لزوم بازنگری در رفتارهای اجتماعی (با نگاه به استعمال سیگار در مکانهای عمومی)
سید علی ساجد/در روز چند نفر میبینیم که به مصرف سیگار و دخانیات، خودخواهانه هوا و همینطور خیابانها را آلوده میکنند؟ دوم اینکه سرنوشت فیلتر سیگاری که به بزاق دهان آغشته است و در سطح خیابانها و جوی آبها رها میشود چیست؟ این معضلی است که دهههای زیادی محیطزیست از آن صدمه میبیند و در کشورهای توسعهنیافته و کمبرخوردار از پیشرفت اجتماعی این صدمه دوچندان میشود. تاکنون این سؤال به ذهنمان خطور کرده که سرانجام فیلتر سیگار چه میشود و از تأثیرات مخرّب آن بر آب و خاک باخبر هستیم؟
در دنیای امروز معضلات گوناگونی جامعۀ بشری را در بر گرفته است. حال در کنار معضلات یا محدودیتهایی که هر موضوع ایجاد یا ایجاب میکند، لازم است که به کارکردهای متفاوت آنها نیز نگاهی انداخته شود. کارکردهایی که میتواند در عین مشکلات ناشی از موضوع اصلی، موجب شکلگیری روندی مثبت باشد که خود لازمۀ این است که به رفتارها و کارکردهایی که در اجتماع رخ میدهد و همچنین وجود نهادها دقت بیشتری شود. نهادها شکل میگیرند که تأثیری بگذارند.
صحبت از نهادهای مثبتی همانند آموزش و پرورش یا ارگانهای مردمنهاد فعال در حوزۀ آموزش و فرهنگسازی است. حال سؤالاتی که پیش میآید این است که اگر خود نهادها دچار چالش شدند و از کارکردهای خود فاصله گرفتند چهکار میتوان کرد؟ و همچنین رفتارهایی که در عین ساده بودن پدید میآیند و در ادامه مخاطرات بسیاری ایجاد میکنند چگونه تجزیه و تحلیل میشوند و چه راهکاری دارند؟ مثال؛ سن استعمال سیگار در مدارس ما به ۱۱ سالگی رسیده است۱، برای این موضوع نهادهای مربوطه چه راهکاری دارند؟ آیا قوانین درخوری در قبال رفتار شکلگرفته وضع شده است؟
آیا موضوع از دید اجتماعی و تأثیر آن بر جامعه بررسی شده است؟ اگر برای هر کدام جوابی داریم، آیا پاسخ، صحیح و تمام زوایای آن دیده شده است؟ البته باید به این نکته دقت کرد که برخی رفتارها در اجتماع در اصل ضدّرفتار و خطرناک هستند، اما به دو دلیل؛ یکی اینکه از سخت بودن رفتار کاسته شده، تعداد زیادی را درگیر کرده و به غلط در قالب رفتار عادی اجتماعی درآمده است و این کارِ نهادهای درگیر را سختتر میکند. در این خصوص میتوان مثالهایی از قبیل سیگار کشیدن، شکار حیوانات، مصرفگرایی و بسیاری موارد دیگر را بیان کرد.
برگردیم به بحث اصلی؛ در روزهایی که بیماری کرونا دامن جامعۀ بشری را سخت چسبیده است، نیاز بود به این نکتۀ مهم که محیطی سالمتر برای زندگی و زیست داشته باشیم بیشتر پرداخته شود. اما رفتارهایی به ظاهر ساده نظیر استعمال دخانیات که در بالا ذکر شد این خطرات را تشدید میکند. رفتاری که چه قبل از بیماری کرونا و چه پس از آن باید مورد توجه قرار گیرد و البته برای آن راهکاری اجتماعی و قانونی وضع شود. در بسیاری از کشورها با وضع قوانین سختتر، افزایش قیمت دخانیات و همچنین تعیین نقاطی برای این منظور راهکارهایی تعیین کردهاند. اما اینکه در ایران برای این موضوع راهکاری مشخص در نظر گرفته نشده است جای سؤال دارد؛ آیا این موضوع کماهمیت است؟ آیا رفتار شکلگرفته صحیح یا ضدّرفتار است؟ این رفتار را میتوان از دو منظر، یکی بیماری مورد بحث که مخاطرۀ جدیدی است و یکی هم صدمه به محیطزیست که مسئلهای دیرینه است، بررسی کرد.
