استفاده و سوءاستفاده از محیط‌زیست

«سابق بر این، از این‌ور تا آن‌ور زمین، همه‌جا را جنگل پوشانده بود. جمعیت که زیاد شد، ناچار درخت‌ها را انداخته‌اند و ریشه‌ها را از زیرخاک کشیده‌اند بیرون. آدم‌ها با بیل و کلنگ جنگل را عقب نشانده‌اند، آن‌ها را به قصدکُشت کوبیده‌اند و جنگل‌ها رفته‌اند، مُرده‌اند، نابود شده‌اند».

پابرهنه‌ها، زاهاریا استانکو، ترجمۀ احمد شاملو، صفحۀ۳۶۰.

 

محمدعلی حسین‌پور/ حقایق تلخ در زمینۀ محیط‌ زیست و طبیعت بی‌شمار است. مرگ سالانه ۱۵۰۰۰ نفر انسان نابالغ به دلیل افزایش شیوع بیماری‌های عفونی ناشی از افزایش دما، انقراض یک‌میلیون گونۀ جانوری به‌دلیل تغییرات آب و هوا، قرارداشتن حدود سه میلیارد نفر در معرض ریسک تأمین آب، وجود گاز دی‌اکسیدکربن به‌عنوان یکی از گازهای شاخص گلخانه‌ای به میزان  ppm450  که معادل انفجار ۴۰۰هزار بمب اتمی هیروشیما در هر روز است. این مقداری است که هر روز زمین انرژی اضافی دریافت می‎کند و این یعنی عدم تعادل.

انتشار بیش از ۱۴درصد گازهای گلخانه‌ای فقط از طریق سامانۀ حمل و نقل، بالا آمدن سطح آب‌های آزاد جهان به میزان ۱۲ تا ۲۲ سانتی‌متر در طول صد سال گذشته (بررسی‌ها نشان می‌دهد، بین سال‌های ۱۹۶۱ تا ۲۰۰۳ سطح آب‌های آزاد جهان در هر سال، ۸/۱ میلی‌متر بالا آمده)، دگرگونی‌های چشمگیر در فصل‌ها و شدت بارندگی‌ها، تغییر الگوهای آب و هوایی و اقلیمی، فقط شمه‌ای از حقایق تلخ محیط‌زیستی در جهان است.

هم‌چنین در کشورمان ایران، داده‌ها و اطلاعات نشان از وجود بحران‌های محیط‌ زیستی قابل توجه است. متوسط بارش سالانه به میزان ۲۵۰ میل یمتر )کمتر از یک‌سوّم متوسط جهانی، تخصیص آب به بخش کشاورزی به میزان ۹۲ درصد، تغییر در کاربری اراضی و یا پوشش گیاهی و جنگل زدایی، ناآگاهی‌های محیط‌زیستی، زیرساخت‌های ناکافی، افزایش سطح آب دریای خزر به میزان ۵ سانتی‌متر در سال، ساختن حدودًا هزار سد و از دست رفتن حیات‌وحش از جمله حقایق تلخی است که گریبان محیط‌زیست، طبیعت و انسان‌ها را گرفته است.

بدون شک سلسله تصمیمات ما در راستای حفظ و صیانت از محیط‌ زیست، کارا و اثربخش نبوده است. فقدان عملیاتی‌سازی تفکر محیط‌زیستی در تصمیم‌گیری‌ها، از عملیات گرفته تا منابع انسانی و مدیریت ارشد مشهود است. به نظر راقم این سطور، برگزاری سمینارها و کنفرانس‌های متعدد که صرفاً به بازاری برای کسب درآمد و افزودن تعداد مقاله‌ها برای استادان دانشگاه و همچنین دانشجویان تبدیل شده و همچنین تشکیل جلسات و کارگروه‌های مختلف، همگی حاکی از خنثی و سِتَرون بودن آن‌ها است.

برگزاری این گِردهمایی‌ها، صرف هزینه و چاپ مطالب محیط‌ زیستی به فریبی تبدیل شده است که می‌توان از آن به نام فریب سبز و یا سبزشویی نام برد تا فضای آکادمیک و اداری پژمردۀ ما را پویا جلوه دهند.

بسیاری از دولت‌ها از انجام برنامه‌ریزی‌های ۵۰ ساله عاجزند، چون بیش از حد درگیر سیاست‌های کوتاه‌مدّت هستند. با وجود همۀ پیش‌بینی‌ها و افزایش مدارک و شواهدی که نشان می‌دهد اقدامات نیاز به سطوح مختلف فناوری، سیاسی، اجتماعی و سازمانی دارند، متأسفانه، تغییرات در این حوزه بسیار کند است. بر این باورم که هیچ برنامۀ محیط‌ زیستی به تنهایی و در یک محیط ایزوله رخ نخواهد داد و قابلیت اجرایی پیدا نخواهد کرد.

اتخاذ یک رویکرد جامع در مورد موضوعات محیط‌ زیستی به منافع بلندمدت بسیار خوبی منجر خواهد شد. مدیریت صحیح اتلاف، کیفیت و مصرف درست آب، کیفیت هوا و مصرف انرژی، همگی پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند و تعریف یک راهبرد همه‌جانبه و کلی‌نگر، اجازه خواهد داد که منافع حاصله از آن در طول زمان قابل دست‌یابی باشد.

