باغ گیاه شناسی ؛ چکیدۀ طبیعت ایران
نسیم کریمی/ وقتی برای اولین بار در مهرماه ۱۳۹۶ پا به مجموعۀ باغ گیاه شناسی ملی ایران گذاشتم، با فضای بهشتگونۀ باغی هزار اقلیم، زیبا و پاکیزه مواجه شدم که نزدیک پایتخت اما دور از هیاهوی آن جلوهگری میکرد. برای قدم زدن میان صدها گونه گل و گیاه، تماشای جنگلهای شمال و چهار باغ ایرانی، پرسه در میان درختان مینیاتوری و برکههای الهامبخش چین و ژاپن ساعتها وقت لازم بود. قدم زدن در سایۀ پرواز دهها گونه پرنده و تماشای جستوخیز سنجابها و گوش سپردن به صدای منقار دارکوبها بر تن درختان تنومند این تجربه را لذتبخشتر میکرد. نقشۀ کوچک پیش رویم و اعلانهای نصبشده پای هر گیاه نشان از آن داشت که هیچکدام از گونههای گیاهی باغ به خاک آن منطقه تعلق نداشتند و تنها به همت گردانندگان مجموعه با این محل سازگار شده بودند.
همنشینی شگفتانگیز این غریبهها چنان طبیعی مینمود که گویی تمامشان از ابتدا در همین گوشۀ سرسبز میزیستهاند. باغهای گیاه شناسی هر کشوری گنجینۀ پر راز طبیعت آن سرزمین و سرزمینهای دیگرند، مجموعههایی عظیم و قابل اتکاء برای آشنایی مردم، مطالعۀ محققان و برنامهریزی کارشناسان. بازدید چندساعتۀ آن روز پاییزی بهانۀ آشنایی بیشتر با باغ گیاهشناسی ملی ایران شد و باب جدیدی را برای کنجکاوی در این مجموعه و کارکردهایش به رویم گشود.
مشاهدۀ جدیت در ادارۀ باغ گیاه شناسی ملی ایران، تعمق در عشق و علم نهفته در آن و تنها کمی توجه به چگونگی و چراییِ پیدایش باغ میتواند به راحتی یکی از عوامل سوقدهندۀ مردم شهرنشین به سمت تماشای دقیقتر طبیعت و آشتی با آن باشد. به بیانی دیگر، دور از ذهن نیست که شهروندان با دیدن این مجموعه و علاقه و تلاش در هم آمیختۀ مؤسسان و ادارهکنندگانش بر آن شوند تا به طبیعت دست دوستی داده و از اندوختههای طبیعی سرزمینمان بیش از پیش پاسداری نمایند.
خوشبختانه باور به اثر انگیزشی باغ گیاه شناسی روی مردم در سخنان دستاندرکارانش مشهود است. از بخت خوش، مجلۀ صنوبر این امکان را فراهم کرد تا ماحصل بازدیدهایم از باغ و آشنایی و گفتوگو با آقایان محمد کاظم عراقی، رئیس گروه تحقیقات باغ گیاهشناسی ملی ایران و محمد درویش عضو هیئت علمی مؤسسۀ تحقیقات جنگلها و مراتع را در قالب گزارش پیشرو ارائه کنم.
محمد درویش اطلاعات اولیۀ مفیدی در خصوص باغهای گیاه شناسی در اختیارمان قرار میدهد. او از باغ ۷۵ سالۀ نوشهر بهعنوان قدیمیترین باغ گیاه شناسی ایران یاد میکند که پایههای درختانی با قدمت ۲۵۰ سال در آن نگهداری میشوند. درویش ضمن اشاره به باغهای فعال و در حال احداث شهرهای کاشان، دزفول، یزد و خرمآباد، باغ گیاهشناسی ملی ایران واقع در منطقۀ ۲۲ شهرداری تهران را بهدلیل وسعت و تعدد گونهها مکان مناسبتری برای آشنایی مردم با اندوختههای گیاهی سرزمینشان در یک محیط کوچک میداند، محیطی که به زعم او یک آزمایشگاه زنده است که دهها پروژۀ گیاهشناسی توسط دانشجویان در آن جریان یافته و روشهای تکثیر گونههای نادر در آن بررسی شده و به اجرا درآمدهاند.
