خوزستان یا گردستان: نگاهی به مسئله ریزگرد در خوزستان

مرسا بابایی لواسانی/ بحران ریزگرد در استان خوزستان یک بحران محیط‌زیستی است که در این استان به بالاترین میزان خود رسیده است. کانون اصلى این معضل، ریزگردهایى است که از کشورهاى همسایه از جمله عراق وارد خاک ایران می‌شوند و شرایط را تشدید می‌کنند.

بخش‌هاى جنوبى تالاب هورالعظیم در ایران و نابودى تالاب‌هاى بین‌النهرین در عراق کانون اصلى تولید ریزگردها هستند. با انتقال آب و خشک شدن بیش از دو میلیون هکتار از تالاب‌هاى عراق و بالغ بر ۴۰ درصد از تالاب‌هاى خوزستان، این تالاب‌ها به منشاء گردوغبار تبدیل شده‌اند.

اما کشور عراق خود نیز قربانى همسایۀ دیگر یعنی کشور ترکیه است. آبگیرى سدهایى چون سد آتاتورک در کشور ترکیه عامل اصلى صدمه دیدن منطقۀ عراق بوده است. به عبارتى آب رودخانه‌هاى دجله و فرات به واسطۀ سدسازی‌هاى کشور ترکیه کاهش پیدا کرده و دشت بین‌النهرین رطوبت خود را از دست داده و خود به منبعى براى تولید گردوغبار تبدیل شده است.

عدم پایبندى کشور ترکیه به معاهدات بین‌المللى و تسلط آن بر دجله و فرات نه تنها باعث ایجاد پدیدۀ ریزگردها در خاورمیانه شده است بلکه بهره‌کشى بی‌رویه از منابع طبیعى و مدیریت نامناسب و یک‌سونگرانه بر این منابع سبب شده ایران امروز درگیر معضلاتى چون خشکسالى، سیلاب و گردوغبار باشد و ۹۰ درصد از تالاب‌هاى مناطق جنوبى کشور از دست بروند.

از سوى دیگر وجود بادهاى گردآور معضل دیگری است که از خرداد تا شهریور می‌وزند و از شمال غربى خاورمیانه شکل می‌گیرند و تا خلیج‌فارس و رسیدن به سطح آب‌هاى آزاد پیش می‌روند. توفان‌هاى اخیر، که به گفتۀ برخى از اهالى بغداد بدترین نوع توفان‌هاى غبار در زندگی‌شان بوده، سبب ورود بیشترین میزان گردوخاک در سه دهۀ اخیر به ایران شده است.

کانون خارجى دیگر براى این ریزگردها صحراى عربستان است. دولت عربستان در چند سال اخیر به دلیل سیاست‌هاى خصومت‌آمیز و تعمدى با ایران، طی نادیده گرفتن عملیات مالچ‌پاشى روى این مناطق، دیگر کمکى به حل این بحران نمی‌کند.

در گذشته ایران، عراق و عربستان به طور مشترک هزینه‌هاى پیشگیرى و حفاظت از این اراضى را تأمین می‌کردند و تمامى مناطق مربوطه در فصل خاصى از سال مالچ‌پاشى می‌شده است.

ولیکن واقعۀ جنگ عراق موجب فراموشى این عملیات و در نتیجه افزایش این توفان‌هاى گردوغبار در استان خوزستان، مناطق غرب ایران و در برخى از مواقع تا ۲۵ استان کشور شده و به ناپایدارى محیطى و اکولوژیکى در منطقه منجر شده است.

با قطع امید از همکارى کشورهاى همسایه در ساماندهى معضل ریزگردها، تنها روزنۀ امیدْ حل آن از طریق کانون‌هاى داخلى است. وجود ذخایر عظیم نفتى، خاک حاصلخیز، دارا بودن لقب قطب کشاورزى و داشتن ۱۲ رودخانۀ خروشان و چندین تالاب بزرگ در هر نقطه از کشور بهشتى را می‌ساخت که زندگى در آن باید رؤیاى هر ایرانى می‌بود، اما زندگى در جلگۀ خوزستان با وجود تمامى این نعمات خدادادى به کابوسى براى مردمانش تبدیل شده است.

