شمشاد درخت همیشه‌سبز جنگل‌های تالش

سیّد مؤمن منفرد چُماچار/ در سال‌های اخیر آفتی به باقی‌مانده شمشادهای جنگل‌های هیرکانی به‌خصوص در منطقه تالش هجوم برده است. این گونه کمیاب در طول تاریخ به علت اعطای امتیازات فراوان به‌خصوص در دوره قاجاریه به دول خارجی از جمله روس و انگلیس در معرض انقراض قرار داشته است. در حال حاضر سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور باید با توجه به این‌که جنگل زیستگاه بسیاری از جوامع گیاهی و جانوری است اقدامات متناسب با این شرایط را انجام دهد تا این گونه نادر و ارزشمند نابود نشود. این مقاله می‌کوشد تا به معرفی این گونه از نگاه جنگل‌داری و درخت‌شناسی در کنار فرهنگ مردم تالش و دانش بومی آن‌ها بپردازد. امید است مورد توجه خوانندگان نشریه قرار بگیرد.

ویژگی‌های شمشاد

شمشاد درختی است با نام علمی Buxus hyrcana که در تالش به آن کیش (kiš) گفته می‌شود. این درخت همیشه‌سبز ساحلی در قسمت‌های پایین و کم‌ارتفاع جنگل‌های شمال می‌روید و جنگل‌های انبوه جلگه‌ای تشکیل می‌دهد و گاهی هم زیر اشکوب جامعه‌های بلندمازو، شب‌خسب و افرا می‌شود. بلندی آن در جنگل‌های شمال گاهی به ده متر و قطر آن به نیم متر می‌رسد. برگ‌هایش متقابل، کشیده، پهن، کمی نوک‌دار یا با نوکی گرد است. روی برگ آن سبز تیره و براق و پشت آن سبز چمنی مات است.۱  اوج رویش این گونه در گیلان در منطقه اسالم است.۲

«جامعۀ شمشاد در گذشته به‌صورت بکر و دست‌نخورده در جلگه‌های ساحلی دریای کاسپین انتشار داشته است. اشکوب زیرین این جنگل‌های خیلی انبوهِ مرطوب را پوشش سبز گیاهان علفی و خزه‌ها و قارچ‌ها و تعداد معتنابهی نونهال، که در زیر آن روییده، تشکیل می‌دهد. خزه‌های سمت شمالی، تنه درختان را پوشانیده است یا درختان پراکنده عظیمی چون بلندمازو و افرا که با ابعاد حیرت‌آور خود کم و بیش پوشش و تاجی برای این جامعه تولید نموده و محیطی بسیار زیبا و دلنشین به ‌وجود آورده است.»۳

شمشاد به‌ همراه بلوط جامعۀ گیاهی و درختی را  به ‌وجود آورده است. «این جامعۀ گیاهی مخصوص جلگه‌های ساحلی دریای کاسپین است که روی خاک ماسه‌ای که بر اثر باد مرطوب اقلیم دریای کاسپین جابه‌جا می‌شود، قرار گرفته است. جامعه جنگلی مذکور از دو اشکوب متراکم گیاهی تشکیل شده است. اشکوب اول شامل درختان بلوط (بلندمازو)، پلت، توسکا و لرگ است. اشکوب دوم که خیلی متراکم‌تر است از درختان شمشاد، لیلکی، کلهو و گل ابریشم تشکیل یافته و سرانجام پوشش علفی را گیاهان تیره گندمیان و خزه‌های خاک‌زی که حالت خاصی دارند، به ‌وجود آورده‌اند.»۴

جزایری پس از تحقیق روی درخت شمشاد در ملاهادی واقع در بالای آستارا می‌نویسد: «شمشاد که معمولاً پایه‌های جنگل‌های تُنُک با گیاهان مختلف است، در دشت یا کوهپایه‌ها درختزارهایی را تشکیل می‌دهد. این درختزارهای انبوه و بسته که حدود ده متر ارتفاع دارند، دارای جنگل پایه‌هایی پُرپُشت با نمونه‌های گیاهی کمیاب هستند؛ از میان این گیاهان می‌توان از انواع زیر نام برد: گیاهان همیشه‌سبز و گیاهانی که روی خاک‌های آهکی می‌رویند مانند هلیون، داردوست و سرخس. شمشاد که می‌تواند هم روی خاک‌هایی که کمتر تحول یافته‌اند و هم روی خاک‌های آهکی و آتشفشانی بروید، دارای قدرت بذرافشانی فوق‌العاده‌ای است و روی هر هکتار از ۱۱۰ تا ۱۳۴۰۰۰ بذر مشاهده شده است! سایه بسیار تیره آن تمامی انواع دیگر درختان را از بین می‌برد. وجود چندین درخت مرتفع‌تر از شمشادها، حاکی از تشکیلات ثانوی است که در اثر نوعی «دایره سایه مخرب» منزوی شده است. ولی با کمال تعجب می‌بینیم که تعداد این شمشادها حالتی تعرضی به‌ خود گرفته‌اند.»۵