از آن جمله او به دستیابی امکان حفظ درخت اُرس، یکی از سوزنیبرگهای با ارزش و بومی ایران اشاره میکند. او با مقایسۀ ۱۷۲۸ گونۀ مختصِ محلی (اندمیک) در ایران با ۱۷۳۱ گونۀ موجود در سراسر قارۀ اروپا، اهمیت و تنوع پوشش گیاهی ایران را یادآوری میکند و میافزاید از میان ۷۶۰۰ گونۀ شناساییشده در ایران حدود نیمی از این مقدار یعنی ۴۰۰۰ نوع آن در باغ گیاه شناسی بهصورت بذر، ریختواره یا پوشش گیاهی نگهداری میشوند و قابل دسترسی هستند. به گفتۀ درویش تلاش این مجموعه ایجاد زیستگاه هر گیاه مطابق با منطقۀ بومیاش بوده و در این راستا هر گیاه با نظارت کارشناسان و سرباغبانان متخصص تحت کنترل دائمی هستند.
درویش در خصوص نحوۀ تعامل مردم با باغ گیاه شناسی توضیح میدهد که در پنج سال گذشته که درهای باغ سرانجام به روی عموم گشوده شد، مردم استقبال قابلتوجهی از باغ بهعمل آوردهاند و رفتارشان با باغ به گونهایست که جای هیچگونه تذکری باقی نمیماند. آنها میآیند، تماشا میکنند، آشنا میشوند و بی آنکه آسیبی به محیط برسانند با خاطرهای خوش از قرار گرفتن در بستر طبیعت محل را ترک میکنند. او با خوشحالی از اینکه مردم به دعوتهای باغ پاسخ میدهند، امیدوار است بازدیدکنندگان محترم امکان بازدید همهروزۀ باغ را مدنظر قرار داده و به جز آخر هفتهها در سایر روزها هم به دیدار این مکان بیایند.
درویش درپاسخ به پرسشم در خصوص دشواریهای سر راه چنین مجموعۀ عظیمی توضیح میدهد که باغ، شِش چاه آب دارد و به رغم دشواریهای سالهای اخیر و بحران کمآبی، روند رو به جلوی این مجموعه هرگز متوقف نشده است. به گفتۀ درویش اگرچه دستیابی به آب در سال ۱۳۵۷ تقریبا ۱۰ سال پس از افتتاح باغ در عمق ۸۰ متری صورت میگرفت، اما امروزه عمق برداشت آب به ۲۰۰ متر رسیده و با ساخت و سازهای اطراف منطقۀ ۲۲ عملاً امکان استفاده از آبهای طبیعی مسدود شده است.
با این حال نکتۀ مسرتبخش این است که سال گذشته وقتی اسکندر فیروز بنیانگذار سازمان حفاظت محیطزیست که خود از دستاندرکاران اولیۀ ساخت این باغ بوده است، بعد از سالها از باغ بازدید به عمل آورد، روند پیشرفت آن را تحسینبرانگیز دانست. گویی گذر زمان و مسائل پیشبینی نشده نه تنها اثر نامطلوبی بر ساختار و پیکر باغ نگذاشته، بلکه بر پشتکار و تجربۀ عوامل مجموعه افزوده است.
پس از گفتوگو با درویش، به دفتر کار محمدکاظم عراقی میروم. دغدغۀ اصلی عراقی از همان ابتدای سخن آشنا کردن مردم با باغ و برنامههایش است. او سخنانش را اینگونه آغاز میکند که در حال حاضر تلاش بر این است شهروندان با اهداف، وظایف و کارکردهای باغ آشنا شوند تا در ادامه تبدیل به داوطلبانی آگاه برای بازدید و کمک به محیطزیست خود و نهایتاً پیشرفت باغ شوند.
او ضمن ابراز امیدواری به روند صعودی تعامل مردم و باغ معتقد است که امروز مردم خود را جزئی از باغ گیاه شناسی میدانند و به خوبی آگاهند که چگونه میتوانند با مراجعه به کارشناسان مجموعه یا برقراری تماس تلفنی و ارسال پیام الکترونیک پاسخ سؤالهای خود را در زمینههای مرتبط دریافت کنند و با پیگیری از طریق درگاه الکترونیکی باغ از برگزاری کارگاههای یکروزه و چندروزه در زمینههای مختلف مرتبط با پرورش و نگهداری گیاهان مطلع شده و در آنها شرکت کنند. او یادآور میشود که بخش کارشناسی و امور بازدید مستقر در باغ همواره آمادۀ پاسخگویی و رفع مشکلات محیطزیستی شهروندان بوده و امیدوار است سایر مردم نیز از این قابلیت باغ آگاهی یابند.