روند آغازین توده‌هاى گردوغبار تا آن‌جا که از مشاهدات پیداست، ریزگردها به صورت خفیف از سال ۱۳۸۲ در جنوب غرب خوزستان دیده شده و از سال ۱۳۸۴ به صورت جدى افزایش پیدا کرده و اوج آن طی سال‌هاى ۸۷ تا ۸۹ بوده است.

در کشور عراق به مساحت دو و نیم میلیون هکتار زمین‌هاى تالابى وجود دارد که تا سال ۱۳۷۹ و پس از جنگ چیزى در حدود یک و نیم تا دو میلیون هکتار از این تالاب‌ها خشک شده یا تغییر کاربرى یافته‌اند. سازمان ملل در همان سال دو موضوع را به عنوان بزرگترین فاجعۀ محیط‌زیستی جهانى معرفى کرد که یکى از آن‌ها «خشکى تالاب‌هاى بین‌النهرین» بود.

در سال ۱۳۸۶ خورشیدى خشکسالى به اوج خود رسید و سبب خشک شدن بخش عمده‌اى از تالاب‌هاى «شادگان» و «هورالعظیم» در ایران و عراق شد. علاوه بر خشک شدن تالاب‌هاى عراق، مشکل مهم دیگر تخلیۀ بخش‌هایى از باتلاق‌ها در سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ بابت گرفتن زمین‌ها و تغییر کاربرى آن‌ها براى کشاورزى و اکتشاف و حفارى نفت بوده است.

این عملیات تا سال ۱۹۹۰ و در دورۀ ریاست جمهورى صدام حسین گسترش بیشترى یافت.. در سال ۲۰۰۳، همزمان با سقوط صدام، راه آب دوباره به این منطقه باز شد اما این امر زمانى اتفاق افتاد که دیگر بیش از ۹۰ درصد از تالاب خشک شده بود.

عراق و عربستان تنها متهم فاجعه یا

سازمان هواشناسى ایران با مشاهدات و بررسی‌ها و تجزیه و تحلیل داده‌هاى دیده‌بانى منطقه، منشأ میزان مشخصى از این گردوخاک‌ها را «داخلى» دانسته و مکان خیزش آن‌ها را بخش‌هاى جنوبى استان خوزستان معرفى کرده است.

در این گزارش آمده است: «همان گونه که نقشه‌هاى تاوایى نشان می‌دهد، گردوخاک تولیدشده در سطح زمین در حد فاصل بین هستۀ تاوایى مثبت و منفى جابه‌جا می‌شود.» و این مطلب مؤید آن است که منشأ گردوخاک نمی‌تواند به تنهایى در کشورهاى همسایه باشد، بنابراین کشورهایی همانند عراق یا عربستان خود یک عامل هستند نه تنها مبدأ.

بنا بر این تحقیقات، رئیس سازمان هواشناسى در سال ۱۳۹۶ کانون ۶۵ تا ۷۰ درصد از گردوخاک استان خوزستان را در خارج از ایران و کانون حدود ۳۰ درصد دیگر را در داخل سرزمین ایران دانست. گردوخاک ناشى از کانون‌هاى داخلى به سرعت به ما می‌رسد و غلظت بیشترى دارد ولى چون گردوخاک با منشاء داخلى عمدتاً از ذرات درشت تشکیل شده است این گردوخاک ماندگارى کمترى دارد، اما اثر محیط‌زیستی و آسیب‌هاى آن بر سلامتى بسیار وخیم‌تر است.

چگونگى تشخیص کانون‌هاى داخلى تولید ریزگرد در استان خوزستان براى مطالعه بر کانون‌هاى ریزگرد در داخل کشور، ابتدا محدودۀ مورد مطالعه مشخص می‌شود. استان خوزستان با مساحت ۶۳۳۵۵۷۶ هکتار شامل یک بخش کوهستانى در بخش خاورى و شمالى، تپه‌ماهورهاى حاشیه‌اى و دشت خوزستان است. بررسی‌هاى زمین‌شناسى نشان می‌دهد نواحى کوهستانى و تپه‌ماهورهاى حاشیه‌اى داراى بافتى دانه‌درشت هستند و از لحاظ اقلیمى نیز بین مناطق نیمه‌خشک و مرطوب قرار می‌گیرند.

