کشف دوبارۀ طبیعت در همین نزدیکی‌ها

«شادی‌های پایدار حاصل برقراری ارتباط با دنیای طبیعی، مختص دانشمندان یا گروه خاصی نیست و برای هر کسی که خود را تحت تأثیر و نفوذ زمین، دریا، آسمان و زندگی حیرت‌انگیزشان قرار دهد در دسترس است.»

از کتاب احساس شگفتی، نوشته‌ی راشل کارسون

بهاره کیائی/ زندگی امروز در شهرها، هرچند دستاوردهای بسیاری برای نوع بشر به همراه داشته است، با گذشت زمان و به صورت فزاینده‌ای ساختار کج‌کارکرد خود را بر ما عیان ساخته ‌است، به‌خصوص زمانی که چشم‌ها را بشوییم و تعریف صلب از انسان به‌مثابه موجودی تک‌ساحتی و همگون را کنار بگذاریم و انسان‌ها را با همۀ تنوع ویژگی‌های زیستی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از سنین مختلف و با جنسیت‌ها و توانایی‌های گوناگون در نظر آوریم. با این دید، کودکان از منحصربه‌فردترین شهروندان هستند که در سازمان دادن به زیست شهری‌مان کمتر به آن‌ها فکر کرده‌ایم یا حداقل در شکل دادن فضایی زیستی متناسب با نیازهای واقعی‌شان اغلب ناموفق بوده‌ایم.

این مهم وقتی پررنگ‌تر می‌شود که علاوه بر دغدغۀ ایجاد فضایی درخور برای رشد و بالندگی کودکان‌مان به‌منظور بدل شدن به انسان‌هایی توانمند و شکوفا، نگرانی حفاظت از اندک منابع طبیعی باقی‌مانده و پرورش نسلی دوستدار محیط‌زیست را هم داشته باشیم. درحالی‌که آگاهیم نمی‌توانیم به بچه‌ها یاد دهیم به این سیاره و طبیعت عشق بورزند و به آن احترام بگذارند مگر آن‌که تجربیات قابل لمس و مستقیمی از معجزات و موهبت‌های طبیعت در اختیارشان قرار دهیم. با این نگاه یکی از نیازهای اصلی رشدی کودکان‌مان، دسترسی به فضای طبیعی غنی برای تعامل و لمس عناصر طبیعت و بازی در آن بستر است.

با این حال به نظر می‌رسد در شهرها و ساختاری که با سرعتی شگفت‌انگیز بخش‌های مختلف زندگی فردی و جمعی انسان‌های ساکن این کرۀ خاکی را متحول کرده ‌است، روزبه‌روز از طبیعت دورتر شده‌ایم و فضاهای طبیعی هم به نوعی کالای لوکس بدل شده‌اند که دسترسی به آن‌ها برای هرکسی ممکن نیست. قطعاً هستند گروه‌ها، فضاها و ساختارهایی که خدماتی در راستای تأمین تجربۀ طبیعت برای کودکان و خانواده‌های‌شان ارائه می‌کنند، ولی احتمالاً با در نظر گرفتن جمیع جهات نمی‌توانند گزینۀ پایدار، مناسب و تحقق‌پذیری برای تمامی کودکان ساکن شهرهای بزرگ باشند.

پس شاید بد نباشد به‌عنوان والد یا همراه کودک، خودمان دست‌به‌کار شویم و این فرصت را برای خودمان و کودکان‌مان فراهم کنیم، چراکه در مقام انسانی محصور در چارچوب ساختارها، کالبد و مناسبات شهری، خودمان نیز بیش از هر زمانی به طبیعت، این منبع نامتناهی زندگی نیازمندیم. طبیعت جزئی از وجود ماست و همواره در جست‌وجو و محتاج ارتباط با آن‌ایم. در این متن بر این باوریم که برخلاف تصور رایج در هر جایی می‌توان آن را یافت. با این مقدمه از شما دعوت می‌کنیم با ما همراه شوید، با هم بگردیم و ببینیم چطور و به چه روش‌هایی می‌توانیم در اطراف‌مان بیابیم‌اش، با هم جست‌وجویی را آغاز کنیم برای کشف دوبارۀ طبیعت…