عراقی به اختصار بخشهای مختلف باغ شامل رویشگاههایی از ایران مانند هیرکانی، البرز جنوبی، زاگرس، ایرانی-تورانی و سایر زیستبومهای دنیا از جمله اروپا، هیمالیا، قفقاز، آمریکا و چین و ژاپن را معرفی میکند، رویشگاههایی که در یک مجموعۀ ۲۲ بخشی قرار دارند.
او هدف عمدۀ باغ گیاه شناسی ملی ایران را حفظ و تحقیق در زمینۀ گنجینۀ متنوع گونههای گیاهی ایران و سایر کشورها، مشاوره در امور فضای سبز و کمک به بقای گیاهان در حال انقراض میداند و یادآور میشود که هر کدام از اهداف ذکر شده مستلزم طرحریزی دهها نوع پروژۀ تحقیقاتیِ اجرایی و کاربردی میباشد که حاصل مکتوب کلیۀ تحقیقات مستمر علمی برای سازمانهای مرتبط همچون شهرداریها، سازمان جنگلها و مراتع، پژوهشگران و دانشجویان در باغ موجود و قابل دسترسی و استفاده است.
امر مسلم آن است که باغ گیاه شناسی ملی ایران مجموعهایست با اهداف مشخص و منبعی قابل اتکاء برای بسیاری از تصمیمگیریهای محیطزیستی در کشور و پشتوانۀ بزرگی برای تحقیقات و ارائۀ راهکار برای جلوگیری از آسیبها و تخریبهای اقلیمی. عراقی با اشاره به بررسیها و برگزاری جلسات کارشناسی متعدد برای جلوگیری از برداشت گیاهان دارویی از بستر طبیعت و هشدارهای خطر انقراض آنها درک ما را از نحوۀ فعالیتهای علمی-عملی باغ کاملتر میکند.
او قطعۀ گیاهان دارویی که در سال ۱۳۷۳ حدود پنج هکتار از اراضی باغ را به عملیات کاشت، تکثیر و نمایش نمونههای گیاهان دارویی به خود اختصاص داده را بهعنوان منبع معتبری برای مطالعات تکثیر گیاهان دارویی میداند و میافزاید مجریان این قطعه با تلاشهای پیوسته توانستهاند تاکنون بیش از ۳۸۰ گونه از گیاهان دارویی و صنعتی را از محل رویشگاههای داخل کشور و سایر نقاط جهان در این مکان کشت بدهند و در حالی که رصد کردن تمام گونههای گیاهی موجود در طبیعت بسیار زمانبر و دسترسی به مناطق رویش طبیعی بعضی از آنها دشوار و گاه غیرممکن است، این گونهها را به آسانی در معرض دید همگان قرار دهند.
او به علاوه، کاشت و پرورش این گونههای گیاهی در باغ را الگوی مناسبی برای توسعۀ کاشت آنها در ایجاد فضای سبز و منظر میداند. همچنین در اهمیت کاشت و تجمع این گونهها در یک مکان به امکان دسترسی راحتتر پژوهشگران و علاقهمندان به نمونههای زنده و در حال رشد، نمونهبرداری، مطالعه، بررسی و آشنایی با شکل رویش و اندام رویشی آنها اشاره میکند.
به گفتۀ عراقی اصل متداول باغهای گیاه شناسی کشورها تبادل گونههای گیاهی بومی با یکدیگر است که امکان تحقیق و مطالعه بر رفتار گونههای بیگانه را فراهم میکند و به مردم فرصت آشنایی با رویشگاههای کشورهای دیگر را میدهد. از مصادیق این تبادلات متقابل درخت انجیلی ایرانی با نام علمی Parrotia persica است که در باغ گیاه شناسی کمبریج۱ قابل رؤیت است.
عراقی در تشریح ارکان لازم جهت شکلگیری باغهای گیاه شناسی توضیح میدهد که هر باغ گیاهشناسی از جمله باغ گیاه شناسی ملی ایران دارای چهار رکن اصلی است:
- نیروی علمی و متخصص
- هرباریوم (نمونههای گیاهی خشک طبقهبندیشده)
- کاشت و نگ هداری گیاهان بهطور زنده
- بانک بذر (ژن)
او ضمن اشاره به اهمیت بدنۀ علمی مجموعه اطمینان میدهد از بین ۴۰۰۰ گونۀ موجود در باغ هیچ گیاهی را با نام علمی و مشخصات اشتباه نخواهیم یافت. به گفتۀ او متخصصان زبدۀ گیاهشناسی کشور در این مرکز مشغول به کار هستند و با دانش و آگاهی روزآمد خود ضمن مطالعه و شناسایی ظرفیتهای قابل کشت در این باغ با مطالعات وسیع و متنوع بر روی رفتار گیاهان و شناسایی گونههای در معرض خطر، به حفظ ذخایر ژنتیکی در بانک ژن موجود در باغ مبادرت میورزند تا در زمان مقتضی بذر گیاه درخواستی را برای رویش مجدد به طبیعت بازگردانند.
