شکار پرندگان مهاجر و خوردن گوشت آنها؛ یک عادت یا خرافه؟
در مورد پدیدۀ اسفبار شکار پرندگان مهاجر در ایران و علل و ریشههای فرهنگی آن
رامین محمّدی زرهناسی
سالانه میلیونها از پرندگان مهاجر با طی مسیرهایی شگفتانگیز که حتّی شنیدن آن هم برای بسیاری از ما باورکردنی نیست، از سرزمینهای دور با هدف ادامۀ حیات و زادآوری مهاجرت میکنند. در این بین تعدادی بر اثر سوانح طبیعی، آلودگی و تخریب زیستگاه و شکار از بین میروند و به مقصد نمیرسند. امّا دردناکترین قسمت ماجرا رسیدن آنها به مقصد و یا محل استراحت است که شوربختانه به صورت دستهجمعی شکار میشوند و یا بهتر است بگوییم در مورد آنها نسلکُشی اتفاق میافتد.
بر اساس گفتۀ مسئولان، رسانهها و فعالان محیطزیست، استان خوزستان و استان مازندران و گلستان بیشترین سهم از قتلعام پرندگان مهاجر را دارند. چرا؟ آیا گوشت این پرندگان ویژگیهای شگفتانگیزی دارند یا خوردن گوشت پرندگان وحشی دلایل خاصی دارد؟ با این مطلب همراه باشید تا بدون تعارف نگاهی به فرهنگ عمومی ایران بیاندازیم. در ایران حداقل دو گونه شکار داریم: از سر تفریح و سرخوشی و برای امرار معاش و گذارن زندگی.
نوع اول بنابر گفتۀ برخی از کارشناسان قابل کنترل است با این حال، مورد قبول بسیاری از اهالی محیطزیست، هنرمندان، دوستداران حیاتوحش و امثال آنها نیست، ولی به هر جهت میتوان آن را تحمل و یا حداقل محدود کرد.
امّا نوع دوّم در ایران به دو گونه مشاهده میشود: صید سنّتی و دامگستری محدود و عاقبتنگر، یعنی به گونهای که صیّاد همیشه محدودیتی برای شکار خود در نظر میگیرد و از روشهایی استفاده میکند که کمترین آسیب را به پرندگان مهاجر برساند. از این نوع میتوان دامگاههای سنّتی دوما یا دوماچال (در مازندران) را نام برد که سالیان درازی است استفاده میشود و به گفتۀ افراد بومی همیشه بوممحور، محدود و اقتصادی و پایدار بوده است.
اما نوعی که امروزه بسیار شاهد آن هستیم، دامگستری و شکار وسیع و بدون هیچگونه ضابطهی علمی و سنّتی است. البته این نوع شکار در دریای جنوب نیز به صورت ماهیگیری به روش صید ترال دیده میشود. برای پرندگان مهاجر نیز برپایی دامگاههای هوایی و استفاده از اسلحه، محمیه (تالابهای دستساز)، دانههای مسموم و تورهای هوایی، از جمله شیوههای مرسوم شکار پرندگان مهاجر در خوزستان و سایر شهرستانهای شمالی هستند. همچنین در برخی نقاط مثل تالاب شادگان، شکار با تورهای هوایی رایج است؛ در نقاطی هم مانند هویزه، سوسنگرد و تالاب بامدژ، محمیه (تالابهای دستساز) گسترده میشود.
دراین شیوه محمیهدارها با خاکریزی اطراف زمین، آبگیرهای مصنوعی ایجاد میکنند و در نقاطی از آبگیر دانه میریزند و پرندگان مهاجر را به قربانگاه میکشانند. سپس در زمان مناسب، دام توری را که زیر آب تعبیه کردهاند میکِشند و پرندگان گرفتار دام میشوند.۱ در فریدونکنار نیز تورهای هوایی، صید در شب و امثال آن، همانند خوزستان نسلکُشی پرندگان مهاجر را در پی دارد. علاقهمندان به محیطزیست از ابعاد گوناگون به علل چنین رفتارهایی پرداختهاند. من نیز قصد دارم از منظر دیگری این مسئله را به چالش بکشم و آن «فرهنگ ایرانیان و خرافات غذایی» است.