تخریب شمشاد تالش در تاریخ

دول خارجی به‌خصوص روس‌ها و انگلیسی‌ها در طول تاریخ به جنگل شمال خصوصاً جنگل‌های تالش آسیب جدی وارد کرده‌اند. آن‌ها با گرفتن امتیازات مختلف از پادشاهان دوره قاجاریه بهترین گونه‌ها را از آستارا تا استرآباد قطع و به کشورهای خود حمل می‌کردند؛ طوری که چوب گونه شمشادِ این جنگل‌ها تا شهر لیورپول انگلیس می‌رسید. «لرد کرزن، در کتاب خود به صادر کردن چوب‌های شمشاد جنگل‌های شمال ایران به انگلستان آگاهی می‌دهد و می‌نویسد: در استان مازندران و گیلان، جنگل‌های انبوهی بوده که هر نوع چوب‌های صنعتی و ساختمانی در آن یافت می‌شد و مخصوصاً چوب شمشاد آن تا شهر لیورپول می‌آمد و در ساختمان‌های صنعتی به‌کار می‌رفت.»۶

یکی از شرکت‌هایی که امتیاز بهره‌برداری جنگل‌های شمال از آستارا تا استرآباد به آن واگذار شد شرکت تجاری کوسیس و تئوفیلاکتوس بود. این شرکت نسل گونه شمشاد را به ‌سوی انقراض کشاند. رابینو در این باره می‌نویسد: «بعد از سال ۲ ـ ۱۲۸۱ هجری (۱۸۶۵) یعنی سالی که صدور چوب به قفقاز قطع شد هنگام پاییز بازرگانان به رشت می‌آمدند تا این چوب‌های قیمتی را که گمان می‌رود در گیلان و مازندران فراوان باشد خریده و به مقصد بازارهای اروپا حمل نمایند. بعدها در سال ۱۳۰۳ هجری قمری (۱۸۸۶ میلادی = ۱۲۶۷ خورشیدی) انحصار چوب به م.م کوسیس M.M.Kusis و تئوفیلاکتوس Teofilaktus که از این امتیاز تا حدود سال ۱۳۲۷ هجری قمری (۱۹۰۹ میلادی) استفاده می‌کردند واگذار گردید. در این مدت استفاده از چوب شمشاد بی هیچ کنترل و بازرسی انجام گرفت؛ به‌طوری‌که دیگر زمین‌های جلگه‌ای نمی‌توانند شمشاد فراهم سازند. دیگر lup (زگیل گیاه) در این منطقه دیده نمی‌شود؛ زیرا همه به خارج حمل شده است. لوپ زگیلی است که روی درخت‌های کهنه گردو می‌روید و می‌گویند که فقط در زمین‌های صخره‌ای و کوهستانی دیده می‌شود. این توده چوب‌های سخت طول زیادی دارند و برگ‌های آن‌ها مثل کاغذ باریک است و برای روکاری و روکشی به‌کار می‌رود. صادرکنندگان بیشتر اوقات پس از آن‌که به آسانی زگیل چوب‌ها را به‌دست می‌آورند خود درخت را بی‌رحمانه از بین می‌برند.»۷

کمپانی تجارت کوسیس و تئوفیلاکتوس در ازاء پرداخت مبلغ سالانه ۵۰ هزار قران، حق انحصاری قطع و صادرات درختان و گرده‌بینه‌ها به روسیه را به‌ دست آورد. این دو شریک یونانی که برای دولت تزاری روسیه کار می‌کردند، در حدود ۲۰۰ هزار اصله درخت شمشاد به ارزش تقریبی سه‌ میلیون قران را به روسیه صادر کردند. درحالی‌که شرایط این قرارداد انحصاری به شرکت اجازه صدور تنها ۱۰۰ هزار اصله درخت شمشاد و سرو را از جنگل­های گیلان و مازندران می‌داد. در سال ۱۲۷۸ خورشیدی قرارداد مذکور به مدت هشت سال دیگر تمدید شد.»۸

«از میان امتیازاتی که پادشاهان قاجار اعطا کرده‌اند می‌توان قرارداد حق بهره‌برداری از درختان شمشاد ایران را که در سال ۱۲۸۷ به یک شرکت یونانی داده شده است نام برد. از میزان جنگل‌های بهره‌برداری‌شده و چوب‌های صادرشده اطلاعی در دست نیست. فقط در حال حاضر می‌توان بخشی از باقی‌مانده جنگل‌های شمشاد ایران را در جلگه‌های مازندران و گیلان مشاهده نمود. درحالی‌که قسمت اعظم اراضی این مناطق مستور از درختان شمشاد و سایر درختان چون انجیلی و بلوط بوده است. خانم ولف‌سان Wolfson در کتاب ایرانی‌ها در گذشته و حال می‌نویسد: «جنگل‌های شمشاد در طی هفت سال منهدم شدند.» به‌این‌ترتیب می‌توان شدت وسیع بهره‌برداری از جنگل‌ها و میزان چوب وارده به اروپا از طریق روسیه را حدس زد.»۹

