زاگرس ؛ قربانیِ ضعف مدیریت سازمان‌های متولّی

محمد یزدان‌پور/ منطقۀ زاگرس با توپوگرافی منحصر به فرد و تنوّع گونه‌های گیاهی خاصش که در رأس آن‌ها گونۀ غالب بلوط قرار گرفته نقش بسیار ارزشمندی در حیات ایران‌زمین دارد. نقش بلوط به عنوان ارزشمندترین گونۀ گیاهی ایران در ذخیرۀ بیش از ۴۵ درصد از آب۱ آشامیدنی کشور قابل انکار نیست و در خنثی کردن بخش قابل‌توجهی از ریزگردهایی که به منطقۀ زاگرس وارد می‌شود هم نقش قابل ملاحظه‌ای دارد.

بلوط همچنین به عنوان تثبیت‌کنندۀ خاک زاگرس تا حدود بیش از ۹۰ درصد مؤثر است، و نقش به‌سزایی در بارش باران منطقه دارد. بدون اغراق مرگ بلوط، پایانی برای زاگرس کهن و مرگ زاگرس، پایان تاریخ جنگل‌های غرب ایران و آغازی برای فصل کوچ‌های اجباری ا‌ست. چنان که مدّت‌هاست کوچ‌ها از روستاهایی که بی‌آب شده‌اند شروع شده است. حاشیه‌نشینی شهرهای بزرگ و تبعات اجتماعی آن حاصل خشکاندن جنگل‌ها و کمبود منابع آبی و پایۀ ایران است، پیکرۀ محیط‌زیست ایران تکّه‌تکّه شده و سر و گردن و دست‌ها جدا از بدنه، هرکدام ساز خودش را می‌زند و هر کسی  تقصیر را گردن دیگری می‌اندازد.

سازمان جنگل‌ها توانایی حفاظت از جنگل‌هارا ندارد، حتّی مطالبه‌گری‌ای بابت حقوق جنگل‌های بلوط مبنی بر خشکیدگی این  جنگل‌ها بر اثر برداشت بیش از حد از منابع آبی زیرزمینی ندارد و از سازمان آب شکایت نمی‌کند. خشکیدگی جنگل‌های زاگرس از یک‌سو و آمار بالای آفت‌های متنوّع که در اثر ضعف درختان تشنه گسترده‌تر شده از سوی دیگر و فشار بیش از ظرفیت بر مراتع از سوی چرای دام‌ها نیز روزبه‌روز شرایط را وخیم‌تر کرده است.

عدم زادآوری درختان ۴۵ساله به بالا نیز ماحصل همین چرای بی‌رویه دام است که سازمان جنگل‌ها هیچ‌وقت نخواسته به ‌صورت جدّی جلوی آن را بگیرد. تلخ‌تر از همۀ این‌ها تداوم و گستردگی پدیدۀ آتش‌زدن‌های هدفمند و مشکوک زاگرس است که با کم‌توجهی از سوی بخش دولتی در سال‌های اخیر باعث از دست دادن بخش عظیمی از رویشگاه‌های ارزشمند و اکوتون‌های حیاتی ما و همچنین پرپر شدن چهارده عزیز مدافع طبیعت و زخمی شدن بسیاری از عزیزان‌مان شده که به هیچ وجه قابل جبران نیست. زاگرس یتیم شده است.

انتشار آمارهای ضدّ و نقیض آتش‌زدن‌ها از سوی سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور و ایجاد شکاف بین تشکّل‌ها و گروه‌های محلّی گام دیگری از سوی این سازمان بود که باعث شد  تا شرایط زاگرس هرلحظه حساس‌تر و شکننده‌تر شود.

امّا مضحک‌ترین مسئله آن است که سازمان حفاظت از جنگل‌ها زیر نظر وزارت جهاد کشاورزی است. سازمان جنگل‌ها چگونه می‌تواند از حفظ جنگل سخن بگوید، وقتی امور اراضی جهاد کشاورزی هر ساله با افتخار اعلام می‌دارد که سطح زیر کشت را فلان‌هزار هکتار افزایش داده است، بی‌اعتنا به این‌که این سطح زیر کشت چه میزان جنگل را از بین برده و یا برای ایجاد باغات تفریحی افراد بانفوذ چه میزان آب از سفره‌های زیرزمینی برداشت خواهد شد.