تجمّل و اشرافیگری یکی از عوامل نوین رایج است که متأسفانه برخی از دانشگاهیان تلاش میکنند آنها را با اطلاق واژگانی چون فواید فرهنگی و تاریخی، احترام به سنّتها، فرهنگ عامه، سنت کهن، باورهای عامیانه، فولکلور و غیره چهرۀ زشت این رفتار را در نقاب فرهنگ پنهان کنند.
بارها از سوی قشرهای مختلف مردم شنیدهام که خوردن گوشت شکار مفید است، عامل درمان است، قدرت جنسی را افزایش میدهد و موجب تفاخر صاحب مجلسی است که گوشت شکار پرندگان را به مهمان تعارف میکند. چه کسی در ایران میتواند کتمان کند که عشایر و روستائیان برای احترام خان و کدخدا و افراد مهم، گوشت پرندهی شکارشده را تعارف نمیکنند؟ آیا این سنّت ما نبوده است؟ نباید انکار کنیم که تاریخ بشر پُر است از تفاخرهای عجیب و بیمعنی که حداقل امروزه دیگر اعتبار ندارند.
به مورد یادشده باید طب سنّتی، طب کیهانی و انواع مکاتب درمانی را که اخیراً مورد استقبال بسیار قرار گرفتهاند، اضافه کرد که در بخشهایی خوردن گوشت شکار را برای سلامتی توصیه میکنند. در ادامۀ مقاله تلاش میشود تا به واسطۀ گفتوگو با چند پزشک متخصّص و عدّهای از فرهنگشناسان، صحّت و اعتبار چنین تجویزهایی مورد واکاوی قرار گیرد.
فرهنگ عامّه و پندارهای مردمشناسانه
جستوجویی در مرورگرهای اینترنتی میتواند موجب درک بهتری از باورهای فکری و روانشناسی اجتماعی ما ایرانیان بشود. مثلاً اگر خواص فلان اردک وحشی را جستوجو کنیم، به چنین پاسخی خواهیم رسید؛
«در طبّ سنتی، اعتقاد بر این است که گوشت اردک، گرمترین گوشت بین گوشت طیور اهلی است. ارزش تغذیهای آن بالاست. البته گوشت اردک، بسیار دیرهضم است و خاصیت نفاخی دارد. بال اردک برای افراد لاغر خاصیت چاقکنندگی دارد. مصرف این نوع گوشت، تقویت کلیهها و افزایش قوای جنسی را به دنبال دارد. اگر سیستم گوارشی بدن قدرت هضم بالا و خوبی داشته باشد، این گوشت جزو بهترینها برای تقویت قوای جنسی است. جگر، بال و بازوهای اردک، خون ساز هستند و باعث کاهش تنگینفس و تپشقلب میشود.»۲
خوشبختانه در اینجا ذکر واژۀ اهلی اشاره بدان دارد که پرندۀ وحشی مدّنظر نبوده، ولی آیا این موضوع نمیتواند دستآویز شکارچیان برای بزرگنمایی خواص پرندگان وحشی باشد؟
گفتوگوی یک خبرنگار با یک صیّاد و فروشندۀ پرندگان وحشی و یک خریدار که در یک خبرگزاری منتشر شده نیز جالب است:
آقای «خ .ی» یکی از صیّادان و فروشندگان پرندههای مهاجر است که این شغل را به صورت خانوادگی دنبال میکند و حرفۀ صیادی با تور را از پدرش آموخته است. وی بر اساس گفتههای خودش بیشتر زمان سال را به فروش ماهیان دریایی و پرورشی میپردازد، ولی در فصل ورود پرندگان مهاجر، گوشت آنها مشتری بیشتری دارد، سود فروش آنها بسیار بالاتر و صیدشان آسانتر است. وی در این گفتوگو به شگردهای جلب مشتریاش اشاره میکند که عبارت است از «ادعای خواص دارویی، نایاب بودن و مقایسه با گوشتهای صنعتی» و از چنین ادعاهایی به عنوان بهترین شیوه برای بازاریابی یاد میکند.
