حرمت و منافع مردم، اصل گمشده در حفاظت
گفتوگو با مهندس تیموری رئیس پارک ملی گلستان
آیدین پورخامنه/۲۵ مهر ۱۳۹۷، در جریان درگیری مسلّحانه مابین محیطبانان و شکارچیان غیرمجاز در منطقهی «خرسدرّه» حوزهی پاسگاه سولگرد پارک ملّی گلستان، محیطبان محمّد باشقره هدف گلولهی متخلفان قرار گرفت و شهید شد. آنچه میخوانید صحبتهای رئیس پارک ملّی گلستان در خصوص لزوم جلب اعتماد و مشارکت مردم و شکارچیان در امر حفاظت است که با توجّه به تکرار حوادث تلخ، برای افزایش امنیت شغلی محیطبانان کشور و اثربخشی بیشتر فعالیتهای محیطبانی میتواند مفید باشد.
پارک ملّی گلستان با وسعت ۸۷ هزار و ۴۰۲ هکتار در سال ۱۳۵۴ نخستین پارک ملّی ایران است که در فهرست میراث جهانی یونسکو به عنوان یکی از ۵۰ ذخیرهگاه محیطزیستی به ثبت رسیده است. حدود ۳۴ درصد از مساحت پارک استان گلستان، در استان خراسان شمالی و بخش ناچیزی از آن نیز در استان سمنان قرار دارد. بر اساس آخرین مطالعات انجامشده در پارک ملّی گلستان، ۶۹ گونه پستاندار در آن شناسایی شده است که از مهمترین آنها میتوان به پلنگ، گرگ، گربه پالاس، شنگ، سمور جنگلی، روباه، خرس قهوهای، قوچ و میش، کل و بز، آهو، مرال، شوکا، تشی و خرگوش اشاره کرد.
مهدی تیموری آذر ۱۳۹۶ مسئولیت ریاست پارک ملّی گلستان را بر عهده گرفت. در مجموع ۳۵ نیروی محیطبان در قالب شیفتهای پنج روز کار و پنج روز استراحت در ۱۲ پایگاه محیطبانی مستقر در پارک ملّی گلستان کار گشت و کنترل را انجام میدهند. ۲۵ مهر ۱۳۹۷، در جریان درگیری مسلّحانه مابین محیطبانان و شکارچیان غیرمجاز در منطقهی «خرسدرّه» حوزهی پاسگاه سولگرد پارک ملّی گلستان، محیطبان محمّد باشقره هدف گلولهی متخلفان قرار گرفت و شهید شد. در این درگیری محیطبان دیگری به نام عبدالناصر هادیزاده نیز به صورت سطحی آسیب دید، همچنین دو همیار محیطزیست به نام محمود خواجوی با ضربات چاقو از ناحیهی کتف و ران مجروح و امید پاکدین با جراحت سطحی به بیمارستان منتقل شدند.
فروردین ۱۴۰۰ دو محیطبان در منطقهی حفاظتشدهی «فیله خاصه» در زنجان به شهادت رسیدند. این شماره از مجلهی صنوبر به احترام محیطبانان گردآوری شده است. آیا مایلید قبل از شروع گفتوگو در این خصوص صحبت کنید؟
ضایعهی دردناک و شهادت مظلومانهی این دو محیطبان را خدمت خانوادهی ایشان، مردم و همکاران تسلیت عرض میکنم. با توجه به اینکه شغل محیطبانی و حفظ سرزمین و داشتههای ایران را مقدّس میدانیم، همهی تلاش ما بر این اساس است که جان خود را مانند این دو بزرگوار بگذاریم تا مواهب ایران حفظ شود، اما این مزد خوبی نیست برای افرادی که با عشق مام وطن و وظیفهی ملّی، قانونی و شرعی در مناطق فعالیت میکنند، این رفتار بیانصافی است.
امیدوارم بتوانیم اقداماتی انجام دهیم تا مردم، ما را از خودشان بدانند، زیرا از جان و آبرو برای حفاظت مناطق هزینه میکنیم. شبانهروز برای حفظ آیندگان زحمت میکشیم. از خداوند میخواهم از این به بعد مردم چنین اخباری نشنوند و چنین اتفاقهایی رقم نخورد. از طرف همکارانم در پارک ملّی گلستان میگویم که راه این عزیزان راهی هرچند دشوار اما مقدّس است. حفاظت از محیطزیست دردسرهای خود را دارد اما به حرمت خون این دو شهید یک قدم عقب نمینشینیم. این میثاق را میبندیم و تعهّد میکنیم با همهی همکاران پارک ملّی گلستان و همهی همکارانِ ایرانِ عزیز حرمت خون شهیدان را با حفاظت بهتر طبیعت کشور نگه میداریم؛ این را قول میدهیم.