«در سال ۱۳۰۷، شرکت یونانی ساندی پولوز، قراردادی جهت صدور درختان شمشاد جنگل‌های گیلان با دولت ایران منعقد کرد. طبق گزارش نیکه Niquet بازرس فرانسوی جنگل‌ها نزد دولت ایران، در این زمان یعنی سال ۱۳۱۱ در طول ساحل دریای مازندران مقدار قابل ملاحظه­ای درخت شمشاد که سطح وسیعی را اشغال می­کرد، وجود داشت. این درختان زیر اشکوب انبوهی از درختان دانه‌زاد را تشکیل می‌دادند.»۱۰

با وجود این، در دوره‌های بعد به‌خصوص هنگام اشغال ایران به دست متفقین و در بحبوحه جنگ جهانی دوم به جنگل‌های شمال به‌خصوص به جنگل‌های شمشاد آسیب فراوانی وارد آمد.

اقدامات حفاظتی برای جلوگیری از انقراض شمشاد:

به ‌علت فشردگی چوب شمشاد و استحکام بیش از حد آن، از چوب آن در ساخت شانه، ماسوره، مصالح ساختمانی و… استفاده می‌شد. قاچاق این چوب هم یکی دیگر از عوامل از بین رفتن این گونه محسوب می‌شد؛ طوری‌که «قاچاق این چوب موجب شده است اتحادیه بین‌المللی حفظ طبیعت (IUCN) به ‌دلیل کاهش چشمگیر سطح جنگل‌های شمشاد، این گونه گیاهی را در لیست گونه‌های در خطر انقراض قرار بدهد.»۱۱

در ایران به دلیل انقراض جنگل‌های شمشاد اقدامات قانونی به منظور حفظ این گونه از سوی سازمان‌های ذی‌ربط انجام گرفت. اولین اقدام حفاظتی به منظور حفظ شمشاد در سال ۱۳۴۶ صورت گرفت. در گزارش سازمان جنگل‌ها و مراتع در این زمینه آمده است: «در دهه ۱۳۴۰ با توسعه فناوری و ساخت ماسوره‌های پلاستیکی و رواج استفاده از آن در اروپا، تقاضای چوب شمشاد کاهش یافت. با وجود این، برداشت‌های افراطی از جنگل‌های شمشاد در خلال حدود یک قرن در چارچوب معاهدات تجاری و امتیازات انحصاری بهره‌برداری از این جنگل‌ها به دست بیگانگان، آن‌چنان زیانی به ذخایر جنگل‌های شمشاد وارد آورد که وقتی قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع کشور در تاریخ ۳۰/۵/۱۳۴۶ تصویب شد و درختان جنگلی ایران از نظر اجرای این قانون اولویت‌بندی شدند، شمشاد در گروه درختان دارای اولویت اول برای حفاظت قرار گرفت.»۱۲

دومین اقدام حفاظتی برای جلوگیری از انقراض شمشاد در سال ۱۳۷۱ انجام گرفت و قطع شمشاد ممنوع شد. در گزارش سازمان جنگل‌ها آمده است: «هم‌اکنون بر اساس قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخایر جنگلی کشور که در تاریخ ۵/۷/۱۳۷۱ در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در ۱۲/۷/۱۳۷۱ به تأیید شورای نگهبان رسید، شمشاد از گونه‌هایی است که جزو ذخایر جنگلی محسوب می‌شود و قطع آن ممنوع است.»۱۳

شایان توضیح است طبق گزارش سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در سال ۱۳۸۹، پارک جنگلی دکتر درستکار در شهرستان رضوانشهر به مساحت ۲۰۰ هکتار، ذخیره‌گاه جنگلی شمشاد در استان گیلان به ‌شمار می‌رود.۱۴

کاربرد

شمشاد دارای چوبی است سخت و صنعتی و تا چندی قبل برای تهیه ماسوره‌های نساجی و مصارف مشابه دیگر به خارج صادر می‌شده است. در مصارف روستایی نیز برای تهیه ادوات مختلفی از قبیل شانه، قاشق، چنگال و امثال آن‌ها مصرف می‌شود. در باغبانی از شمشاد برای تزئین حاشیه‌های گُل‌کاری استفاده می‌شود.۱۵