بر اساس این نتایج این مناطق فاقد پتانسیل تولید ریزگرد هستند. براى انجام مطالعات در گام نخست به شناسایى کانون و سپس به اولویت‌بندى کانون‌ها می‌پردازیم. این تقسیم‌بندی‌ها براى شروع فعالیت‌ها به منظور دستیابى سریع‌تر و دریافت نتایج واقعى است. در مرحلۀ شناسایى کانون‌ها ابتدا باید به شناخت لایه‌هاى اطلاعاتى، تصویر ماهواره‌اى لندست ۸، سازمان مربوطه و بازدید و نمونه‌بردارى صحرایى پرداخت.

در بحث لایه‌هاى اطلاعاتى دو بخشِ لایه‌هاى محدودکننده شامل کاربرى اراضى، خاک‌شناسى اقلیم، شیب و رسوب‌شناسى بررسی می‌شود و در بحث لایه‌هاى اصلى به لایۀ رطوبت خاک، لایۀ دما و شاخص پوشش گیاهى که از تصاویر ماهواره‌اى استخراج شده است می‌پردازیم.

پس از بررسى لایه‌ها و استانداردسازی‌هاى لازم، نقشۀ معیار تهیه خواهد شد. این نقشه‌هاى معیار را می‌توان به حالت‌هاى قطعى، احتمالاتى و فازى طبقه‌بندى کرد.

به عبارتى از ترکیب لایه‌هاى مختلف محدودکننده و اصلى نقشۀ معیار به دست می‌آید، که در این نقشه‌ها لایه‌هاى اطلاعاتى محدودکننده به روش «بولین» و لایه‌هاى اصلى به روش «فازى» استانداردسازى شده است.

با توجه به نقشه‌هاى معیار به‌دست‌آمده، کانون‌هاى داخلى که منشاء توفان‌هاى ریزگرد هستند با مساحتى حدود ۳۵۰ هزار هکتار به طور عمده از شرق و جنوب شرق اهواز تا خاور هندیجان در جنوب شرق استان گسترش دارند.

در بیشتر پهنۀ استان کاهش رطوبت سطحى و شور شدن زمین در نتیجۀ نفوذ آب‌هاى زیرزمینى به خوبى احساس می‌شود. نفوذ آب‌هاى زیرزمینى در نتیجۀ خاصیت مویینگى و تبخیر آن در سطح سبب تبلور نمک در فضاى خالى بین ذرات خاک و متلاشى شدن بافت خاک شده است به گونه‌اى که در بسیارى از نقاط استان بخش سطحى خاک به عمق پنج تا ۱۰ سانتی‌متر حالت پفى یافته و به شدت مستعد فرسایش بادى شده است.

پروندۀ حوضۀ آبى بین‌النهرین

این حوضه شامل سه ناحیۀ هورالحمار، هور مرکزى و هورالهویزه می‌شود و مساحتى در حدود سه هزار کیلومتر مربع دارد که در مواقع سیلابى به چهار هزار کیلومتر مربع افزایش می‌یابد.

هورالحمار

تالاب هورالحمار در جنوب فرات قرار گرفته و از غرب تا نزدیکى شهر الناصریه و از شرق تا نزدیکى شهر البصره در شط‌العرب کشیده شده است. این تالاب در جنوب با یک کمربندى شنی ساحلى مرزبندى شده است. این هور بزرگ‌ترین منطقۀ آبى در جنوب فرات است و با در نظر گرفتن سیلاب‌هاى فصلى، مساحتى بالغ بر ۴۵۰۰ کیلومتر مربع دارد. این دریاچه کم‌عمق بوده و به دلیل همجوارى با خلیج‌فارس داراى آبى شور است. عمق این دریاچه از خشک‌ترین حالت تا پرآب‌ترین حالت از ۸/۱ متر تا سه متر متغیر است.

هور مرکزى

هور مرکزى در قلب بین‌النهرین و در بالاى محل تقاطع دو رودخانۀ مهم دجله (در شرق) و فرات (در جنوب) قرار گرفته است. جریان ورودى هور مرکزى از شاخه‌هاى دجله تأمین می‌شود و داراى دریاچه‌هاى دائمى و حوضۀ آبى باز است.