در این مسیر احتمالاً اولین سؤال این خواهد بود که آیا می‌توانیم در این سیطرۀ فولاد، آهن و بتون، طبیعت را برای کودکان‌مان دسترس‌پذیر و با استفاده از ابزارها و امکاناتی ساده بسترهای طبیعی و تعاملی را برای ایشان در فضاهای خانگی، بالکن، پشت‌بام، گوشۀ دنج اتاق یا هر فضای حداقلی موجود بازآفرینی کنیم و از این مسیر فرصت‌ها و تجربیاتی متفاوت و غنی در اختیارشان قرار دهیم؟

پاسخ ما این است، چرا که نه؟ به باور ما طبیعت خیلی هم دور نیست و به‌رغم تصور غالب، هر جایی حتی در خانه هم در دسترس است. در زندگی مدرن و تکنولوژیک امروزمان هم با وجود تمامی جفایی که به محیط‌‌زیست، سایر موجودات زنده و زیستگاه‌های طبیعی‌مان کرده‌ایم، همچنان زیست‌مان با طبیعت درهم ‌آمیخته است. طبیعت در همه ‌جا هست و تنها محدود به مناظر ویژه و چشم‌نواز، فضاهای جنگلی، دشت‌های سرسبز و رودخانه‌ها و امثالهم نیست. طبیعت در یک قدمی ماست، کافی‌ست دست دراز کنیم و برشی از آن را برای تجربه و بازی آزاد فرزندان‌مان فراهم آوریم…

نکته این‌جاست که برخلاف بزرگسالان که اغلب الگوهای ویژه‌ و متعارفی از زیبایی و لذت در طبیعت را دنبال می‌کنند، برای کودکان عناصر سادۀ طبیعی هم بسیار جذاب هستند و هر برشی از طبیعت می‌تواند برای‌شان سرشار از شگفتی، امکان‌ها و چالش‌ها باشد:

کپه‌ای از خاک، حشره‌ای کوچک، یک گودال آب، چند ساقۀ نورسته، پستی و بلندی‌های خاکی، تکه‌های سنگ و چوب و… همگی برش‌هایی از کیک طبیعت هستند و می‌توانند فرصت تجربۀ بازی رها و طبیعی و البته رشد و یادگیری توأمان را برای کودکان فراهم آورند. این برش‌ها با وجود سادگی، به دلیل زنده بودن، پویایی و تنوع برای کودکان جذاب‌اند، کودک هیچ دو سنگی را شبیه هم نمی‌یابد، هر موجود زنده‌ای عمل و عکس‌العمل خاص خود را دارد و هیچ دو روزی از طبیعت شبیه هم نیست. طبیعت بی‌انتهاست و یک زیستگاه کوچک مثل باغچه‌ای گوشۀ حیاط یا برکۀ آبزیان، می‌تواند برای کودک، تخیلات و بازی‌هایش سرشار از پویایی و شگفتی باشد. هرچه این عناصر و تجارب سامان‌نیافته‌تر و برایش با قابلیت مداخلۀ‌ بیشتر همراه باشد، امکان‌های بیشتری برای بازی او فراهم می‌شود.

اگر قبول کنیم طبیعت نزدیک است، با جست‌وجو در محیط زندگی روزمره می‌توانیم آن را بیاییم یا امکان‌هایی برای تقویت و ارتباط بیشتر با آن ایجاد کنیم. این جست‌وجو حتی می‌تواند برای ما هم به‌عنوان بزرگسال همراه کودک، فرصتی شگفت برای دیدن و کشف جلوه‌های گوناگون طبیعت اطراف‌مان باشد. اگر به پیرامون خود نگاه کنیم، حتماً رگه‌هایی از این عناصر سادۀ طبیعی را می‌یابیم. شاید اولین چیزی که بلافاصله به یادمان بیاید گلدان کوچک گلی‌ست که گوشۀ اتاق داریم یا پنجره‌ای که پشت آن قمری‌ها و گنجشک‌ها برای برچیدن دانه‌ها می‌نشینند.