به نظر شما تاکنون برای فرهنگسازی و افزایش آگاهی در حوزهی حفاظت از محیطزیست، شناخت مناطق و محیطبانان اقدامات شایستهای انجام شده است؟
یکی از مهمترین مسائل بحث فرهنگسازی و آموزش است. سازمان حفاظت از محیطزیست به تنهایی نمیتواند این کار را انجام دهد. باید سازمان صداوسیما و سایر حوزههای فعّال کشور متحد شوند و برنامه خاص و مدونی برای آموزش تهیه شود. باید این تفکر از مدارس شروع بشود و همه با هم به صورت عملیاتی و میدانی، خانه به خانه و نه شعارگونه، ارزش حفاظت از محیطزیست را دریابیم.
آموزشی که از دل برآید و به دل بنشیند. آموزشی که از مردم در سمنها، دانشگاهها، رسانهها و شورا شروع بشود؛ آموزشی که مردم از همهی روستاها در آن شرکت کنند و بدانند که محیطبانان حقوق بیتالمال را برای حفظ داشتههای مردم میگیرند. مردم باید از ما برای درست انجام دادن وظایفمان مطالبهگری کنند؛ نه اینکه روبهروی ما قرار بگیرند و نه اینکه خدای نکرده خانوادهای را داغدار و فرزند کوچکی را بیپدر کنند. باید جامعه به این درجه از رشد در آگاهی از محیطزیست برسد. امیدوارم همه با هم بتوانیم حفاظت را به جایی برسانیم که مردمی بشود؛ یعنی اقتصادی بشود، درآمدزا باشد و برای مردم بومی شغل داشته باشد. مردم حس کنند که این کار از خودشان و برای خودشان است. با آموزش میتوان حفظ محیطزیست را نهادینه کرد.
ایران دانشمندان و خبرنگارانی دارد که شهادت محیطبانان را اطلاعرسانی کردند و این اتفاق بازخورد عجیب و بزرگی داشت. همهی قشرهای جامعه برای شهادت محیطبانان ابراز همدردی کردند و این رفتار جمعی برای جامعهی محیطبانی قوّت قلب است. امیدوارم این دیدگاه به درجهای برسد که در همهی خانوادهها، مدارس و ساختار آموزش و پرورش لزوم حفاظت از طبیعت و چرایی فعالیت محیطبانان نهادینه شود. مردم ایران لیاقت بیشتر از اینها را دارند، پیشینهی فرهنگی ایران بیش از اینهاست و شایسته نیست چنین اتفاقی در ایران رخ بدهد. سعدی سالها قبل سروده که «سیاهاندرون باشد و سنگدل/ که خواهد که موری شود تنگدل» دیگر شاعران و بزرگان هم در آثار خود چنین نمونههایی دارند.
به نظر میرسد شما شرایطی برای پارک ملّی گلستان مهیا کردهاید که امکانات محیطبانان این پارک ملّی نسبت به دیگر مناطق چهارگانه بهتر است. فکر میکنید سایر مناطق چگونه میتوانند چنین اقداماتی انجام بدهند؟ آیا به خاطر منحصر به فرد بودن پارک ملّی گلستان است که این امکانات برای محیطبانان فراهم شده است یا میتوان راهی برای دسترسی محیطبانان سایر مناطق به این امکانات پیدا کرد؟
خداوند منتش را به مردم ایران تمام کرده، هر جای ایران فرصتهای خاصی دارد که اگر درست برنامهریزی شود، پر از سرمایه و درآمد خواهد شد. تولید ناخالص، درآمد و شغل برای مردم میتواند از کویر، کوههای زاگرس و شمال کشور تأمین بشود. این مناطق همه پتانسیل خاص خود را دارند. شکی نیست که پارک ملّی گلستان نگین طبیعت کشور است.
