نگاهی به عوامل خشکیدگی تالاب کافتر و راه‌های رفته و نرفته برای نجات آن

کسی از دل دریاچه خبر نداشت…

مجید تقی‌خانی/ تالاب کافتر را باتلاق کافتر و دریاچۀ شادکام نیز خوانده‌اند. نام‌هایی که شاید دیگر کمتر به گوش بخورند و امروز حتّی در بعضی از نمایه‌ها و نقشه‌ها می‌نویسند کویر کافتر(!) به نظر تعمّدی در کار است که این مفاهیم جایگزین شوند، زیرا دریا، دریا‌دلی می‌‌آورد. وقتی دریا باشد، سخن می‌گوید با محیط، با انسان‌ها، با پرندگان، با خزندگان و آب که نباشد هیچ نیست.

وقتی کافتر نابود می‌شد، همه ساکت بودند و در دل تشویق به تخریب می‌کردند! کسی از دل دریاچه خبر نداشت. بیچاره ‌گاه کف می‌کرد و ‌گاه انتقام می‌گرفت،‌ گاه یخ می‌زد و ‌گاه بخار می‌شد. هیچ‌کس نمی‌دانست تالاب چه می‌گوید‌ یا شاید ما این‌گونه فکر می‌کردیم و ثقل سامعه داشتیم! زیرا این سکوت فقط ویژۀ ما بود، سرمان را زیر بر‌ف تعریف و تمجید‌های گذرا کرده بودیم و بیابان را توسعه می‌دادیم‌. مرتع را تخریب می‌کردیم و به‌ جای آن کدو حلوایی می‌کاشتیم! اما پرندگان بی‌تفاوت نبودند، قهر می‌کردند، کمتر می‌‌آمدند و سال به سال کمتر…

درنا‌ها، آنقوت‌ها، مرغابی‌ها و لک‌لک‌ها! همه مویه‌کنان می‌گفتند ‌تالاب کافتر دارد از بین می‌رود؛ اما گوش شنوایی نبود و شوربختی سرانجامِ دریاچه‌ای شیرین شد‌‌ و انسان‌ها‌ی مغرور و خود‌بین به چشم خویش دیدند ‌آن‌چه نباید می‌شد.

می‌خواهم بار دیگر سوگواری‌ها و مویه‌های مجازی برای دنیایی واقعی را یاد‌آوری کنم امّا چقدر دیر! یادی از کافتر که زمانی دریاچه بود و زندگی، شنا بود و ماهیگیری، ولی اینک کویر است و کویر‌ و جایی برای رالی سرعت! به ‌جای جلبک‌های لطیف، خار نشسته و خاک‌ و به‌ جای مرغابی و اردک و لک‌لک، زاغ است و زغن. زوزۀ ماشین جای هلهلۀ درنا‌ها را گرفته، چرخش و رقص فلامینگوهای صورتی‌پوش با گردباد خس و خاک جایگزین شده است. زمانی دلت می‌خواست چهارچشمی اطراف این دریاچه را بنگری و اکنون باید چشم بر هم‌ گذاری تا خاک چشمانت را کور نکند.

تالاب کافتر در خاموشی همه، از مسئول و غیرمسئول، خبر‌نگار و نویسنده، محقّق و مدرّس، کشاورز و مسئولان اداری، خاموش شد و از کسی ناله‌ای بلند نشد! نابخردانه و نا‌جوانمردانه میراث قرن‌های متمادی را در اندک‌زمانی خشکاندیم و پرطمطراق، گردن بالا گرفتیم و از افزایش سطح زیر کشت، به ‌جای افزایش تولید در سطح، داد سخن دادیم! یعنی مرتع را نابود کردیم و سفره‌های آب زیرزمینی را خشکاندیم و اینک بیست ‌هزار هکتار زمین بدون آب و لم‌یزرع روی دست‌مان مانده است. می‌پنداشتیم ما بیشتر از پیشینیان می‌دانستیم و می‌دانیم! که با این‌که دست‌شان برای تخریب و دخالت در طبیعت باز بود، قانع بودند و شکر‌گزار؛ اما چه کنیم؟ میراث زمانه را از دست داده‌ایم.

از روزهای رونق تالاب کافتر تا امروز

تالاب کافتر با وسعتی بیش از هفت‌ هزار هکتار در بخش مرکزی شهرستان اقلید در شمال استان فارس واقع است و مساحتی ‌حدود ۴۸ کیلومتر مربع دارد. این دریاچه در ۳۵ کیلومتری جنوب اقلید فارس و در ارتفاع ۲۳۰۷ متری از سطح دریاست و طول آن حدود ۲۴ کیلومتر و عرض آن ۶ کیلو‌‌متر است و دوّمین دریاچۀ آب شیرین بعد از دریاچۀ پریشان در استان فارس به شمار می‌رود. ژرفاى دریاچه کم و عمیق‌ترین بخش آن سه و نیم متر است. دریاچۀ کافتر از جنوب در پناه کوه برآفتاب است؛ چشم‌انداز و تصویر این کوه در آب دریاچه بسیار زیباست.