«چوب شمشاد یکی از پردوام‌ترین چوب‌ها برای تیر، تیرک، واشان و ستون برای ساختمان‌های روستایی است و در میان اهالی بالاخص روستانشینان گیلان طرفداران زیادی دارد. جامعه درختی شمشاد از جوامعی است که به‌ دلیل ارزش فوق‌العاده چوب آن و نیز حاصلخیزی خاک بسترش طی سالیان دراز مورد تجاوز و تخریب قرار گرفته ‌است. تا حدود سال‌های ۱۳۲۰، چوب آن به اروپا و روسیه صادر می‌شد و همین امر یکی از دلایل عمده نابودی جنگل‌های ارزشمند شمشاد در کشور بوده است.»۱۶

محقق فرانسوی درباره شمشاد گیلان می‌نویسد: «برعکس سایر گیاهان جنگل هیرکانی، شمشاد با برگ‌های براقی که دارای ماده سمی هستند توسط حیوانات مورد حمله قرار نگرفته است. این برگ‌ها بعد از پوسیدن کود بسیار خوبی به ‌وجود می‌آورند که در سال‌های اخیر برای ایجاد مزارع چای مثلاً در تالش جنوبی، مورد استفاده قرار می‌گیرد. از سوی دیگر چوب شمشاد بسیار سخت و فاسدنشدنی است و متقاضیان زیادی دارد؛ زیرا از آن برای ساختن شانه، ماکو و سایر اشیاء چوبی خرّاطی شده استفاده می‌کنند و در شهر رشت چندین مغازه به فروش نمونه‌های زیادی از این اشیاء شهرت دارند. مورد استعمالی که ذکر شد باعث بهره‌برداری زیاده از حدی شده است که درخت شمشاد را به انهدام تهدید می‌کند. بالاخره برخلاف عوامل اقتصادی، یک عامل فرهنگی در این باره نقشی کاملاً معکوس و مثبت داشته است؛ دائمی بودن رنگ سبز شمشاد به این درخت جنبه مذهبی بخشیده است و درخت‌زارهای شمشاد زیادی در اطراف آرامگاه‌های مقدسین مانند امامزاده‌ها برای شیعه‌ها و تربت‌ها برای سنی‌ها، محفوظ مانده‌اند. به‌عنوان مثال می‌توان از درخت‌زارهای اطراف آرامگاه شیخ تاج‌الدین خیوی در لمیرمحله در نزدیکی آستارا، بابا حسن لوندویل، سلطان سید محمود در قنبری محله جوکندان و غیره در دشت و شیر بچه پیر در کوه‌های تالش‌دولاب در ارتفاع ۸۰۰ متری نام برد.»۱۷

ـ برای ایجاد چاه برف (وَرَه چال) از برگ‌های شمشاد استفاده می‌کردند. «در گذشته که یخچال نبود، در روستاهای تالش چاه می‌کندند و در ته آن، ساقه‌های درخت کیش (شمشاد) را می‌نهادند، سپس برف را به صورت فشرده (گلوله برفی) به داخل چاه می‌ریختند و روی آن را با ساقه‌های شمشاد می‌پوشاندند و این کار را چند بار تکرار کرده، نهایتاً با درب چوبی سر چاه را می‌بستند. در گرما و روزهای تابستان، از برف‌های ذخیره‌شده برای نگهداری مواد خوراکی، سرد کردن آب، استفاده می‌کردند و نیز گاه با دوشاب آن را می‌خوردند.»۱۸

ـ شایان ذکر است که از چوب این درخت برای پرچین کردن مزارع، زمین و محوطه خانه و از سرشاخه‌های آن (کیَشه خال) برای جارو زدن حیاط، طویله و… (کیشَه گِزه) استفاده می‌کردند و میکنند.۱۹

ـ از ساقه درخت شمشاد برای درمان بیماری پوستی به نام «کوش» استفاده می‌کنند؛ طوری که ساقه کیش را آتش می‌زنند و روغن چوب نیم‌سوز کیش را می‌گیرند و سه صبح ناشتا، روغن استخراج‌شده از درخت شمشاد را روی پوست ملتهب‌شده می‌مالند. تالشان اعتقاد دارند با این کار این بیماری پوستی درمان می‌شود.۲۰

ـ وقتی در جنگل‌های تالش برف می‌بارد، به ‌علت سرما بیشتر پرندگان از جمله توکا (به تالشی «نسبر») به جلگه و پایین‌دست می‌آیند. توکا برای در امان ماندن از دست شکارچیان زیر شاخ و برگ درخت شمشاد پنهان می‌شود.۲۱

کیش (شمشاد) در نام آبادی‌های تالش

تأثیر درخت در زندگی تالش‌ها آن‌چنان زیاد است که تالش‌ها در نام‌گذاری آبادی‌ها، مکان‌ها و مناطق خود از نام درختان بهره زیادی برده‌اند و این موضوع نشان‌دهنده ارتباط بسیار زیاد آن‌ها با جنگل و درخت‌های آن است.