هورالهویزه

این هور در شرق رودخانۀ دجله و در بین دو کشور ایران و عراق قرار گرفته و ناحیۀ ایرانى آن معروف به هورالعظیم است. این هور از دو شاخۀ اصلى دجله و رودخانۀ کرخه تغذیه می‌شود که در مواقع سیلابى رودخانۀ دجله به طور کامل به این هور وارد می‌شود. در قسمت‌هاى شمالى این هور دریاچه‌هاى دائمى بزرگى که عمقى بالغ بر شش متر دارند به چشم می‌خورد. تالاب‌هاى بین‌النهرین داراى اهمیت استراتژیک هستند، چنان‌که طى جنگ‎هاى اول، دوم و سوم خلیج‌فارس همواره به عنوان کانون عملیاتى آبی‌خاکى مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

این تالاب‌ها ارزش زیستگاهى فوق‌العاده‌اى دارند و از نظر جوامع گیاهى و جانورى داراى بالاترین میزان تنوع بوده و محل زندگى گونه‌هاى آسیب‌پذیر و در خطر انقراض هستند، به‌علاوه نقش توریستى و تفریحى تالاب‌ها نیز حائز اهمیت است.

در این هورها پرندگان، گیاهان (هوایى، غوطه‌ور، شناور) و ماهی‌ها یافت می‌شوند. تالاب‌ها از نظر کنترل سیلاب، تصفیۀ آب، تثبیت پوشش گیاهى، پاکسازى هوا و جلوگیرى از بیابان‌زایى نقش بسیار مهمى دارند.

بررس تصاویر ماهواره‌اى در دهه‌هاى پایان قرن بیستم و دهۀ آغازین قرن بیست و یکم تغییرات تدریجی و ناگهانی متعددى را در ساختار فضای و مساحت تالاب‌هاى بین‌النهرین نشان می‌دهد. تأثیر عوامل مختلف همچون: فعالیت‌هاى عمرانی از قبیل راه‌سازى، سدسازى، احداث کانال، زهکشی و توسعۀ کشاورزى در قسمت‌هاى بالادست هورها و نبود حریم حفاظت؛ شرایط هیدرولوژیکی و متغیر در دوره‌هاى کوتاه و بلندمدت؛ تغییر در میزان پوشش گیاه و آبگیرى تالاب‌ها؛ استفاده از بستر تالاب‌ها به عنوان عملیات آب و خاک؛ احداث جاده‌هاى دسترس و عملیات اکتشاف میادین نفتی و حفر چاه‌هاى نفت؛ تغییر کیفیت آب‌هاى تغذیه‌کننده در فصول کم‌آب به دلیل ورود زهآب‌هاى کشاورزى مسیر رودخانه و فاضلاب‌هاى انسان روستاها و شهرها به تالاب‌ها؛ و تخلیۀ هور از جمعیت پایدار و ساکنان اصل در منطقه، منجر به از دست رفتن بخش قابل توجه از این تالاب‌ها شده که نیازمند تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزى‌هاى آینده‌نگارانه‌ترى است.

هورالعظیم یا هورالصغیر

هورالعظیم، به معنای هور بزرگ، بزرگترین تالاب استان خوزستان و یکی از پهناورترین تالاب‌های ایران به شمار می‌رود. این تالاب در مرز ایران و عراق واقع شده و حدود یک‌سوم آن در ایران و مابقی در کشور عراق است. این تالاب از دیدگاه منابع جانوری و گیاهی بسیار غنی بوده که هم‌اینک این منابع با خطر نابودی روبه‌رو است.

این تالاب از آب‌های اضافۀ رود کرخه، دویرچ و بخشی از آب‌های اضافۀ اروندرود تشکیل شده است. ژرفای این هور (تالاب) کم است ولی تدریجاً در وسط آن به چند متر می‌رسد. سراسر هورالعظیم با نی پوشیده شده است. مساحت مشخص‌شده توسط ادارۀ کل محیط‌زیست خوزستان به عنوان تالاب حدود ۱۸ هزار هکتار است.