زمانی صیّادی فعالیت غالب جوامع محلّی بود و صیّادان بین ۸۰۰ تا هزار تُن ماهی از تالاب کافتر برداشت می‌کردند. امّا امروزه به‌ دلیل برنامه‌ریزی‌های غیراصولی در سطح حوضۀ آبخیز تقریباً تمامی کارکردها و خدماتی که تالاب داشته از بین رفته و آثار سوء خشک شدن تالاب زندگی مردم منطقه را متأثر کرده است.

میانگین سالانۀ نزولات جوی در این حوضه ۴۱۰ میلی‌متر و میانگین حداقل و حداکثر بارش سالانه به ترتیب ۲۰۲ و ۶۸۱ میلی‌متر گزارش شده است (بر اساس دورۀ مشترک نوزده ‌ساله از ۶۶-۱۳۶۵ تا ۸۴-۱۳۸۳). حداکثر و حداقل مطلق مقدار بارندگی در ‌دورۀ آماری مذکور به ترتیب ۵/۹۰۳ و ۲۶۸ میلی‌متر در سال بوده است. میانگین بیشترین میزان نزولات جوی در فصل زمستان ۴/۳۰۲ میلی‌متر است و پس از آن در فصل پاییز ۶/۱۳۸ میلی‌متر می‌بارد. میانگین سالانۀ درجه حرارت حوضه نیز ۵/۱۱ درجۀ سانتی‌گراد است. ماه‌های دی و بهمن با میانگین ۱- و ۵/۰ سرد‌ترین ماه‌های سال و تیر و مرداد به ترتیب با ۲/۲۲ و ۵/۲۱ گرم‌ترین ماه‌های سال هستند.

این تالاب یکی از مهم‌ترین تالاب‌های کوهستانی کشور و دوّمین دریاچۀ آب شیرین بعد از دریاچۀ پریشان در استان فارس و اوّلین مقصد توقّف پرنده‌های مهاجری‌ست که از شمال به استان وارد می‌شوند. کافتر در زمان پرآبی یک بانک زیستی از مجموعۀ متنوع گونه‌های جانوری و زیستگاه طبیعی پرندگان مهاجر و محلّ پرورش ماهی‌های کپور و آمور بود. وجود چشمه‌سار‌ها و قنوات متعدّد علاوه بر ایجاد مناظر زیبا و دیدنی زمینۀ مساعدی برای پرورش ماهی قزل‌آلا فراهم کرده ‌و هر سال میزبان پرندگان بسیاری هم‌چون تنجه، چنگر معمولی، فلامینگو، اردک سرحنایی، خوتکا، اردک سرسبز، غاز خاکستری، عقاب دُم‌سفید، پلیکان خاکستری، اردک سرسفید، کفچه‌نوک، حواصیل‌ها، باکلان و کشیمیان و انواع پرندگان کنار آبزی بود.

البته علاوه بر پرندگان آبزی، پرندگان کنارآبزی زیادی مثل درنا، کبک، تیهو، عقاب طلایی، شاه‌باز، دلیجه، جی‌جاق و کمرکولی، زنبورخور کوچک و سبزه‌قبای هندی و ۴۹ گونه پستاندار از جمله پلنگ، قوچ و میش، گربۀ جنگلی، روباه معمولی و گرگ در کنار هم زندگی می‌کنند؛ بنابر‌این، تالاب‌ کافتر، هرچند در لیست تالاب‌های بین‌المللی نیست، دست‌کمی از تالاب‌های بین‌المللی ندارد.

خشکاندن و تبدیل بستر تالاب به کانون گردوغبار، افت سفره‌های آب زیرزمینی، شور شدن اراضی کشاورزی و چاه‌های آب و پیدایش سایر مسائل متعدّد اقتصادی و اجتماعی و محیط‌زیستی از عواقب سوء‌مدیریت در مدیریت تالاب‌هاست.  اوّلین معضل در حوضۀ تالاب کافتر توسعۀ بی‌رویۀ کشاورزی بدون توجه به میزان منابع آب قابل برداشت در این حوضه است که منجر به تخلیۀ سریع منابع آب زیرزمینی شده و قطعاً آثار جبران‌ناپذیری در زندگی مردم منطقه خواهد داشت.