این صیاد دستفروش میگوید که بسیاری از مشتریانش که از پایتخت نیز هستند به خواص دارویی و طبیعی بودن گوشت این پرندگان علاقۀ بسیاری دارند. او که گویی در هنگام این مصاحبه نیز به دنبال بازاریابی است ادعا میکند که گوشت پرندگان مهاجر به دلیل وحشی بودن آنها قوّت بیشتری دارد و سالمتر است و معتقد است که پرندگان مهاجر در طبیعت تغذیه میکنند و هیچ مواد سمّی و یا غذای صنعتی به آنها داده نمیشود. (کاملاً برعکس! این پرندگان مظلوم هر چه دستشان برسد را باید بخورند تا زنده بمانند، چون فضای زندگی آنها را انسان بسیار محدود کرده است.)۳
همچنین یک مسافر تهرانی در بازار پرندگان بابل در مورد خرید چند پرنده که در دست داشته به خبرنگار ایرنا گفته است: «بنا به گفتههای فروشندگان شمالی، استفاده از گوشت این پرندگان در غذا موجب رفع بیماری میشود.» این خریدار، تنوع و خوشایند ذائقۀ خانواده بودن را دلیل دیگر خرید خود عنوان کرده و به باور خواص دارویی گوشت پرندگان مهاجر بر اساس توصیۀ قدیمیترها اشاره کرده است. (آیا تمام ادعاها و توصیههای گذشتگان بدون تحقیق، معتبر و قابل اعتناست؟)۳
نظر جامعۀ پزشکی درمورد مصرف دارویی گوشت شکار
اکبر فاضلتبار -کارشناس تغذیه- معتقد است: «باید توجّه داشت که معرفی برخی مواد غذایی با خاصیت دارویی از سوی صیادان یا فروشندگان گوشتهای شکار فقط جنبۀ تبلیغ و بهرهبرداری از مردم را داشته و تاکنون در هیچ منبع معتبری خاصیت دارویی گوشت شکار به اثبات نرسیده است.»۳
برای پی بردن به اینکه آیا واقعاً گوشت پرندگان وحشی خواص معجزهآسایی دارند، با دو تن از پزشکان متخصص گفتوگو کردم. نخست نظر دکتر حامد قهّاری، پزشک و جرّاح گوش و حلق و بینی و دارای ۱۶ سال سابقۀ طبابت را جویا شدم:
آیا در کل سوابق دانشگاهی (تحصیل و تدریس) و طبابت شنیده یا خواندهاید که گوشت پرندگان وحشی خواص ویژهای داشته باشند که از سوی مراجع علمی تجویز شوند، مثلاً بگویند گوشت خوتکا برای فلان بیماری مفید است؟
من در حدود ۱۵تا ۱۶ سال سابقۀ طبابت نه دیده و نه شنیده و نه خواندهام که در هیچ منبع علمی و تخصصی و یا از قول استادی چنین موردی برای بیمار تجویز شود. البته ممکن است خود پزشک بنا به دلایل سنّتی و باورهای گذشته و خانوادگی چنین حرفی بزند و آن را به بیمار پیشنهاد دهد، ولی فکر نمیکنم و یا حداقل من نمیدانم که دلیل علمی برای معرّفی گوشت شکار برای درمان وجود دارد یا خیر. انواع توصیههای عجیب وجود دارد که برخی مواقع به بستر فکری آن پزشکی برمیگردد که هنوز به لحاظ فرهنگی بلوغ پیدا نکرده و علمی و آکادمیک نیست و طبابت قدیم را با مسائل علمی تلفیق میکند. البته این به معنی نفی طبابت سنّتی نیست، بنده نیز هر دو جنبه را در نظر میگیرم ولی شرایط علمی وجه اصلی تجویز پزشکی را دارد.
آیا در میان اساتید دانشگاه پزشکی در طول تحصیل، توصیه به مصرف گوشت پرنده شکار شده هم داشتهاید مبنی بر اینکه مثلاً بیماری خاصی را شفا دهد؟
به هیچ وجه؛ حتّی از دوستان هم نشنیدهام ولی شاید وجود داشته باشد، مثلاً توصیهای شده باشد، ولی بیشتر شانس عامل درمان بوده یعنی همزمان با مصرف دارو و خوردن گوشت پرندهای که شکار شده، بیماری فرد هم درمان شده است.