هورالعظیم در غرب استان خوزستان در انتهای رود کرخه در منطقۀ مرزی دشت آزادگان بین دو کشور ایران و عراق واقع شده است. تالاب هورالعظیم به دلیل تغذیه نشدن از آب مورد انتظار، که همواره طى سال‌ها در آن منطقه وجود داشته، دچار کم‌آبی است. به‌علاوه تخلفات شرکت نفت ایران در این منطقه با جاده‌سازی‌هاى غیرضروری، عدم رعایت عرض مورد توافق دربارۀ جاده‌ها، دفع پسماندهای حاصل از حفاری چاه‌ها و پساب‌های تخلیه‌شده در تالاب به محیط‌زیست آن آسیب فراوان زده‌اند. به دنبال فعالیت‌های صنعت نفت در این منطقه، ارتباط آبی بین بخش‌های مختلف تالاب هورالعظیم برقرار نیست و به همین دلیل این تالاب در برخی قسمت‌ها به حالت مرداب درآمده است، حفر و انتقال چاه‌هاى نفت نیز به تخریب گستردۀ زیست‌بوم آن منجر شده؛ یعنی به طور واضح نیمی از بخش ایرانی این تالاب کاملاً از بین رفته است. حاشیه‌نشینان منطقۀ هور، که مردم عرب‌تبار هستند، تا پیش از جنگ ایران و عراق در روستا و آبادی‌هاى حاشیۀ هور و با بهره‌مندى از این تالاب در کشاورزى و نیز استفاده از آبزیان آن در اقتصاد خانواده‌هاى خویش زندگی‌شان را تأمین می‌کردند.

طی سال‌هاى ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲ دولت صدام حسین، با تصور این‌که گروه‌هاى مسلحى در این محل زندگى می‌کنند، سعى در از میان بردن و خشکاندن این تالاب کرد.

بیشتر ساکنان این منطقه پس از خشک شدن تالاب به شهرهاى اطراف و گروهى نیز به ایران مهاجرت کردند. تقریباً تمام روستاهای مجاور هور به جز شهر رفیع به طور کلی نابود شده‌اند. از جملۀ این روستاهای حاشیه‌اى  ازمیان‌رفته می‌توان حسچه، لولیه، سیدیه، ابوچلاچ، جرایه، طبر، زهیریه و برص را نام برد. خشک شدن بخش‌های وسیعی از این زیستگاه عظیم در جنوب غرب ایران نقش مهمی در به راه افتادن توفان شن و گردوخاک در منطقه داشته است. این واقعه چه در ایران و چه در کشور عراق میزان وقوع ریزگردها را به طور چشمگیرى افزایش داده است و منجر به آن شده تا ایران با گردوغبارهایى در حدود ۲۱ برابر استاندارد مواجه شود.

معضل رودخانۀ «زهره»

یکى دیگر از منشأهاى داخلى گردوغبار به دلیل بارگذاری‌هاى اشتباه منابع آبى در بالادست سد مارون از حوضۀ آبریز رودخانۀ زهره بوده که موجب انتقال بخشى از آب سد کوثر براى کشاورزى به استان فارس شهر نورآباد ممسنى، استان کهگیلویه و بویراحمد و شهر بهبهان شده است.

تمامى این اقدامات منجر به کم‌آبى و در نهایت خشکى رودخانۀ زهره در فاصلۀ زمانى بسیار کوتاه شده است. این رخداد چشمه‌هاى تولید گردوخاک را در پایین‌دست رودخانه و در منطقۀ دشت هندیجان به وجود آورده است.

همچنین به دلیل فاصلۀ بسیار کم شهرهاى اهواز و آبادان از رودخانۀ زهره، در مواقعى که جهت باد از سمت جنوب به شمال است، شاهد پدیدۀ گردوخاک و بحران آلودگى هوا در این دو شهر خواهیم بود.

« اقلیم منطقه» اثرگذارترین عامل

شرایط اقلیمى نقش مهمى در شکل‌گیرى کانون‌ها و منابع تولید ریزگرد دارند و همان‌طور که واضح است بیشترین کانون‌ها در جهان در مناطقى با اقلیم خشک قرار گرفته است. با توجه به پژوهش‌هاى اقلیمى انجام‌شده، اصلی‌ترین منبع ریزگرد در نیم‌کرۀ شمالى و در کمربند بیابانى واقع شده که در بین عرض‌هاى ۲۰ تا ۳۰ درجه و در منطقۀ پرفشار جنب حاره‌اى گسترش یافته است.