در حفاظت باید بر اساس زمان، شرایط و موقعیت خاص هر منطقه عمل شود؛ یعنی نمیتوانید یک نسخهی حفاظتی را برای پارک ملّی گلستان بپیچید و همان نسخه را برای منطقهی دیگر تجویز کنید. حتی نوع لباس، پوشش و وسایلی که برای حفاظت از یک منطقه مورد نیاز است، گاهی برای مناطق دیگر مناسب نیست. نیازهای هر منطقه فرق میکند، به همین دلیل برای هر منطقه باید با اعتماد به اطلاعات ادارهی کل و زیرمجموعههای سازمانی، در کنار مشاورههایی که از تشکیلات حفاظتی گرفته میشود، سازوکار خاص طراحی شود.
حفاظت کاری سخت، پیچیده و خاص است. در عین حال که محیطبان باید آمادگی جسمی و روحی داشته و آموزشی خاص برای حفاظت از مناطق دیده باشد، از طرفی با برگ، گل و طبیعت و اکوسیستم سروکار دارد. اگر یک گونه در اکوسیستم جابهجا بشود، حتّی یک حرکت ناشایست میتواند آن اکوسیستم را تحت تأثیر قرار دهد. به همین دلیل در حوزهی مدیریتی هم باید دیدگاه متفاوت داشته باشیم. در مدیریت یک منطقه نمیتوان فقط جنبههای نظامی را در نظر گرفت بلکه به آموزش و بحثهای مشارکت مردمی باید بیشتر توجه شود.
شما در حفاظت از پارک ملّی گلستان توانستهاید مشارکت مردم را جلب کنید، چگونه این کار را انجام دادید و چه تأثیری بر روند حفاظت گذاشت؟
زمانی افراد در حفاظت از محیطزیست میتوانند بگویند موفق بودهاند که مشارکت مردم را داشته باشند و مردم همراه آنها باشند. باید مردم حس کنند که این کار برای خودشان است نه اینکه سیستم، دولت و نظام چیزی را تعریف کرده است. سود محیطزیست برای همهی مردم است. حتی نسلهایی که هنوز نیستند و نسلهای آینده میتوانند از این امکانات بهرهمند شوند. من آدم حفاظت هستم، اگر بدانم کاری کوچکترین ضربهای به حفاظت میزند، حتی اگر میلیاردها تومان پول و موقعیت شغلی بدهند، این کار را قبول نمیکنم زیرا همهی آبرو و اعتبار من از حفاظت است، اعتبارم را در حفظ طبیعت و محیطزیست به دست آوردهام.
در هماندیشی و اقدامات ابتکاری برای مدیریت بر اساس زمان و افراد خاص منطقه، بحث تشکیل شورای راهبری پیش آمد. همچنین استفاده از ظرفیت نیروی متخصص و مدیران گلستان و دیگر نقاط کشور اقدامی مفید بود تا از ظرفیتهای کشور استفاده شود. همچنین باید در نظر داشت ارتقای جایگاه مدیر و بالا بردن اختیارات او به جایگاه فعالان اعتبار میبخشد. این اقدامات میتواند به مدیریت و حفاظت از منطقه کمک کند.
آیا بودجهی تعیینشده برای پارک ملّی گلستان کافی است؟ نظر شما در مورد کسب درآمد از مناطق و هزینه آن در مناطق چیست؟
برای پارک ملّی گلستان بودجهی دولتی در نظر گرفته شده است. اما من به عنوان رئیس زمانی سرم را بالا میگیرم که با استفاده از ظرفیتهایی که در این پارک وجود دارد، با اختیاراتی- همراه نظارت- که به فعالان داده میشود، نه تنها برای پارک بلکه برای روستاهای حاشیه و جوانان آن هم کار و درآمد ایجاد کنم.
دیدگاهم در حفاظت از پارک ملّی گلستان استفاده از ظرفیتهای مردمی است. تجربهی متفاوت و زیادی در برخورد با مردم و شکارچیان از مدیریت مناطق مختلف دارم. با توجه به تجربیاتم، اگر حرمت شکارچی و مردم نگه داشته شود، آنها دهها برابر حرمت شغل و حفظ طبیعت را نگه میدارند. باید از طریق مشارکت با مردم و برگزاری جلسات گفتوگو، اعتماد مردم و شکارچیان جلب شود؛ در این زمان است که همه به حفاظت از طبیعت کمک میکنند.
فصلنامۀ صنوبر، سال پنجم، شمارۀ دوازدهم، ص ۱۹ تا ۲۳.