در جامعه عموم مردم باور دارند که گوشت شکار خیلی خوب است و برای تقویت قوای جنسی مفید است. به نظر شما گرایش به خرافات میتواند با فشارهای اقتصادی-اجتماعی رابطهای داشته باشد؟ در انگلستان تحقیقی صورت گرفته که نشان میدهد با بالارفتن فشار اقتصادی و ضعف سیاسی اعتقاد به خرافات بیشتر میشود.
به طور کلی درگیر شدن با مسائلی نظیر طبّ سنتی و امثال آن در دهۀ اخیر بسیار بیشتر شده که چندین علّت دارد؛ علاوه بر مسائل سیاسی و اقتصادی، فرهنگ اعتقاد بیش از حد به مسائل متافیزیکی و ماورائی نیز هست که ریشه در باور کهن ایرانیها (بسیاری از اقوام) دارد و با توجه به ضعف اقتصادی و کوتاه شدن دست مردم از درآمد، موارد جایگزین علمی نظیر خرافات و باورهای ماوراءطبیعی بیشتر میشود. پزشکی را میتوان حاصل علم و دانش تجربی دانست (مجموعهای از دانشها). ما مجاز نیستیم مواردی که مورد آزمون علمی و تجربه قرار نگرفته تجویز کنیم و اینگونه مواقع با احترام میگوییم که من علم تجویز مسائل سنّتی را ندارم. به طور مثال اگر مصرف عنبرنساء (با خنده) برای بنده بهصورت کاملاً مدرن و علمی ثابت بشود که مفید است من نیز برای بیمارانم توصیه خواهم کرد.
پس ما تا به حال سند معتبری که مثلاً به صورت یک مقالهی علمی و دانشگاهی ثابت کند خوردن گوشت پرندگان مهاجر خواص درمانی دارد و باید تجویز شود نداشتهایم؟
من تا به حال ندیدهام و در مقالات و کتب و کنفرانسهای دانشگاهی هم ندیدم. ولی بیشتر تحقیق میکنیم و البته پیشنهاد خوبی هم هست که به طور اختصاصی روی این موضوع تحقیقی انجام دهم. در مقالاتی که ما خواندهایم هیچ ویژگی دارویی و توصیهای برای مصرف گوشت شکار پرندگان مهاجر نداریم. نظر من این است که بیشتر مردم، مصرف این گوشت را به خاطر مسئلهی طبیعی بودن و پرواز آنها از مسیرهای دور مفید میدانند.
در حالی که بسیاری از این پرندگان آبزی و کنارآبزی در ماندابهایی استراحت میکنند که بسیار آلوده هستند و همچنین غذایی که میخورند مواد سمّی، میکروبی و بیماریزا را هم شامل میشود. به طور مثال بسیاری از تالابهای ما با فاضلاب آبیاری میشوند و عقابهای بیچاره هم مدام در میان زبالهها دنبال خوراک میگردند.
مردم در مقابل آموختن مقاومت دارند و میخواهند از پزشک بینیاز شوند و متأسفانه به توصیهها توجه نمیکنند.
شکار در گذشته جزئی از روشهای تأمین غذای انسان بوده، ولی به نظر میرسد که در حال حاضر بیشتر جنبۀ اشرافیگری و تفاخر دارد، آیا شما هم این موضوع را دخیل میدانید؟
شکارچی و کسی که گوشت شکار را برای مصرف خوراکی میخرد از اقشار فقیر نیستند و در طبقۀ اقتصادی متوسط به بالا هستند. ارزشها متفاوت شده؛ در حال حاضر تفاخر به تعداد کتابهایی که خواندهایم و گالریهایی که رفتهایم نیست، بلکه به نوع خوراک، ماشین و منزل بستگی دارد. دندان سالم ندارند ولی بینی عمل میکنند! قیمت شکار بسیار بالا است، خرید آن به خاطر گوشت آن نیست و تفاخر ناشی از داشتن گوشت شکار است.