این مناطق داراى میزان بارندگى سالانه کمتر از ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلی‌متر بوده است. موقعیت جغرافیایى ایران در کمربند نواحى خشک و بیابانى جهان قرار گرفته، آن‌گونه که مناطق خشک و فراخشک بیش از دوسوم از سطح کشور را تشکیل داده است.

درحالی‌که سهم اراضى خشک و فراخشک از خشکی‌هاى جهان کمتر از ۲۰ درصد است، نسبت سهم ایران چیزى بیش از سه برابر نسبت جهانى است. میانگین بارش سالانۀ کشور در حدود کمتر از ۲۵۰ میلی‌متر بوده و از ۱۰۰ میلی‌متر در مناطق بیابانى به ۱۶۰۰ میلی‌متر در سواحل شمالى متغیر است. ارتفاع بارندگى در ایران ۳۱ درصد متوسط بارندگى جهانى است اما در مقابل تبخیر نیز ۱۰ درصد بیشتر از متوسط جهانى است. استان خوزستان در جنوب کشور اقلیمى متنوع از بسیار خشک تا خیلى مرطوب دارد.

اما سهم منطقۀ خشک بسیار بیشتر و در حدود ۶۵ درصد از مساحت کل استان است. توزیع بارندگى در سطح استان یکنواخت نیست، به‌طوری‌که میزان بارندگى در ایستگاه «ایذه» با ۶۹۴ میلی‌متر بارش بالاترین و در ایستگاه «آبادان» با ۱۵۳ میلی‌متر کمترین میزان است. از لحاظ دمایى نیز استان در ماه‌هاى تیر و مرداد بالاترین دما را دارد و در دی‌ماه کمترین میزان را داراست.

به طور میانگین در ۵۰ سال اخیر، استان خوزستان داراى حداکثر ۳۳ درجۀ سانتی‌گراد و حداقل ۱۸ درجۀ سانتی‌گراد بوده است. علاوه بر دما، بارندگى و موقعیت جغرافیایى عواملى نظیر سمت و سرعت باد نیز از عوامل جوى مؤثر در شکل‌گیرى توفان‌هاى ریزگرد هستند. گردوغبارى ملى با اثرى جهانى سازمان بهداشت جهانى شهر اهواز را یکى از آلوده‌ترین شهرهاى جهان معرفی کرده که مشکلات شدید تنفسی براى ساکنان این شهر در پی داشته است.

افزایش میزان بارش‌هاى اسیدى براى صدها نفر مشکلات تنفسى حاد ایجاد کرده و آن‌ها را راهى بیمارستان می‌کند. در برخى از روزهاى سال میزان گردوغبار در شهرهاى این استان از جمله آبادان، اندیمشک، سوسنگرد، امیدیه، بهبهان، گتوند و شوش به طور میانگین در حدود بیش از ۵۲۰ میکروگرم بر متر مکعب بوده و این در حالى است که میزان آلاینده‌هاى استاندارد ۱۵۰ تا ۲۰۰ میکروگرم بر متر مکعب است. شدت ریزگردها در این شهرها به اندازه‌اى است که از نهایت قدرت بخش آنالایزرهاى سازمان محیط‌زیست ایران نیز بیشتر بوده و بررسى دقیق را امکان‌ناپذیر می‌کند.

قطعى برق و آب نیز خود مشکل بسیار بزرگى است که در کنار اختلال‌هاى سلامتى باعث بروز مشکلات عدیده‌اى در زندگى روزمرۀ مردم این ناحیه شده است.

پیشنهادها و راه‌حل‌ها

با اثرات نامطلوبى که مالچ‌هاى نفتى و پلیمرى بر جاى می‌گذارند تحقیقات در زمینۀ استفاده از روش‌هاى جایگزین آغاز و روش‌هاى مؤثرترى پیشنهاد شد تا در کنار اثرگذارى مفید و طولانی‌مدت، هزینه‌اى به نسبت پایین‌تر داشته باشند و مهمتر از همه به ساختار محیط‌زیستی منطقه آسیب نرسانند.