از جمله آبادی‌های مناطق مختلف تالش که نام آن‌ها برگرفته از نام درخت کیش است می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

کیشه خالَه‌دهی از دهستان چوبر، بخش شفت؛ کیشَه خالَه‌دهی از دهستان ماسال، بخش ماسال شاندرمن؛ کیش دره‌دهی از دهستان آلیان، بخش مرکزی فومن؛ کیش دیبی(کیشون بن) دهی از دهستان کوهستانی تالش، بخش مرکزی توالش؛ کیش رودباردهی از دهستان گوراب‌پس، بخش مرکزی فومن؛ کیشۀ خاله‌دهی از دهستان دیناچال، بخش رضوانشهر؛ کیشَۀ خالَه‌دهی از دهستان تولارو، بخش مرکزی تالش؛ کیشه خالۀ دوّم دهی از دهستان دیناچال، بخش رضوان‌شهر؛ کیشۀ خانی‌دهی از دهستان ماسال، بخش ماسال شاندرمن؛ کیشۀ ویشه‌بالادهی از دهستان تولارود، بخش مرکزی توالش؛ کیشۀ ویشه پایین‌دهی از دهستان تولارود، بخش مرکزی توالش۲۲؛ کیشَن سَرن و سَمَندَه کیش در اسالم تالش.۲۳

 

شمشاد در فرهنگ مردم تالش

به‌طورکلی درختان در فرهنگ مردم تالش از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند؛ طوری‌که در برخی از اسناد به‌جامانده از منطقه تالش بر حفظ منابع طبیعی به‌خصوص درختان تأکید شده است. متن سندی مربوط به سال ۱۳۳۲ هجری قمری که در ماسوله به‌ دست آمده است به شرح زیر است: «غرض از تحریر کلمات این است که قلعۀ بن واقع در پشت آبادی ماسوله هر سال در فصل زمستان و بهار در میان جرز سنگ‌ها آب نشر می‌کند و سنگ‌ها از هم جدا می‌شود و به سمت آبادی ماسوله می‌آید. قبل از این تاریخ چقدر سنگ به ماسوله آمده و چقدر خانه‌ها و آبادی‌ها را خراب کرده بر هر ‌ذی‌شعوری واضح و روشن است که اگر سنگی از قلعۀ بن ماسوله بیاید و خانه‌ها و آبادی‌ها را خراب و باعث اتلاف نفوس و کشتن مردم خواهد شد. سابقاً محض حفظ مال و جان آبادی و دفع ضرر و رفع احتمالات خطر از پشت آبادی ماسوله تا زیر سنگ‌های قلعۀ بن، مسلمانان ماسوله درختان بزرگ غرس می‌کردند که هر وقت سنگی از محل خود حرکت کند درختان مانع شوند. همچنین از سنگ جلوگیری کنند و به‌ همین واسطه جمعی نفوس و مال مسلمانان را حفظ کرده‌اند. الحال مسلمانی مردم این‌طور اقتضا می‌کند که درخت‌های قدیم را می‌برند و اگر درختی خود سرافتاده باشد او را خرد کرده و هیزم می‌کنند و می‌فروشند و برای یک بار هیزم هم که ۵۰۰ دینار قیمت دارد راضی می‌شوند جان و مال جمعی از مسلمانان تلف شود. اولاً عموم اهل ماسوله را به حضرت صاحب‌الزمان(عج) قسم می‌دهیم که ابداً معترض درخت و هیزم قلعۀ بن نشوند و راضی به ریختن خون‌های ناحق و تلف شدن خانه‌ها و مال مسلمانان نشوند. اگر بعد از این بخواهند درختی یا شاخه‌ای یا یک چوب هیزم به قدر یک قلم چوب از قلعه بن از درخت بزرگ الی کوچک یا شاخه درخت یا هیزم حتی به قدر خلال دندان چوب از قلعه بن ببرد یا معترض شود، خودش و پدرش و مادرش و ۷۰ پشت از اسلاف او به لعنت خدا و سخط قهار و به نفرین و غضب پیغمبر آخرالزمان(ص) دچار و گرفتار شوند.»۲۴

باورها

با توجه به حفظ منابع طبیعی و جنگل‌ها با توجه به سند مزبور، شمشاد و آزاد از جمله درختانی به شمار می‌روند که مورد تقدس و احترام تالش‌ها هستند. به همین دلیل در اطراف امامزاده‌ها، بقاع متبرکه، مزارستان ها و… به قطع و یقین این دو گونه درختی را مشاهده خواهید کرد که حتی دور آن را با پارچه‌های سبز پوشانده‌اند. «زیباترین درخت‌زارهای یکدست، درختان آزاد و شمشادند که اطراف آرامگاه‌ها را احاطه کرده‌اند و درخت آزاد یا همراه با شمشاد و یا به تنهایی مثلاً در اطراف آرامگاه‌های پلنگَه سرا و وزمَتَر در نزدیکی شاندرمن دیده می‎‌شوند.»۲۵

شمشاد در حال حاضر بیشتر در کنار رودخانه‌ها دیده می‌شود. قطع نکردن درختان شمشاد و محافظت از آن‌ها در کنار امامزادگان، بقاع متبرکه و تربت‌ها می‌تواند دلیل تاریخی نیز داشته باشد. اگر به نام این درخت در بین مردم تالش به دقت نگریسته شود، می‌بینیم اسم آن «کیشَه‌دار» به معنی «درخت کیش یا درخت شمشاد» است. کیش در فرهنگ ایرانی به ‌معنای آیین است. پس درخت کیش به ‌خاطر همیشه سبز بودن می‌تواند درخت آیین۲۶ یا درخت کیش ایرانیان لقب بگیرد که تالشان در فرهنگ خود این نام را حفظ کرده‌اند.

