جابه‌جا شدن روزانۀ مردمان با دام‌هایشان در فواصل نسبتاً کوتاه، نمودی از دانش و درک عمیق طبیعت و محیط‌زیست و مرتع است. آن‌ها می‌دانستند که در منطقه‌ای خشک فشار بیش از حد به طبیعت موجب پدید آمدن آسیب‌های برگشت‌ناپذیری می‌شود و با این بینش است که بعد از هزاران سال زندگی مداوم در این منطقۀ نیمه‌خشک، محیط‌زیست طبیعی آن همچنان پوینده و تر و تازه باقی مانده است. در این چرخه و در جای‌جای زندگی مردمان، خواه در میمند و سرآغل و خواه در آبادی، می‌توان تعامل انسان با طبیعت را در تمام جنبه‌های زندگی بومیان یافت: غذا، پوشش، صنایع دستی، ابزار روزانه و مصالح ساختمانی، الگوهای معماری، فضای زندگی، شیوۀ زندگی و رفتار مردمان از لحظۀ تولد تا مرگ.

بومیان این منطقه همۀ عناصر طبیعی را به خوبی می‌شناسند و خواص‌شان را می‌دانند و نحوۀ استفاده از آن‌ها را برای رفع نیازهایشان دریافته‌اند. این مردم از علفزارهای سبز و مراتع برای چرای دام‌هایشان در چهار ماه ابتدایی سال استفاده می‌کنند. با این وجود می‌دانند که مرتع برای این‌که بتواند خود را احیاء کند نباید به طور کامل از بین برود. از این رو در گذشته، در ماه‌های خشک سال بذرهایی را از اطراف گردآوری می‌کردند و در کیسه‌ای زیر گردن گوسفند قرار می‌دادند؛ این بذرها هنگام چرای گوسفندان بر زمین می‌ریخت و دوباره بعد از مدتی سبز می‌شد. این کوشش برای احیاء مجدد مرتع تنها بابت فراهم آوردن غذای دام‌هایشان نبوده، بلکه جزئی از باورهای سنتی و فرهنگی‌شان در باب ارزش‌های طبیعت است و این باورها همچنان در کردار و بینش بومیان نمود دارد. بر این اساس از ریشه درآوردن هر روییدنی، گناه بزرگی است و در حفظ رویش‌زارها بسیار اهتمام می‌ورزند. میمندی‌ها هرگز اضافۀ آب استفاده‌شده را بیرون نمی‌ریزند و از آن برای آبیاری گیاهان و درختان‌شان بهره می‌برند.

چنین می‌نماید که این مردمان همه چیزشان، از فرهنگ و اقتصاد گرفته تا جامعه و مذهب‌شان، کاملاً در جهت هماهنگی با طبیعت نیمه‌خشک پیرامون‌شان و در راستای توجه و حفظ محیط‌زیست طبیعی اطراف‌شان است. اینچنین است که در این سرزمین پرجنب و جوش، شغل اصلی ساکنان همچنان دامداری و کشاورزی با شیوه‌های بومی و کهن است. سخت‌کوشی و استقامت این مردمان و سازگاری و انعطاف‌شان با طبیعت گواهی است بر این‌که می‌توان راه‌ها و رویکردهای کارآمدی برای زندگی پایدار در محدوده‌ای نه چندان غنی یافت، که طی هزاران سال بی‌آنکه ضربه‌ای به طبیعت وارد ساخت در آن‌جا زیست. هر آن‌چه در این روستا و باغ‌ها و مراتع دیده می‌شود نشانی است بر هماهنگی هوشمندانۀ انسان با منابع طبیعی، و تأییدی است بر درستی روش‌های مدیریت سنتی‌شان. این بینش از بدو تولد تا پس از مرگ ادامه می‌یابد. آن‌ها به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشته‌اند و آرزوی شادی برای خویشاوندان درگذشته‌شان بسیار پراهمیت است.

میمندی‌ها آبگیرهایی برای جمع‌آوری آب باران درست می‌کنند. هر رهگذری که آب این آبگیرها را مصرف کند می‌بایست برای شادی روح درگذشتگان دعای خیری نثار کند. همچنان برای درگذشتگان به‌ویژه جوان‌ترها درخت می‌کارند. هر رهگذری که زیر سایۀ درخت بیاساید، یادی از عزیز درگذشته و دعایی برای شادی روحش می‌کند. همۀ این اعتقادات از گذشته‌های دور نسل به نسل تا به امروز به آن‌ها رسیده و آن‌ها میراث‌دار فرهنگ گذشته‌های دورشان هستند. تمام این کارها بدون نوشتن قانون و تنها بر اساس آموزه‌هایشان در جهت حفظ طبیعت و البته بهره‌برداری پایدار از محیط طبیعی‌شان بدون آسیب رساندن به آن انجام می‌شود.

 

فصلنامۀ صنوبر، سال سوم، شمارۀ هفتم، ص ۹۴ تا ۹۸.

نمایش نظرات (2)