در همین راستا، تعداد زیادی از ساختارها و نقش‌ها وجود دارند که می توانند بر مقدار تغییرات و همچنین پشتیبانی از پایداری محیط‌زیستی تأثیر بگذارد، از جمله عوامل تغییر می‌توان به دولت، سازمان‌های غیردولتی بین‌المللی و ملی، شرکت، ساختار آموزشی، کارکنان، ذینفعان و هر فردی در کشور اشاره کرد. در این میان مکانیزم‌هایی از این عوامل تغییر پشتیبانی می‌کنند که از جملۀ آن‌ها می‌توان تنظیم و تدوین قوانین و مقررات، استانداردها، دستورالعمل‌های مشورتی، روش‌ها و چارچوب‌ها و تفکیک رقابتی را نام برد.

به‌طور حتم دست‌یابی به اهداف کلان و خرد و رسیدن به شاخص‌های کلیدی عملکرد محیط‌زیستی با مدیریت مناسب که همان مدیریت سبز است امکان‌پذیر است. مدیریت صحیح یعنی رسیدن به اهداف (اثربخش) موردنظر با حداکثر کارایی همراه با بهبود مستمر.

شکی نیست که حرکت در مسیر سبزشدن، بدون ریسک نیست و تغییر رفتار و آموزش افراد همیشه یک چالش بوده است. امروزه هیچ‌گونه کمبودی در زمینۀ اطلاعات در دسترس، دربارۀ موضوع نظارت محیط‌زیستی وجود ندارد. در عوض مشکل ما استفادۀ مطلوب و صحیح از این اطلاعات، جهت ایجاد دانشی پایدار و واقعی برای تمام ذینفعان است.

ما در سپهری از وضعیت زیستی زندگی می‌کنیم که امتداد همۀ تلاش‌ها جهت محافظت از محیط‌زیست و طبیعت، تاکنون فتور و سقوط محیط‌زیست و طبیعت را در پی داشته است.

دکتر فرهنگ رجایی در گفت‌وگو با فصلنامۀ صنوبر با عنوان انسان بازیگر حافظ محیط‌زیست، درخصوص رابطۀ بشر با محیط‌زیست اشاره می‌کند «رابطۀ ما با محیط‌زیست رابطۀ غلبه، استثماری و استفاده است.» از نظر فلسفی جایگاه محیط‌زیست و طبیعت، جایگاه ابزاری نیست و یک جایگاه ارزشی است و حرکت پست مدرنیسم مسئلۀ محیط‌زیست است.

نتیجه این که برای جلوگیری از نگرانی فزاینده در خصوص استفاده و سوءاستفاده از محیط‌زیست و طبیعت و همچنین عبور از این وضعیت، همگیِ ما نیازمند تحول هستیم. تحول در برابر فساد، بی‌کفایتی و کلیشه‌های ناکارآمد و نیز تحول در استفادۀ درست از امکاناتِ موجود.

مشکل بزرگ‌تر این‌جاست که به قول شاهرخ مسکوب: «دنبال آسانی نباید بود، چیزی که گرفتاری ما ایرانی‌هاست». وقتی عملکرد مسئولین و خود را مورد مداقه و بررسی قرار می‌دهیم فقدان گفت‌وگو، مدارا، تأمل و تحمل به‌صورت روشنی مشاهده می‌شود.

مسکوب در جای دیگر به درستی اشاره می‌کند که: «ما ایرانی‌ها مردمی هستیم که پرسش نمی‌کنیم، در عوض پاسخ همه‌چیز را داریم.» این‌طور نیست که ما افراد جامعه، مسئولین و دانشگاه‌های محافظه‌کار ما با همین روند رفتار و عمل کنیم و شرایط را چنان به تصویر بکشیم که باد صبا را خبر نشود. بنابراین برای جلوگیری از بازنده بودن و رسیدن به نقطۀ بدون بازگشت باید طرحی نو در انداخت، چرا که نوش و نیشش از آن همۀ ماست.

منابع

  1. پابرهنه‌ها، زاهاریا استانکو، ترجمۀ احمد شاملو، نشر نگاه، ۱۳۹۳. (صفحۀ ۳۶۰)
  2. مسئولیت محیط‌زیستی رویکردی برای ثروت‌آفرینی. دانیل سی. ایستی، اندرو اس.وینستون، انجمن مدیریت سبز ایران، ۱۳۸۹.
  3. گرم شدن زمین. مارک ماسلین. ترجمه ثمین نب یپور، نشر افق، ۱۳۹۴.
  4. خشکسالی اقتصادی- اجتماعی ایران، چالش‌های یک ملت ورشکستۀ آبی. کاوه مدنی، امیر آقا کوچک، علی میرچی. ترجمۀ شهره صدری خانلو. صنوبر، فصلنامۀ طبیعت و محیط‌زیست، سال اول، شمارۀ دوم، پاییز ۱۳۹۶.
  5. مدیریت خدمات فن‌آوری اطلاعات سبز، انجمن مدیریت سبز ایران، نشر سنا، ۱۳۹۴.
  6. انسان بازیگرحافظ محیط‌زیست، گفت‌وگو با دکتر فرهنگ رجایی، صنوبر، فصلنامۀ طبیعت و محیط‌زیست، سال اوّل، شمارۀ دوّم، پاییز ۱۳۹۶.
  7. James Hansen. Former Director, NASA Goddard Institute for Space Studies

 

منتشرشده در فصلنامۀ صنوبر، شمارۀ پنجم، سال دوم، ص ۷۲تا ۷۵.

پیام بگذارید