ولی داستان می‌تواند از این بسیار گسترده‌تر یاشد و اولین گام برای این جست‌وجو، شناسایی ویژگی‌های عناصر و فضایی‌ست که می‌تواند برای کودک این فرصت ارتباط با طبیعت را مهیا کند، چون همان‌طور که گفتیم معیارهای کودکان با بزرگسالان بسیار متفاوت است. برخی از این ویژگی‌ها عبارت‌اند از:

  • عناصر ساده و در عین حال متنوع باشند و هر کدام بخشی از طبیعت را نمایندگی کنند.
  • موجودات زنده مجموعه‌وار و در ارتباط با یکدیگر و زیستگاه‌شان باشند.
  • امکان تعامل با آن یا تغییر و مداخله درش وجود داشته باشد.
  • کودکان بتوانند آن را لمس و جابه‌جا کنند.
  • فضاها و عناصر امکان جست‌وجو و کشف یا خیال‌پردازی را بدهند.

با توجه به این معیارها در ادامه می‌کوشیم دستی دراز کنیم و برخی از نزدیک‌ترین فرصت‌ها را بیابیم و با هم مرور کنیم، آغازی بر فهرستی که می‌تواند بدون انتها باشد:

این جست‌وجو را با بهتر دیدن موجودات زندۀ اطراف‌مان که تاکنون به آن‌ها توجه کمتری داشته‌ای، شروع می‌کنیم. می‌توانیم وقت بیشتری بگذاریم و حشرات، پرندگان و درختانی را که در نزدیکی ما زندگی می‌کنند کشف کنیم، فعالیت‌ها، رشد و روابط‌شان را با یکدیگر و با محیط زیر نظر بگیریم و آن‌گونه رفتار و خلقیات‌شان را بشناسیم که گویی خویشاوندان نزدیک ما هستند.

«می‌توان یک عمر دور تنۀ یک درخت به سیر و سیاحت پرداخت و همچنان چیزهای ناشناخته کشف کرد.»  (ادوارد اُ ویلسون)

مطمئن باشیم تجربه‌ای شگفت برای‌مان رقم خواهد خورد؛ در کنار بچه‌ها شوق به شناخت و کشف طبیعت را در درون خودمان هم شعله‌ور سازیم، زیرا کودکان مشاهده‌گر دقیق کنش و منش ما هستند و از هر آن بخشی از آن که بخواهند الگو برمی‌دارند.

آوردن بخشی از طبیعت به داخل خانه نباید زیاد هم کار مشکلی باشد. یک حوضچۀ کوچک با شن و ماسه، چند سنگ و مقداری آب در گوشه‌ای از بالکن یا حیاط‌خلوت خانه می‌تواند زیستگاه انواع موجودات آبزی و دوزیست باشد، همچنین جعبه‌ای برای کلونی مورچه، کپه‌ای از خاک کمپوست پر از کرم‌های خاکی همگی می‌توانند شگفتی ارتباط و مشاهده با بخشی از طبیعت زنده را به کودکان‌مان هدیه دهند.

نگهداری از جانوران به نظرتان سخت است؟ با گیاهان چطورید؟ اغلب ما حداقل یک گیاه خانگی در منزل‌مان نگه می‌داریم. اگر تا حد ممکن گونه‌های بومی را پرورش دهیم، دانه‌ و بذرشان را بیابیم یا از متخصصان بگیریم، می‌توانیم در آپارتمان یا خانه‌مان باغی سرپوشیده بسازیم و آن‌جا را به زیستگاهی برای سایر موجودات تبدیل کنیم.

تغییرات و رشد همین گیاهان و جانوران را هم می‌توانیم با ابزارهای مشاهده‌گری‌مان دقیق ببینیم و با دوربین یا یادداشت‌برداری در دفترچۀ یادداشت طبیعتی‌مان ثبت کنیم.