به اعتقاد نگارنده باید به جای جهاد کشاورزی از عنوان جهاد علیه جنگل‌ها استفاده کرد که با استناد به فجایع به‌وجود آمده در دهه‌های اخیر این عنوان معنای بیشتری دارد، چرا که میلیون‌ها هکتار از جنگل‌های ارزشمند بلوط و کاهش شدید منابع آبی زیرزمینی را باعث شده‌اند.

درکنار این ناکارآمدی‌ها و سیاست‌های اشتباه، مردم احساس خطر کردند و با تشکیل NGOها خود وارد عمل شدند. در سال‌های گذشته که آتش زدن‌ها به اوج خودش رسیده بود نقش مؤثر تشکّل‌ها به‌خوبی مشاهده می‌شد. سازمان‌های دولتی متولّی که ناتوانی‌شان در مقابله با این بحران هویدا بود دست یاری به سوی تشکّل‌ها دراز کرده بودند، چرا که تشکّل‌ها به‌مراتب از سازمان‌های متولّی مجهزتر و توانمندتر عمل کرده بودند. تا جایی‌که نیروهای متخصص و ماهر تشکّل‌ها گاهاً سازمان‌های دولتی را جهت مقابله با آتش‌سوزی‌ها آموزش می‌دادند.

استفاده از فن‌آوری‌های نوین و تجهیزات به‌روز در حدّ توان، تشکیل گروه‌های مردمی، تجهیز و آموزش آن‌ها حتّی در دورافتاده‌ترین نقاط جنگلی در دستور کار هستۀ مرکزی تشکّل‌ها بود که این عمل از عهدۀ هیچ‌کس جز یک چهرۀ محبوب بین‌المللی محیط‌ زیستی چون بهمن ایزدی بر نمی‌آمد. ایجاد یک شبکۀ ملّی بزرگ با همدلی تمامی تشکّل‌ها در تمامی نقاط زاگرس باعث شد تا آتش زدن‌ها کاهش پیدا کند و یا در کمترین زمان ممکن با امکاناتی که در اختیار داشتند و با آموزش‌های لازمی که از قبل دیده بودند مهار شود.

لازم به ذکر است که تنها در  استان فارس به گفتۀ ادارۀ کلّ منابع طبیعی این استان  در سال۱۴۰۰ در  بیش از ۶۳۰ مورد آتش‌سوزی  بالغ بر ۳۷ هزار هکتار از ارزشمندترین جنگل‌های بلوط، بنه، بادام و… را از دست دادیم و مرگ چهار عزیز از یک خانواده را که در آتش سوختند تجربه کردیم.

و همۀ این مسائل نتیجۀ مدیریت ناکارآمد مدیرانی ا‌ست که با رابطه و بدون تخصص بر منصب می‌نشینند و تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی درست ندارند.

آن‌قدر عمق فاجعه بالا بوده که تشکّل‌ها و کنشگران محیط‌زیست قد علم کرده و در مقابل تخریب‌ها دادخواهی کردند، امّا متأسفانه در مقابل این انتقادات سازنده و مطالبه‌گری‌ها، جواب‌شان از سوی سازمان‌های متولّی مربوطه چیزی جز اتهام تشویش اذهان عمومی نبوده و سیاست جدید این سازمان‌ها دور کردن سازمان‌های مردم‌نهاد و کنشگران از فاجعه‌های بزرگ و تخریب‌های شکل گرفته است.

امید داریم این عزیزان با آگاهی و هوشیاریِ به‌جای خود دست از کوشش برای حفظ و نگهداری این سرزمین برندارند و در کنار هم قدم بردارند.

 

پانویس

  1. هر هکتار جنگل بلوط سالانه قادر به ذخیره‌سازی ۵۰۰ تا دو هزار متر مکعب آب در خاک در فصل بارندگی است. پستی و بلندی‌های ایجاد شده در سطح خاک توسط درخت بلوط باعث افزایش سرعت نفوذ آب در خاک می‌شود، به‌طوری که زمان نفوذ یک لیتر آب در زمین‌هایی که دارای پوشش بلوط هستند، هفت دقیقه، اراضی کشاورزی ۴۶دقیقه و در مناطق غیرجنگلی این زمان به چهار ساعت می‌رسد. سرعت نفوذ بارش در خاک‌های جنگلی بلوط ۴۰ برابر بیشتر از اراضی بدون جنگل است (ایرنا به نقل از رئیس ادارۀ محیط‌زیست استان کهکیلویه و بویراحمد، کد خبر: ۸۱۶۵۷۹۰۹).

 

فصلنامۀ صنوبر، سال ششم، شمارۀ ۱۶ و ۱۷، ص ۱۱۲ تا ۱۱۴.

نمایش نظرات (1)