ـ نوروزخوانان تالش بعد از اتمام نوروزی‌خوانی شاخه‌ای از درخت شمشاد را به صاحب خانه هدیه می‌دهند. آن‌ها شاخه درخت شمشاد را نماد سرسبزی می‌دانند و باور دارند که در طول آن سال زندگی آن‌ها پربرکت و سبز و شاداب خواهد بود.۲۷

ـ نویسنده از آستارا تا استارباد در جلد اول که مربوط به غرب گیلان (منطقه قومی تالش) است می‌نویسد: «برای پاره‌ای از امامزاده‌ها، زائران از پیر و جوان و بزرگ و کوچک، شاخه کوچکی از کیش (شمشاد جنگلی) از اطراف خانه خود یا از سر راه به‌دست می‌گیرند و به‌عنوان برگ سبزی به امامزاده می‌آورند  و به نرده ایوان آن می‌زنند یا روی صندوق می‌گذارند.»۲۸

ـ بر اساس باورهای تالش‌های شاندرمن کسی که برادر دارد باید درخت شمشاد و گیاه سَیاف را نکارد؛ زیرا معتقدند در صورت کاشت شمشاد و سیاف برادر آن‌ها می‌میرد.۲۹

ضرب‌المثل‌های تالشی

۱) هنتَیَه کیش۳۰

Hǝntaya kiš

برگردان: به مانند کیش است.

تالش‌ها در این مثل به چیزی که بسیار خشک باشد به درخت کیش، مانند می‌کنند.

۲) سینَه کیش کارِه۳۱

Sina kiš kăre

برگردان: با سینه درخت کیش کاشتن.

کنایه از نهایت سعی خود را کردن (به منظور متقاعد کردن کسی).

چیستان‌های تالشی

درخت شمشاد در چیستان‌های تالشی نیز آمده است که در زیر به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌شود. در این چیستان‌ها مژه‌های چشم، فتیله چراغ و دندانه‌های شانه‌های چوبی به شاخه‌های درخت شمشاد تشبیه شده ‌است.

۱) چار برا کیشَه خالَه پِرییَه، یَندˇ کوفن.

Čār b∂rā kiša xāla periya, yand∂ kuf∂n.

ترجمه: چهار برادر با شاخه‌های درخت شمشاد، همدیگر را می‌زنند.

جواب: میجَه Mija = مژه، پلک چشم (شولم فومن ـ ف«چ»)۳۲

۲) دˇ برا ایندی کیشَه خال ویکَشن.

d∂ b∂rā indi kiša xāl vikaš∂n.

ترجمه: دو برادر روی هم شاخه شمشاد می‌کِشند.

جواب: چِمَه میجَه čema mija  = مژه چشم (ایشکیلَه گرا ـ ن.م)۳۳

۳) ام وَر کیش، اَوَر کیش، میانش زَردَه ریش.

∂m var Kiš avar Kiš miyān∂š zarda riš.

ترجمه: این طرف شمشاد، آن طرف شمشاد، وسطش ریش زردرنگی هست.

جواب: نَفتییَه چرا Naftiya č∂rā  = چراغ نفتی (شاندرمنی ـ ع)۳۴

۴) کیشی چو کیشَه پَری چو، آزا لَلَه بازاری چو.

Kiši ču, kiša pari ču, āzā lala bāzāri ču.

ترجمه: (از) چوب شمشاد، شاخه شمشاد، نی آزاد و خالص که چوب آن مناسب بازار [ساخته شده] است.