هر قطعه‌ای از طبیعت، هر سنگ، تکه‌چوب و هر برگ و پر، بخشی منحصربه‌فرد از طبیعت است و می‌تواند خود نماد و خاطره‌ای از آن کل بی‌انتها باشد. جمع‌آوری این قطعات فرصتی برای شناخت و مشاهدۀ دقیق‌تر طبیعت اطراف برای ما و کودکان‌مان پدید می‌آورد و کودکان با این قطعات منفصل طبیعی، می‌توانند انواع بازی‌های خلاقانه‌ را شکل دهند و برای خودمان هم فرصت تجربۀ هنرهای محیطی و چیدمان طبیعی فراهم می‌شود. این قطعات منفصل می‌توانند هر جایی از فضا قرار بگیرند و به اشکال بسیار متنوعی به کار آیند و هر فردی آن‌ها را متفاوت می‌بیند. به‌خصوص برای کودکان به‌عنوان برشی از طبیعت جذاب‌اند و به آن‌ها امکان کنجکاوی، کشف و آفرینش می‌دهد.

احتمالاً همه شنیده‌ایم که بازی در خاک، سیستم ایمنی کودکان را تقویت می‌کند و میکروارگانیسم‌هایی که در خاک و گل وجود دارد به کودکانی که با آن در تماس‌اند کمک می‌کند قدرت دفاعی بدن‌شان در برابر بیماری‌ها و آلرژی‌ها بالا برود. شاید تمیز کردن لباس‌ها و دست و پاهای گِلی و فضای خاکی سخت به نظر برسد، اما اگر کمی به فواید خاک‌بازی و گِل‌بازی فکر کنیم احتمالاً دیدمان عوض می‌شود. خاک‌بازی عملکرد مغزی و تمرکز کودکان‌مان را افزایش می‌دهد و با کاهش التهاب در بدن، حس بینایی و لامسه را تقویت می‌کند.

خلاصه که هرچه اندر فواید این کپۀ کوچک و به‌ظاهر نه‌چندان مهم بگوییم کم گفته‌ایم. بشتابیم و در هر جایی از خانه که می‌توانیم فضایی کوچک ولی باز مهیا کنیم، یک تپۀ شنی شکل دهیم که با خود دنیایی از تجربه و یادگیری را برای فرزندان‌مان به ارمغان می‌آورد.

از دیگر راه‌های جست‌وجوی طبیعت به‌خصوص برای کودکان در سنین بالاتر می‌تواند پرنده‌نگری و دقیق شدن در زندگی شگفت‌انگیز این دوستان ارزشمند باشد. می‌توانیم با کودکان و نوجوانان‌مان اسامی پرندگانی را که از منظر پنجره و در بالکن یا پشت‌بام و حیاط خانه‌ می‌بینیم جست‌وجو و اشکال‌شان را ترسیم کنیم و ماجراهای زیستی را‌ که در فصول مختلف خواهند داشت یادداشت کنیم. عکس بگیریم و در نحوۀ جمع‌آوری غذا، لانه‌سازی، جفت‌گیری، تخم‌گذاری و رشد و تغییرات‌شان دقیق شویم، حتی در گام بعدی لانه‌هایی برای پرنده‌های اطراف‌مان بسازیم.

پنجره‌ها و فضاهای نیمه‌باز خانگی را دست‌کم نگیریم، می‌توانیم با استفاده از انواع ابزارها، از دریچه‌های هرچند محدود فضاهای زندگی روزمره‌مان طبیعت را ببینیم، مشاهده‌ها و برداشت‌های‌مان را ثبت کنیم و کاشف جهان‌های طبیعی کشف‌نشدۀ اطراف‌مان شویم.

پنجره‌، بالکن و پشت‌بام همچنین می‌توانند فضایی برای ورود به دنیای گستردۀ ستارگان و آسمان باشد، می‌توانیم با فرزندان‌مان صور فلکی قابل مشاهده را مکان‌یابی کنیم. از دیگر تجربیات ممکن از پنجرۀ جهان‌بین‌مان، کشف اشکال ابرها و هر تخیل و کشف دیگری‌ست که محیط هر کدام‌مان امکانش را ایجاد می‌کند.