مشکل عمدۀ دیگر در این منطقه واگذاری عرصه‌های پهناوری از بستر و حریم تالاب و هم‌چنین رودخانۀ شادکام به کشاورزان است و این اتفاق نادر عجیب‌ترین رویدادی‌ست که تاکنون در حوضۀ تالاب‌های کشور رخ داده است.

 در این اقدام نابخردانه، آب سطحی که باید تالاب را تغذیه کند از طریق بند و سدهای ایجادشده به دست کشاورزان در پهنه‌های زیر کشت آنان هرز رفته و علاوه بر خشکاندن تالاب موجب وقوع سیل و سایر مشکلات مشابه در روستاها می‌شود.

بیابان و ماهی‌گیری؟!

بیایید مرور کنیم چه کرد‌ه‌ایم، شاید راه چاره‌ای بیابیم؛ اکنون که حمیّت و همّتی جوانه زده که این‌گونه دریاچه‌ها و تالاب‌ها احیا و حفاظت شوند، کافتر را نیز از یاد نبریم. وقتی از ارومیه و دریاچۀ آن صحبت می‌کنیم، از کافتر که هرچند وسعت ارومیه را نداشته اما ذخایر آب شیرین و تنوع زیستی آن قطعاً از دریاچۀ ارومیه کمتر نیست هم بگوییم. از تالاب پررونقی که حالا داریم در خاطره‌هایمان جست‌وجویش می‌کنیم. کجا رفتند پرندگان زیبایی که با حرکت هفتی خود و صدای پیش‌قراولان‌شان به ما شادی و نشاط می‌بخشیدند؟ چرا صدای شبانۀ آن‌ها با حرکت‌های دسته‌جمعی‌شان، که به علّت حملۀ مهاجمی بود، دیگر نمی‌آید.

قبلاً اشاره کردیم تا قبل از خشکسالی سالانه تالاب کافتر، حدود یک ‌هزار تُن ماهی کپور از آن صید می‌شد، زمانی اسکله داشت و شرکت تعاونی صید و صیادی که هنوز سهامداران چشم‌به‌راه آب و ماهی هستند؛ اما تنها تابلویی بر جای مانده که از منظر افرادی که قبلاً دریاچه را ندیده‌اند چنین می‌نماید که به دیار دیوانگان و مسخ‌شدگان وارد شده‌اند. بیابان و ماهی‌گیری‌؟!

در حال حاضر با خشک شدن این دریاچه‌ها نه تنها پرندگان مهاجر به این دریاچه‌ها نمی‌آیند بلکه به پرندگان بومی نیز آسیب فراوان وارد شده است. در چند سال گذشته به دنبال بارش‌های متعدّد مقدار کمی آب در دریاچه‌های خشک‌شدۀ استان جمع شد اما نه تنها آبی در تالاب کافتر جمع نشد بلکه دریاچه وارد پانزدهمین سال خشکی‌اش شد و…

در پانزده سال گذشته به دلیل استفادۀ بی‌رویۀ آب و هم‌چنین توسعۀ کشاورزی در بالادست خسارات جبران‌ناپذیری به کافتر وارد شد. خشکسالی‌های این مدّت باعث خشکی ۱۰۰ درصد تالاب شده. از آن‌جا‌ که شغل ۹۰ درصد از مردم منطقه کشاورزی‌ست و اراضی آن‌ها در حوالی این تالاب واقع شده، کافتر آب مورد نیاز کشاورزان را تأمین می‌کرد.

عبور و مرور خودرو‌ها از میان دریاچه نیز یکی دیگر از فجایعی‌ست که برای این دریاچه طی این مدّت رقم خورده و باعث شده شرایط اکولوژیک آن دچار تغییرات ناشی از عوامل انسانی شود، البته مقصّر اصلی خشکسالی نبوده و نخواهد بود، به رودخانۀ شادکام که منبع اصلی تغذیۀ تالاب کافتر است دست‌درازی شده، خاکریزها و سیل‌بندهای متعدّدی در مسیر این رودخانه احداث و از ورود آب به تالاب ممانعت می‌کند، اما خوشبختانه در دو سال اخیر با پیگیری‌های انجمن همیاران و پاکسازان طبیعت شهرستان اقلید و سازمان‌های غیردولتی شهرستان برخی از این موانع با حمایت مالی ادارۀ کل محیط‌زیست استان و جوامع محلّی برداشته و می‌توان گفت راه برای عبور آب به تالاب کافتر تا حدودی باز شده است، اما هنوز کار در این زمینه بسیار است که احتیاج به پشتیبانی بیشتر مالی دولتمردان دارد.