بر اساس اعلام سازمان ملل براى تثبیت ریزگردها باید به موارد ذیل توجه ویژه کرد:

  • مادۀ اولیه در آن محل وجود داشته باشد.
  • هزینۀ ارزانى را در بر گیرد.
  • فاقد آلودگی‌هاى محیط‌زیستی باشد.
  • یک بار براى همیشه انجام پذیرد.

مالچ شنى و ماسه‌اى

پیشنهاد پاشش مالچ‌هاى شنی‌ماسه‎‌اى راهکارى مفید براى منطقه به شمار می‌رود. به این‌ ترتیب که در تانکرهایى مخلوطى از شن (۵۰ درصد)، رُس (۳۵ درصد) و آب (۱۵ درصد) ترکیب، و بتون شنی‌ماسه‌اى تولید می‌شود و در کانون‌هاى مشخص پاشیده خواهد شد.

استفاده از «ریگ‌ها»

بنا بر نظریات دانشمندان و متخصصان محیط‌زیست استفاده از ریگ پیشنهاد می‌شود. ریگ می‌تواند یک بار براى همیشه منجر به تثبیت شن و ماسه و گردوخاک شود. ریگ داراى دانه‌هایى درشت به اندازۀ بادام است و در طبیعت به وفور یافت می‌شود و براى تولید آن نیاز به احداث کارخانجات نخواهیم داشت.

البته برخى از ادعاها مبنى بر آن است که روش ریگ‌پاشى برای مهار شن و ماسه هزینه در بر دارد. اما حتى اگر این روش چهار برابر نسبت به روش‌هاى دیگر گران‌تر باشد، اقتصادى و مفید است زیرا علاوه بر اینکه مصائب و مشکلات محیط‌زیستی نخواهد داشت، یک بار براى همیشه انجام آن کافى خواهد بود.

بر حسب تجربیات محیط‌زیستی و جغرافیایى در تأیید این روش خواهیم دید در شهرهایى مانند یزد، بافق، و از نائین تا انارک، دشت‌هایى وجود دارند که ریگى هستند و حتى شدیدترین بادها و باران‌ها نیز نمی‌توانند در آن‌ها فرسایش ایجاد کنند.

به زبان ساده‌تر این بیابان‌ها را طبیعت از سوى خود با پاشش ریگ‌ها تثبیت کرده است. از مزایاى دیگر ریگ‌ها آن است که ارزان به دست می‌آیند و با توجه به منطقۀ جغرافیاى ایران که در کمربندى نیمه‌بیابانى قرار گرفته، در همۀ مناطق در اختیار ما قرار دارد و ما می‌توانیم آن را از بیابان‌هایى که خاک آن‌ها در حال کنده شدن و فرسایش است جمع‌آورى کنیم.

با پیگیرى این روند می‌توانیم سالى ۱۰۰ تا ۲۰۰ هکتار را ریگ‌پاشى کرده و در این صورت به تثبیت خاک منطقه کمک شایانى کنیم. پاشش هشت تا ۱۰ سانتی‌متر ریگ در رفت‌وآمد انسان و ماشین اختلالى ایجاد نخواهد کرد و با انجام عملیات غلتک‌کارى بهتر نیز خواهد شد؛ این عامل یکى دیگر از فواید ریگ‌پاشى محسوب می‌شود.

جنگل‌کارى در خشک‌بوم

از راهکارهاى دیگر می‌توان به کاشت درختان مقاوم و مناسب براى مناطق خشک اشاره کرد. استفاده از درختان خشک‌بوم که گونه‌هاى بی‌شمارى از آن‌ها همچون گز، تاق، بنه و… در ایران بسیار هستند و نسبت به کم‌آبى، دماى بالاى هوا و فرسایش خاک مقاومت بی‌نظیرى خواهند داشت بسیار مفید و مقرون‌به‌صرفه است.

در این روش می‌توان محیط‌هاى آزادى را که براى انجام عملیات در نظر گرفته شده است به پارک‌هایى با درختان مقاوم به خشکى و مساعد براى جلوگیرى از فرسایش تبدیل کرد تا علاوه بر از میان بردن معضل موجود، به زیباسازى مناظر شهرى براى اهالى ساکن در منطقه کمک شایانی کرد و همچنین از اثرات مفید و قابل توجه آن تا سالیان متمادى بهره برد.