از نظر علمی هیجان شکار و تشویق مغز برای انجام دوباره و کسب شادی را چگونه تفسیر میکنید؟ آیا اینکه شکار پستانداران مشکل و شکار پرندگان بسیار راحت انجام میشود، میتواند موجب گرایش مردم به شکار پرندگان شود؟
شکار به لحاظ دیرینهشناسی جزئی از خوی انسان شده و نمیتوان علاقه به شکار به عنوان یک تفریح را رد کرد. بسیاری از شکارچیان هستند که از فعالان محیطزیست هم بوده و موارد بسیاری را هم رعایت میکنند. هیجان هم جایگزین خاصی ندارد. باید کنترل کرد، رعایت نحوهی شکار کردن مهم است. آموزش صحیح آن باید انجام شود. مکانهای شکار باید کاملاً مشخص باشد. این یک تفریح بسیار گرانقیمت است و شکارچیهای تفریحی با کسانی که قتلعام میکنند تفاوت زیادی دارند. در حال حاضر شکار به شکلی انجام میشود که جنبهی کشتار همۀ گونهها را دارد و باید این آموزشها در کتابها وارد شوند.
در ادامه با خانم دکتر مژگان قهرمانی -متخصص داخلی، فارغالتحصیل دانشگاه تهران و دارای ۲۴ سال سابقهی طبابت نیز گفتوگو کردم و نظر ایشان را در مورد سندیت علمی خواص درمانی گوشت شکار پرسیدم:
با توجه به پژوهشی که بنده در میان عطاریها و طبیبهای سنتی انجام دادهام، آنها قاطعانه ادعا میکنند که گوشت پرندگان وحشی برای تقویت قوای جنسی خوب و برای درمان انواع بیماریها بسیار مفید است. آیا شما در طول دو دهه طبابت، برای درمان بیماری خاصی گوشت پرندۀ شکار شده را تجویز نموده و یا دیدهاید که دیگر پزشکان تجویز کنند؟
چنین چیزی را تا به حال نشنیدهام در محافل علمی و تخصصی هم مطرح نبوده است. اگر قرار باشد چیزی مثل گوشت پرندۀ شکار شده برای بیماری خاصی مفید باشد، باید مورد آزمون قرار بگیرد؛ یعنی باید به بین ۵۰ تا ۱۰۰ نفر که بیماری خاصی دارند از گوشت پرندۀ شکار شده داده شود و به ۱۰۰ نفر دیگر بیمار از همان نوع خوراک داده نشود، سپس بیایند با نتیجۀ آزمونهای پزشکی بالینی تشخیص دهند که گروه مصرفکنندۀ گوشت شکار نسبت به گروه دوم علائم بهبودی بیشتری دارند. این مسئله در مورد گوشت قرمز که کلسترول دارد اثبات شده ولی برای پرندگانی که شکار میشوند من تا به حال مورد مستندی ندیدهام.
در بازارچههای محلّی بسیار رایج است و به ویژه در شمال کشور و خوزستان تبلیغ میشود که گوشت پرندگان شکاری بسیار مفید است و خواص درمانی دارد. امّا کلّیگویی میکنند و نمیدانند دقیقاً برای چه چیزی خوب است. ما میدانیم که ماکیان خانگی تحت کنترل هستند و بیماری هم ندارند، امّا پرندگان وحشی خودشان ناقل ویروس و انواع میکروبها هستند…
مرغداریها ممکن است از آنتیبیوتیک و هورمون استفاده کنند که باید از خود صاحبان آن صنعت پیرامون این موضوع پرسید. اما در کل امید به زندگی نسبت به گذشته افزایش یافته که به دلیل تغذیهی بهتر و کنترل بیماریها است. بشر امروز نسبت به انسان ۱۰۰ سال پیش سالمتر است و اگر قرار بود غذاهایی که قدیمیها میخوردند باعث طول عمر و سلامت باشد، باید نرخ مرگومیر کمتری میداشتند. سلامت امروز مدیون کنترل مواد غذایی است. موضوع طبیعی بودن با سالم بودن کاملاً تفاوت دارد و نمیتوان گفت که گوشت پرندۀ وحشی چون در قدیم مصرف میشده بهتر از گوشت مرغ محلّی است که تماماً تغذیه و بیماریهای آنها تحت کنترل است.