نکتۀ دیگر این‌که هرچند خشکسالی در این سال‌ها تأثیر زیادی بر خشک شدن تالاب‌ها گذاشته است، برنامه‌ریزی نکردن برای آب بالادست تالاب‌ها و دریاچه‌ها، چشمه‌ و رودخانه‌ها و ساختن سد، بسیاری از تالاب‌های کشور را کاملاً خشک کرده و این عامل در تالاب کافتر بیشتر به چشم می‌آید. برا‌ی حلّ معضل تالاب و باز‌گرداندن حیات به آن، نظر کار‌شناسان و مسئولان مربوطه این است که باید با مدیریت مصرف آب در حوزۀ کشاورزی نسبت به احیای تالاب اقدام کرد. حفر صدها چاه کشاورزی مُجاز و غیرمجاز در دشت نمدان و اطراف رودخانۀ شادکام و هم‌چنین در حاشیۀ تالاب باعث خشک شدن تالاب کافتر شده است که باید فکری به حال این برداشت‌های بی‌رویۀ آب کرد. در غیر این صورت در آینده‌ای نزدیک، استان فارس از سمت شمال هم با خطرات زیادی از جمله ورود کویر روبه‌رو خواهد شد. حفظ حریم تالاب کافتر هم از مهم‌ترین اولویت‌ها در زمان خشکسالی‌ست.

متأسفانه بنچ‌مارک‌هایی که حریم تالاب را مشخص می‌کرد نیز در یکی دو سال گذشته توسط کشاورزان منطقه جابه‌جا شده و حریم دریاچه را کوچک و کوچک‌تر کرده‌اند و به زمین‌های کشاورزی خود افزوده‌اند و حتّی پا را از این فراتر گذاشته و بخش‌های زیادی از کناره‌های تالاب را به تصرّف خود درآورده‌اند و در آن زراعت می‌کنند. گزارش‌های انجمن نیز تاکنون نتوانسته جلوی این تالاب‌خواری را بگیرد و گوش مسئولان مربوطه هم به این گزارش‌ها بدهکار نیست.

اما انجمن همیاران و پاکسازان طبیعت در این راستا در دو سال گذشته اقدام به فرهنگ‌سازی برای پایداری این تالاب کرده است و توانسته تا حدودی جوامع محلّی را با ارزش‌های تالاب آشنا کند. این انجمن با شناسایی دست‌اندرکاران، شناسایی مسائل و مشکلات تالاب کافتر تعریف و تعیین نحوۀ ارتباطات مستمر بخش‌های مردمی محلّی و بخش‌های دولتی شامل ادارات محیط‌زیست، فرمانداری و… اقدامات خود را در جهت نجات این تالاب آغاز کرد و ادامه داد.

این اقدامات با استفاده از روش‌های تسهیلگری، آموزش دوسویۀ مدیریت مشارکت‌مدارانه با روش PRA، برنامه‌ریزی و سازماندهی پایش و ارزشیابی مشارکت‌مدار در یک فرایند اجرایی و در ارتباط با حفاظت از محیط‌زیست، توسعۀ همکاری و هماهنگی بین بخش‌های دولتی و جامعۀ محلّی در راستای ظرفیت‌سازی و فرهنگ‌سازی، تهیه و اجرای یک پروژۀ نمونۀ مدیریت مشارکت‌مدار با مشارکت جامعۀ محلّی و سازمان‌های دولتی محلّی انجام شد.

در نتیجۀ این فعالیت‌ها تجربه‌ای از روش کار با مردم و مسئولان در روستاهای کافتر، چشمه رعنا، خنجشت و سه قلات شکل گرفته است. این تجربه علاوه بر استانی بودن، یک پروژۀ پیشرو نیز به حساب می‌آید. از این تجربه می‌توان برای فعالیت‌های دیگر محیط‌زیستی و جذب منابع مالی داخلی و خارجی نظیر UNDP نیز استفاده کرد.

این فرایند توانمندسازِ مشارکتی با افزایش ظرفیت جامعۀ محلّی باعث شده در بحث بازگشایی مسیر رودخانۀ شادکام موفقیت‌هایی حاصل شود. از دیگر نتایج پروژه عبارت است از: افزایش آگاهی بهره‌برداران، مجریان و… در مورد چگونگی مدیریت محیط‌زیستی مشارکتی با مردم و سازمان‌های غیردولتی، افزایش اعتماد روستاییان، آشنایی با پروژه‌های الگویی اجراشده و برنامه‌ریزی برای اجرای پروژه‌های آینده، ایجاد بستری برای تشکّل‌های جدید و جلب مشارکت زنان در حفظ محیط‌زیست، عضوگیری و شکل‌دهی تشکّل‌های محیط‌زیستی، بسترسازی برای تأمین معیشت جایگزین با ایجاد اشتغال جدید، و در نهایت توانمندی مردم در احیای تالاب کافتر، که در همین خصوص در این پروژه دو انجمن محلّی به ثبت رسید.