اما نکتۀ حائز اهمیت در جنگل‌کارى میزان سطح آب زیرزمینى در منطقه است که متأسفانه با حفر بی‌شمار چاه‌هاى غیرمجاز در سال‌هاى اخیر سطح این سفره‌ها بسیار پایین آمده است و در ابتدا باید تمهیداتى براى این امر اندیشیده شود و با انجام پروژه‌هاى آبخیزدارى و ایجاد بندها و مسیل‌هاى هدایت آب باران و سیلاب‌هایى که با عدم مدیریت مناسب هدر می‌روند به تغذیۀ سفره‌ها کمک کرد و سپس به آغاز برنامه‌هاى جنگل‌کارى در خشکبوم روى آورد تا بتوانیم از بازدهى مادام‌العمر و با راندمان بالاى آن‌ها بهره‌مند شویم.

سازمان ملل و ورود به مسألۀ ریزگردها عواملى همچون عدم همکارى عربستان و بحران داخلى سوریه و عراق حل بحران ریزگردها را نیازمند یک نگاه فرامنطقه‌اى کرده است.

خوشبختانه پیشنهاد ایران در سازمان ملل با اکثریت آراء به تصویب رسید و مقرر شده است سازمان ملل با جدیت به این موضوع ورود پیدا کند. تلاش‌ها بر آن است تا تمامى کشورها تعهدات خود را مطابق قوانین کنوانسیون رامسر و کنوانسیون بیابان‌زایى انجام دهند و چیدمان توسعۀ خود را بر مبناى واقعیت‌هاى اکولوژیکى منطقه برنامه‌ریزى کنند.

امید بر آن داریم تا با حمایت جهانى و پیشبرد اهداف و راهکارهاى داخلى و ملى هرچه زودتر و با پشتوانۀ علمى و دلسوزانۀ محیط‌زیستی این معضل بزرگ روندى رو به بهبودى در پیش گیرد.

منابع

  1. همایش مهندسى علوم خاک (محوریت ریزگردها)، آبان ماه ۹۵ .
  2. گزارش طرح شناسایى کانون هاى منشاء ریزگرد در استان خوزستان، مجرى طرح: على اژدرى، آبان ماه ۱۳۹۴.
  3. مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزى و منابع طبیعى خوزستان، جلسۀ کارگروه گردوغبار، ۲۸ دى ماه ۱۳۹۵.
  4. خبرنامۀ تسنیم، «خشکى تالاب‌ها، مهم ترین عامل ورود ریزگردها به کشور ۲۴ »، آبان ماه ۱۳۹۳.
  5. فصلنامۀ انسان و محیط‌زیست، مقالۀ «بررسى روند تغییرات زمانی‌مکانى تالاب‌هاى بین‌النهرین و عوامل مؤثر بر آن ،«امیرحسین حلبیان و مران شبانکارى، شمارۀ ۳۹، زمستان ۹۵.
  6. پروژۀ ریزگردها، دکتر علی‌اکبر بابایى (رئیس مرکز فناورى زیست محیطى)، تشکیل کارگروه ۱۳۸۹.
  7. گزارش مرکز پژوهش منطقه‌اى ریزگردها در خوزستان، ۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۵ .
  8. سازمان هواشناسى ایران، تحلیل گردوخاک خوزستان، ۹ و ۱۰ بهمن ۱۳۹۳ .
  9. مقالۀ«چالش‌هاى زیست‌محیطى و پیامدهاى ناشى از ریزگردها»، محمدحسین بوچانى و داریوش فاضلى، ۲۰ آذر ۱۳۹۰ .
  10. مقالۀ «رابطۀ بین پارامترهاى اقلیمى و وقوع ریزگرد (مطالعۀ موردى؛ استان خوزستان)»، سعید سلطانى، رضا جعفرى و شهباز مهرابى. ۲۵ فروردین ۱۳۹۳.

فصلنامۀ صنوبر، سال سوم، شمارۀ هفتم، ص ۵۸ تا ۷۱.

بخش دیگری از این مقاله را اینجا بخوانید.

پیام بگذارید