جواب: شانه (شاندرمنی ـ ق«چ»)۳۵

دوبیتی‌های تالشی

نام درخت شمشاد در برخی از دوبیتی‌های قدیمی مردم تالش نیز آمده است که در زیر به آن‌ها اشاره می‌شود:

۱)

کیشَه داری وینی یار کیشَه داری۳۶

چَدَه اَز بنشم یار گوشَه داری

کی کو تَرسی کی کو اندیشَه داری

اَز اشته یار بیمَه پارسال بهاری

Kiša dāri vini yār kiša dāri

Čada az b∂n∂š∂m yār gušadāri

Ki ku tarsi ki ku andiša dāri

az ∂št∂ yār bima parsāl b∂hāri

برگردان:

درخت زیبای شمشاد را می‌بینی درخت شمشاد را

چقدر من در انتظار تو بنشینم

از چه کسی می‌ترسی که از من دوری می‌کنی

من از بهارِ سالِ پیش یار تو شدم و دلم را به تو داده‌ام

۲)

کیشَه داری بوینَه کیشَه داری۳۷

چرا مِیلون بَه مِیلون نیشَه داری

شکر خدا ببو چه کَردَه کارون

چرا بابون بَه بابون نیشَه داری

Kiša dări bǝvina Kiša dări

Čǝră meylun ba meylun niša dări

Šǝkǝr xǝdă bǝbu čǝ karda kăron

Čǝră băbun ba băbun niša dări

برگردان:

درخت شمشاد را ببینید، درخت شمشاد را

چرا به هم نمی‌رسانی کسانی را که به یکدیگر مایل‌اند

سپاس به درگاه خداوند و کارهای او

چرا به هم نمی‌رسانی کسانی را که باب دل همدیگرند؟

و یک تک‌بیتی پیدا شده در تالش جنوبی (فومنات)

۳)

سغَه دار دِرییَه شَفتی اَلاتی۳۸

لَچش شَمشارییَه بنش خراتی

Sǝqa dăr deriya šafti alăti

Lačǝš šamšăriya bǝnǝš xarrăti

برگردان:

درخت آزاد در کنار رودخانه شفت قرار دارد

سرش به مانند درخت شمشاد و پایین‌تنه‌اش زیبا، صاف و تراشیده شده است.

 اسطورۀ شمشاد در فرهنگ تالش

روزی حضرت خضر مقداری آب زمزم به کلاغ می‌دهد که ببَرَد روی سر انسان‌ها بریزد تا آن‌ها به زندگی جاوید برسند. ولی کلاغ آن آب را برمی‌دارد و می‌رود روی درخت شمشاد که آن موقع همیشه سبز نبود، می‌نشیند و می‌کوشد که آن آب را روی سر خود بریزد اما ظرف آب از دستش می‌افتد و آب زمزم روی درخت شمشاد ریخته می‌شود.۳۹

منابع و پی‌نوشت‌ها

۱ ـ ثابتی، حبیب‌الله، ۱۳۸۷، جنگل‌ها، درختان و درختچه‌های ایران، انتشارات دانشگاه یزد، صص ۱۶۷ و ۱۶۸.

۲ ـ مظفریان، ولی‌الله، ۱۳۸۸، درختان و درختچه‌های ایران، انتشارات فرهنگ معاصر، ص ۸۹.

۳ ـ ثابتی، حبیب‌الله، ۱۳۸۷، جنگل‌ها، درختان و درختچه‌های ایران، انتشارات دانشگاه یزد، ص ۲۸.

۴ ـ پارساپژوه، داود، شواین گروبر، ف.ه، لنز، ا، ۱۳۸۲، اطلس چوب‌های شمال ایران، انتشارات دانشگاه تهران، ص ۱.

۵ ـ بازن، مارسل، ۱۳۶۷، تالش، منطقه‌ای قومی در شمال ایران، انتشارات آستان قدس رضوی، ترجمه مظفرامین فرشچیان، ص ۱۱۳.

۶ ـ آقاجانی، عبدالکریم، ۱۳۷۸، جستارهایی در تاریخ تالش در گسترده تاریخ ایران، انتشارات آنا ص ۹۱۳.

۷ ـ رابینو، ه.ل، ۱۳۷۴، ولایات دارالمرز ایران گیلان، انتشارات طاعتی، ترجمه جعفر خمامی‌زاده، صص ۴۴ و ۴۵.

۸ ـ کریمی، علی‌نقی، طلایی، آیسونا، توتونجانیان، علی، ۱۳۸۶، اطلس چوب های تجارتی جهان، انتشارات آییژ، ص۹.

۹ ـ منبع پیشین، ص ۱۰۴.

۱۰ ـ سعید، ارسطو، ۱۳۸۷، مبانی اقتصادی-عملی اداره جنگل‌ها، انتشارات دانشگاه تهران، ص ۱۰۸.

۱۱ ـ بانک شمشاد، ۱۳۸۰(faa.frw.org.ir).

۱۲ ـ بانک شمشاد، سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور، سال ۱۳۸۰ (faa.frw.org.ir).

۱۳ ـ منبع پیشین.

۱۴ ـ منبع پیشین.

۱۵ ـ ثابتی، حبیب‌الله، ۱۳۸۷، جنگل‌ها، درختان و درختچه‌های ایران، انتشارات دانشگاه یزد، ص ۱۶۸.

۱۶ ـ نظامی، محمدطاهر، ۱۳۷۴، جنگل‌های گیلان(کتاب گیلان، ج۳)، انتشارات گروه پژوهشگران ایران به کوشش ابراهیم اصلاح عربانی صص ۱۹۰ و ۱۹۱.