لزوم آگاه‌سازی عمومی در مورد تالاب‌ها

نکتۀ مهم و شایان ذکر دیگر در خصوص تالاب‌های ایران این است که ایران کشوری خشک و نیمه‌خشک بوده و بیشتر وسعت آن را بیابان‌ها و کویرهای پهناوری اشغال کرده است. در کنار این جاذبۀ طبیعی کوه‌های البرز و زاگرس را داریم و با توجه به شرایط زمین‌شناختی فلات ایران شاهد تنوع ساختاری تالاب‌های کشورمان هستیم، به‌طوری‌که اگر بخواهیم یک طبقه‌بندی در مورد فرم و ساختار زمین‌شناسی تالاب‌های کشور صورت دهیم، تالاب‌هایی داریم که تحت تأثیر فرایند کوه‌زایی و فرایند زمین‌ساختی ایجاد شدند. مثلاً از تالاب‌های محور سنندج-سیرجان، جازموریان تا باتلاق گاوخونی، دریاچه‌هایی که در منطقۀ کردستان تا مریوان قرار گرفته‌اند و دریاچۀ ارومیه می‌توانیم به عنوان تالاب‌هایی نام ببریم که تحت ‌تأثیر فرایندهای زمین‌ساختی پدید آمده‌اند.

برخی از تالاب‌های کشور هم تحت تأثیر فرایندهای آب‌وهوایی به وجود آمده‌اند؛ یعنی تالاب‌هایی هستند که با ریزش‌های جوّی در مناطق پست و فرورفته ایجاد می‌شوند که می‌توان در این مورد به تالاب‌های حوضۀ فارس و مهارلو مانند تالاب آب شیرین پریشان و تالاب کافتر و دریاچۀ بختگان اشاره کرد. از طرفی تالاب‌هایی داریم که تحت تأثیر فرایندهای ساحلی گسترش می‌یابند که عمدتاً این تالاب‌ها در حاشیۀ سواحل جنوبی دریای خزر قرار دارند؛ مانند تالاب وسیع میانکاله، خلیج گرگان یا تالاب پارک ملّی بوجاق که دو تالاب کیاشهر و زیباکنار را در بر می‌گیرد.

هم‌چنین تالاب‌هایی در مناطق کویری داریم که تحت ‌تأثیر ریزش‌های جوّی به‌ وجود می‌آیند؛ یعنی در مناطقی که درجه حرارت بسیار بالا و ریزش‌های جوی کم است، گاهی بروز سیلاب‌ها باعث ایجاد تالاب‌هایی می‌شود، مثلاً در منطقۀ کویر کرمان می‌بینیم که در زمان بارندگی‌های تند این اتفاق می‌افتد. یا دریاچۀ هامون تحت تأثیر رودخانۀ هیرمند و ریزش‌های جوّی می‌تواند زنده بماند و توسعه یابد.

در پایان لازم است اشاره شود برای سایر مردم هم که به‌ صورت غیرمستقیم به تالاب‌ها وابسته‌اند باید مبانی علمی را فراهم کنیم تا آن‌ها نیز اهمیت تالاب‌ها را درک کنند و بدانند که این منابع طبیعی میراث محیط‌زیستی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن‌ها هستند و با از دست دادن این حوضه‌های آبی جامعۀ ما دچار خسارت هنگفتی خواهد شد.

امیدوارم تمام اندیشمندان، متخصصان، دانشمندان و مدیران اجرایی کشور با همّت و تجمیع توان تخصصی خود باعث افزایش فعالیت‌هایی شوند که سبب حفاظت از تالاب‌های کشور شود. باید یک شناسنامه و اطلس دقیق از تالاب‌های کشور داشته باشیم تا معرّف تالاب‌های مختلف کشور به لحاظ ساختار زمین‌شناسی، کارکرد محیط‌زیستی، خدمات محیط‌زیستی و اقتصاد محیط‌زیست باشد و این اطلس در اختیار تمام مردم ایران قرار گیرد تا بفهمند خداوند چه ثروت ارزشمندی را در اختیار آن‌ها گذاشته است.

فصلنامۀ صنوبر، سال ششم، شمارۀ ۱۶و۱۷، ص ۱۵۰ تا ۱۵۷.

پیام بگذارید