دفترچه یادداشت طبیعتی، راهنمای شناسایی پرندگان و ستاره‌ها، دوربین شکاری، تلسکوپ، دوربین دیجیتالی با لنز تله و حتی شاید دستگاه ضبط صدا، ابزارهایی هستند که می‌توانند در بهتر دیدن و تجربه کردن یاری‌مان کنند.

همان‌طور که گفتیم این فهرست می‌تواند بسته به هر فرد، فصل و فضا و اقلیمی متنوع و ادامه‌دار باشد، کافی‌ست هوش و حواس‌مان برای کشف محیط و منابع طبیعی اطراف‌مان جمع باشد.

در نهایت پس از یافتن فرصت‌های لمس و ارتباط با طبیعت در زندگی روزمره، برای این‌که این تجربیات از یک ‌سو متناسب با نیازها و روش‌های یادگیری منحصربه‌‌فرد کودکان و منطبق با مراحل رشدشان باشد و از دیگر سو احساس طبیعت دوستی و عشق نسبت به زمین درون‌شان نهادینه شود، لازم است تعاملات کودک با طبیعت تدریجی و منظم باشد، تا بتواند حس همدلی نسبت به آن پیدا کند و به آن عشق بورزد، همین‌طور امکان بازی رها در آن بستر بیابد. در این راستا به کودک خود اعتماد کنیم و به او فرصت دهیم.

بازی مهم‌ترین شغل کودکان است پس تمامی نیروهای درونی‌شان سامان‌ یافته‌اند تا با توجه به آنچه در دسترس دارند و آنچه می‌خواهند، بازی‌های خود را شکل دهند. اگر محیط غنی در تعامل طبیعت را برای کودکان فراهم آوریم و متواضعانه کنار بایستیم و در هر فعالیت‌شان به دنبال نتایج عینی و سریع با معیارهای بزرگسالانۀ خود نباشیم، آن‌ها در شکل دادن به بازی‌هایی بدون رقابت، خلاقانه و باب میل خود خبره‌اند. بازی‌هایی که اتفاقاً کاملاً در جهت رشد و یادگیری‌شان هم عمل می‌کنند.

بچه‌ها معمولاً شگفت‌زده و پرسشگرانه با موقعیت‌های جدید روبه‌رو می‌شوند؛ فرصت‌های طولانی و بدون مزاحمت برای بررسی و کشف ‌و کاوش طبیعت در اختیارشان بگذاریم و نگاه کردن به بچه‌ها را در این فرصت تمرین کنیم. ما در توجه و تمایل به طبیعت و هر آنچه در اطراف‌مان هست الگوی بچه‌ها هستیم، بنابراین پیشنهاد می­کنیم پیش از هر چیز خودمان در این تجربه غرق شویم و فرصت تجربۀ شگفتی را به خود دهیم و در عین حال صبورانه به بچه‌ها فرصت تجربه و کنجکاوی دهیم، کنارشان باشیم و تجربیات‌شان را دقیق دنبال کنیم بدون این‌که بخواهیم آن‌ها را هدایت کنیم.

در نهایت، این کشف و کاوش و مسیر جست‌وجو به کام‌تان شیرین…

پانویس:

این متن با الهام از رویکرد، متون و تلاش‌های ریچارد لو[۱]، کنشگر شبکۀ جهانی کودک و طبیعت، برای جلب توجه به اهمیت تجربۀ طبیعت و ارائۀ راهکارهای دسترس‌پذیر کردن آن در زندگی روزمره و کتاب ویتامین N نوشته‌ی او که ترجمه شده و به زودی منتشر خواهد شد نوشته شده است.

[۱] Richard Louv

فصلنامۀ صنوبر، سال ششم، شمارۀ ۱۸ و ۱۹، ص ۲۵۶ تا ۲۶۲.

پیام بگذارید