علّت این باورها را شاید روانکاوها بهتر بیان کنند که اعتقاد به اندیشههای صرفاً قدیمی و علمی دانستن آنها ریشه در اسطورهها و آئینها دارد و چندان پایۀ علمی ندارند. مردم همیشه فکر میکنند که گذشته خوب و امروز بد است و آینده نامعلوم، این طرز فکر اسطورهای است. سن امید به زندگی در بشر ۱۰۰ سال پیش، ۵۰ سال بوده، ولی امروز ۷۰ سال است. همچنین بسیاری از حیوانات وحشی دارای انگلها و ویروسهایی مانند آنفلوآنزا(influenza) پرندگان هستند که حتی با پختن هم از بین نمیرود. در فصل پاییز و زمستان موضوع آنفلوآنزا بسیار خطرناک است و حتّی با دست زدن به پرندهها ممکن است فرد دچار بیماری شود.
آیا به نظر شما مسئلۀ تجملات هم در روند خرید گوشت شکار تأثیر دارد؟
چشم و همچشمی خیلی تأثیر دارد، ولی تأکید من بر روی بحث ویروس و بیماری است، چون این پرندگان در مکانهایی زندگی میکنند که آنفلوآنزای پرندگان بسیار شایعتر است. با توجه به همهگیری ویروس کرونا و مشکلات بسیار زیادی که با آن درگیر هستیم، اگر قرار باشد با استفاده از گوشت پرندگان شکار شده آنفلوآنزای پرندگان به آن اضافه شود مشکلات بسیار بیشتر خواهد شد.
جایگاه طب سنّتی در استفاده از گوشت حیوانات وحشی برای درمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر قرار به ادعا باشد، برای درمان باید شاهد بیاورند. مثلاً شواهد درمان بیماری ایدز و یا اینکه با حجامت فلان بیماری درمان میشود. اینها ادعا است، کجا اثبات شده؟ و در کدام مرکز علمی شواهد را نشان دادهاند و در کجا اینها تأیید شده است؟ متأسفانه این ادعاها در حدّ حرف است و همه میتوانند چنین صحبتهایی بکنند.
نگاهی به کتابهای قدیمی در باب طب و داروسازی
برای نگاه بهتر به تاریخچۀ مصرف گوشت پرندگان وحشی، سری بزنیم به کتابی به نام «حواصیل و بوتیمار»، نوشتۀ امیرحسن یزدگردی که به کوشش دکتر علیاصغر دادبه جمعآوری و نشر داده شده است. این کتاب در هر فصل به مراجع و مآخذ بسیاری اشاره نموده که نشان از تعداد کتابهای بسیار در حوزۀ طبّ قدیم است. در بخشی از این کتاب، اشارات جالبی به دانش گذشتگان پیرامون مزایا و مصارف گوشت پرندگان وحشی به ویژه حواصیل و بوتیمار نموده است. در اینجا به گوشههایی از آن اشاره میشود:
«گوشت و پیه و روغن و پوست حواصیل در طب و داروسازی قدیم مورد استعمال بسیار داشته است. گوشتش را خالی از زُهومت۴ و بدبویی نمیشمرده، آن را غلیظ و دیرهضم و مفسد معده میداند. پیه آن در غایت حرارت، برای درد پشت و گوش و نیز دردهای بلغمی و بادهای غلیظ مفید است.(مخزنالادویه، ص۲۴۰ و خواصالحیوان، تألیف علی کامی)»
«از پوستین این پرنده نیز پوستین میساختهاند که به دلیل رطوبت بسیار، مناسب گرممزاجان و جوانان و نیز مردم صفراویمزاج وصف کردهاند و گاه نیز، پرحرارت و از برخی پوستینهای دیگر گرمتر…(ابنالبیطار در الجامعالمفردات الادویه و الاغذیه، ج ۲، ص ۴۳)»
همانگونه که از کلام پزشکان نوین گفته شد، مطالب علمی باید دارای دلایل محکم و مدارک مهم در زمینۀ اثبات عملی باشند. حال آن که در همین کتابهای طب قدیم، هیچ اثری از ثبات نظر و دلایل کافی دیده نمیشود. میزان و نوع مصرف و چرایی آن اصلاً ذکر نمیشود و از عبارات کلّی نظیر «خوب است»، «گرم است» یا «بهتر است» استفاده میکنند که به هیچ عنوان اعتبار عملیاتی ندارد. در همین موضوعِ گرمی و سردی دقیقاً دو نوع نظر کاملاً متفاوت داده میشود که معلوم نیست بالاخره این پوستین سرد و مرطوب است یا گرم؟
در جای دیگر این کتاب، به بوتیمار اشاره شده که «گوشتش را بارِد (حیاهالحیوان ج ۲ ص ۳۲۳) و یا مزاج آن را مایل به برودت و یبوست دانستهاند و آن را ادویۀ حارّه و همچنین ضماد خون وی را در حمام مانع نزولات میدانستهاند و خوردن آن را (در مداومت) موجب بروز برخی از امراض» و بر این عقیده بودند که «خوردن گوشت بوتیمار بیخوابی آورد و قوّت حافظه و تندی ذهن و تیزی خاطر را باعث آید.»