او در خصوص نحوۀ بازگردانی بذرها به محیط چنین توضیح میدهد که هرگاه بر اثر حادثهای پوشش گیاهی ناحیهای از بین برود، از آنجایی که بذر آنگونه حتماً در بانک ژن باغ موجود است، با درخواست سازمانهای مرتبط بذر مربوطه در اختیار آنها قرار میگیرد و ظرف چند سال با توجه به رویشگاه و نوع گیاه، پوشش گیاهی جایگزین پدید خواهد آمد. در ادامه به تجربۀ ارزشمند شمشادهای آفتزدۀ خزری اشاره میکند که به لطف مطالعات قبلی و نگهداری نهال گونۀ مذکور در باغ، مجدداً در رویشگاه اصلی به جهت زاد و ولد دوباره کاشتهشده است.
عراقی رابطۀ دوسویۀ انسان و گیاه را چنین میبیند: قدم اول را ما برمیداریم. بستر را فراهم میکنیم، بذر را میآوریم، شرایط زیستش را مطابق منطقۀ بومیاش ایجاد میکنیم و اگر پاسخ مثبت گرفتیم آن را به تکثیر میرسانیم. قدم دوم را گیاه بر میدارد. با محیط ما سازگار میشود. تطبیق مییابد و این دعوت را پاسخ میگوید. او معتقد است که جادوی طبیعت و درسی که به ما م یدهد حقیقتاً همین مهربانی و انعطا فپذیر ی است.
مثالی که محمد درویش ضمن صحبتهایش بدان اشاره میکند مکمل خوبی برای حرفهای واپسین عراقی است. درویش با یادآوری زمستان بسیار سرد سالها پیش که منجر به تلف شدن شمار زیادی از درختان باغ شد، خبر خوشِ پس ازحادثه را این میداند که گردانندگان باغ توانستند از آن درختهای سرمازده پایههایی بگیرند که بیشک اگر روزی دوباره در معرض همان سرمای طاقتفرسا قرار بگیرند، دوام خواهند آورد و آستانۀ تحملشان به مراتب بیشتر از گیاه مادر خواهد بود.
با خاتمۀ این گزارش دست یافتن به آگاهی جدیدی از رفتار زیبای طبیعت و آشنایی با جمعی که به دور از هر حاشیهای برای خود مشغلهای در راستای حفظ بقای طبیعت و انسان دست و پا کردهاند تمام آن چیزیست که ذهنم را به خود مشغول کرده است. حالا یقین دارم که نگاهم به طبیعت با گذشته فرقهای زیادی دارد و لایهای دیگر از آگاهی فراروی ادراکم قرار گرفته است.
میدانم که وقتی قریب به نیم قرن پیش کلنگ افتتاح این باغ گیاه شناسی زیر نظر متخصصان ایرانی و خارجی آن زمان بر زمین باغ کوبیده شد، اهدافی فراتر از اهداف علمی و پژوهشی در ذهن پدیدآوردندگان مجموعه چرخ میزده است. اطمینان دارم در این ۱۵۰ هکتار زمین که به بستر بردبارانهای برای رویش صدها گونه گیاه از اقلیمهای مختلف تبدیل شده، دهها باغبان، کارشناس و مدیر ناظر ورای اهداف علمی حواس و تمرکزشان معطوف این است که پلی بسازند برای آشتی مردم با طبیعتی که به آن محتاج و مدیونند و این همان دلیل اصلی گفتوگوست: تغییر نگاه شهروندان به طبیعت و ایجاد انگیزۀ تعامل و نگهداری بهینه از آن برای حفظ و انتقال این میراث به نسلهای دیگر.
اگر به گفتۀ محمد درویش، یکی از کارکردهای مهم باغ را مطالعه بر روی پایههای قویتر و ماناتر گیاهان بدانیم، شاید بیراه نباشد که به بیان استعاری آرزو کنیم که باغ پایههای آگاهیمان نسبت به محیطزیست را مستحکمتر کند و نسلی را پرورش دهد که نسبت به پیشینیانش آگاهتر است و نسبت به زمین زیر پایش مسئولانهتر رفتار میکند.
پانویس
- Garden Cambridge University Botanic
منتشرشده در فصلنامۀ صنوبر، سال دوم، شمارۀ پنجم، ص ۸۴ تا ۸۹.