۱۷ ـ بازن، مارسل، ۱۳۶۷، تالش، منطقه‌ای قومی در شمال ایران، انتشارات آستان قدس رضوی، ترجمه مظفرامین فرشچیان،  صص ۱۱۳ و ۱۱۴.

۱۸ ـ موسوی، سید هاشم، ۱۳۸۳، درآمدی مردم‌شناختی بر فرهنگ آب‌وهوایی تالش، انتشارات دانشگاه گیلان، گلبانگ تالش، به کوشش محرم رضایتی کیش خاله، ص ۲۹۹.

۱۹ ـ آزموده، شهرام، ۱۳۹۲، آغاز مرگ شمشادهای تالش، ماهنامه تالش، سال ۱۰، مرداد ۱۳۹۲، شماره ۵۷، ص ۵.

۲۰ ـ منفرد، سید مومن، ۱۳۹۵، پزشکی سنتی تالشان (تالشه درمون)، نشریه شریف، سال ۱۶، دوره جدید، شماره ۵۷، ۲۲ دی ۹۵، ص ۶، به نقل از مهرانگیز قلی‌پور.

۲۱ ـ منفرد، سید مومن، ۱۳۹۳، اِستیمه اَز کیشَه دار، ماهنامه تالش، سال ۱۱، دی ۹۳، شماره ۷۴، ص ۱۷ به نقل از انوش ناریابی.

۲۲ ـ فرهنگ جغرافیایی بندر انزلی، ۱۳۷۷، انتشارات سازمان جغرافیایی (وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، صص ۴۷۱ ـ ۴۶۷.

۲۳ ـ آزموده، شهرام، ۱۳۹۲، آغاز مرگ شمشادهای تالش، ماهنامه تالش، سال ۱۰، مرداد ۱۳۹۲، شماره ۵۷، ص ۵.

۲۴ ـ صوفی نژاد سیوبری، مسعود، ۱۳۸۷، اهمیت حفظ آب و خاک در فرهنگ مردم ماسوله (بازخوانی سندی از سرزمین ستارگان روشن)، ماهنامه تالش، سال ۵، تیر و مرداد ۱۳۸۷، شماره ۳۶، ص ۱۸.

۲۵ ـ بازن، مارسل، ۱۳۶۷، تالش، منطقه‌ای قومی در شمال ایران، انتشارات آستان قدس رضوی، ترجمه مظفرامین فرشچیان، ص ۱۱۴.

۲۶ ـ منفرد، سید مومن، ۱۳۹۳، اِستیمه اَز کیشَه دار، ماهنامه تالش، سال ۱۱، دی ۹۳، شماره ۷۴، ص ۱۷ با تشکر از اطلاعات آقای چنگیز شکوری.

۲۷ ـ منفرد، سید مومن، ۱۳۹۴، نوروز در تالش، گیلان نامه، جلد ۸، به کوشش م. پ. جکتاجی، نشر گیلکان، ص ۲۲۸.

۲۸ ـ ستوده، منوچهر، ۱۳۴۹، از آستارا تا استارباد، انتشارات آگاه، صص نه و ده.

۲۹ ـ راوی مهرانگیز قلی‌پور.

۳۰ ـ راوی ماهره عاشقی معاف به نقل از مهین معاف (گردآوری در اولم شاندرمن).

۳۱ ـ جیردهی، علی، ۱۳۸۶، لغت­نامه تالشی (تالشی-فارسی)، انتشارات دانشگاه گیلان، ص ۲۰۹.

۳۲ ـ منفرد، سید مومن، ۱۳۹۴، چیستان­های تالشی، نشر ایلیا، به نقل از حسن فیاض بخش شولمی، ص ۳۶.

۳۳ ـ منبع پیشین، به نقل از نقی مهرپویا، ص ۴۹.

۳۴ ـ منبع پیشین، به نقل از زهرا علیاری، ص ۱۱۰.

۳۵ ـ منبع پیشین، به نقل از مهرانگیز قلی پور، ص ۱۳۱.

۳۶ ـ راوی روح انگیز میرزایی خواننده برجسته موسیقی تالش در تصنیف شیشه قیلون.

۳۷ ـ کرمزاده، یاسر، ۱۳۹۴، دستون‌های اسالمی، نشر ایلیا، ص ۶۶.

۳۸ ـ کرمزاده، یاسر، ۱۳۸۴، دستون‌های تالشی، ماهنامه تالش، سال دوم، شماره ۲۰، آذر ۱۳۸۴، ص ۱۷.

۳۹ ـ عبدلی، علی، ۱۳۶۳، تالشی‌ها کیستند، انزلی، نشر دهخدا، ص ۱۵۷ .

 

فصلنامۀ صنوبر، سال هفتم، شمارۀ ۲۰ و ۲۱، ص ۶۵ تا ۷۶.

پیام بگذارید