باز هم مشاهده میشود که در اینجا نیز دانشمندان گذشته نظر قاطعی ندارند و این گوشت بوتیمار را هم مضر و هم مناسب میداند.۵ نتیجه این است که با احترام، علم قدما و گذشتگان علیرغم اینکه برای زمانهی خود بسیار ارزشمند بوده و کاربرد داشتهاند، دیگر اکنون جایگاه علمی چندانی ندارند. واقعاً بعید است که شخصی با خوردن گوشت اردک، حواصیل و بوتیمار از بیماری خاصی نجات پیدا کند. شاید خوردن گوشت اردک و دیگر ماکیان محلّی باب میل و قوتدار باشد، ولی در این موضوع نباید با جادویی دانستن خواص گوشت پرندگان شکاری اغراق شود.
پرندگان مهاجر در مسیر سفر خود مجبور هستند در مکانهایی فرود آیند که به لحاظ بهداشت و مسائل تغذیهای در وضعیت بسیار نامناسبی حداقل برای انسانها هستند. بسیاری از تالابهای ما متأسفانه با ورود فاضلابها آلوده هستند و اگر هم به عنوان زیستگاه جانوری مناسب باشند، برای انسانها خطرناک هستند. دیگر این قاعدۀ فرهنگی که «قدیمیها درست میگفتند» و یا «اینها خوب هستند»، در قرن بیست و یکم پذیرفته نیست.
وجود این پرندگان فقط برای محیطزیست لازم است و بهتر است ما انسانها با مشاهده و استفاده از زیباییهای آنها در حیاتوحش از وجودشان لذت ببریم. زمان خوردن گوشت حیاتوحش دیگر به سر آمده و مهر باطل بر آن خورده، طبهای سنّتی که با نامهای مختلف در جامعۀ امروز ما وجود دارند و بسیار هم تبلیغ میشوند باید پاسخگو باشند که در کدام جامعۀ آماری و با کدام مدارک عینی خواص این تجویزهایشان را ثابت کردهاند؟ در کدام منبع معتبری ثابت شده که خوردن گوشت پرندگان وحشی مناسب بوده و بسیار مفید است؟
همچنین دانشمندان حوزههای علوم انسانی و طبیعی هم باید با شهامت در این میدان وارد شده و دلیل بیاورند و سکوت خود را بشکنند. این وضع فاجعهبار شکار پرندگان وحشی در ایران باید توسط ایشان محکوم شود. چگونه میتوان باور کرد که در میان این طبقۀ تحصیلکرده، هم خریدار گوشت شکار و هم شکارچی دیده شود؟ باید شاهد آن باشیم که جامعۀ علمی و فرهنگی با نفوذ کلام خود شجاعانه اقدام به نهی از خوردن گوش شکار نماید تا حداقل این موضوع تبدیل به یک ضدّارزش اجتماعی شود.
منتشرشده در فصلنامه صنوبر، سال چهارم، شماره یازدهم ، زمستان ۱۳۹۹، ص ۷۳ تا ۸۳.
منابع و پانویسها:
- پایگاه اینترنتی https://www.eghtesadonline.com/
- پایگاه اینترنتی https://persianv.com/
- پایگاه اینترنتی خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، irna.ir/news/، مهر ۱۳۹۹
- زهومت. [زُ مَ] (ع اِ) بوی بد چون بوی گوشت درندگان یا ماهیهای دریاییِ مانده. بوی ریم. بوی چربش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از زهومۀ عربی. (فرهنگ فارسی معین)
- برای آشنایی بیشتر به کتابهایی نظیر: حیاهالحیوان، خواصالحیوان و مخزنالادویه مراجعه شود.