در این روزگار که راه انتقال بیماری کرونا و بیماریهای مشابه از طریق تنفس و هواست، به چند دلیل این موضوع حادتر از قبل انگاشته میشود. نخست اینکه در زمان استعمال دخانیات هوایی که به بیرون انتقال داده میشود خود میتواند موجب انتشار بیماری شود و چرخۀ بیماری را به مسیری ویژه سوق دهد. البته این نکته را نیز باید مدّ نظر قرار داد که هوایی که به واسطۀ سیگار و دود آن از ریۀ انسان به بیرون هدایت میشود، علاوه بر مرطوب و حاوی ویروس بودن موجب انتشار گازهای سمّی ناشی از سوختن سیگار نیز میشود و اگر شخص ناقل بیماری باشد، این خطر دوچندان میشود.
در روز چند نفر میبینیم که دخانیات مصرف و خودخواهانه هوا و همینطور خیابانها را آلوده میکنند؟ دوم اینکه سرنوشت فیلتر سیگاری که به بزاق دهان آغشته است و در سطح خیابانها و جوی آبها رها میشود چیست؟ این معضلی است که دهههای زیادی محیطزیست از آن صدمه میبیند و در کشورهای توسعهنیافته و کمبرخوردار از پیشرفت اجتماعی این صدمه دوچندان میشود. تاکنون این سؤال به ذهنمان خطور کرده که سرانجام فیلتر سیگار چه میشود و از تأثیرات مخرّب آن بر آب و خاک باخبر هستیم؟
مواد موجود در فیلترها چه زمانی تجزیه میشوند و این روند چه میزان به طول میانجامد؟ تجزیه و تخریب سلولز اَسِتات که به عنوان فیلتر در سیگار استفاده میشود، در شرایط بیهوازی بین یک تا دو ماه، در خاک بین ۶ تا ۹ ماه و در آبهای شیرین ۳۶ ماه طول میکشد۲. بنابراین موضوع مهم رهاسازی این فیلترها از روی ناآگاهی در محیط زیستن، طبیعت بکر و در اکوسیستم خاکی و آبی موضوع مهمی است که نباید از نظر دور داشت؛ اما رفتار غلط استعمال دخانیات به خاطر دو مورد ذکرشده بسیار عادی شده است.
طبق تحقیقات صورتگرفته، بالغ بر چهار هزار ترکیب شیمیایی بر اثر استعمال سیگار ایجاد میشود که سه هزار مورد آن در فاز گازی و هزار مورد آن از جمله فیلتر سیگار در فاز جامد و نیمهجامد است.
هیدروکربنهای پلیآرماتیک، نیتروز آمینها، آمینهای آرماتیک، فرمالدئید، استالدئید، بنزن و فلزات سمی نظیر آلومینیوم، روی، سرب، سلنیم، کرم، نیکل و کادمیم از جملۀ این مواد خطرناک به شمار میرود که به شکل بیش از ۶۰ مادۀ شیمیایی ترکیبیِ دارای خاصیت سرطانزایی تولید میشود۳. همچنین آرسنیک موجود در فیلتر سیگار موجب آلوده شدن یک میلیارد متر مکعب آب میشود، این میزان مورد نیاز ۱۴ میلیون نفر در سراسر جهان است. تصور کنید اگر این ماده با ویروس کووید- ۱۹ هم همراه شود چه اتفاقی رخ میدهد و با این حساب، در مناطقی همانند شمال یا جنوب کشور که رودخانههای متعدّدی در آن جریان دارند و سطح سفرههای زیرزمینی بالا باشد چه وضعیت حادتری شکل میگیرد.
در شمال کشور بهخصوص رودخانههای اصلی که به دریای خزر سرازیر میشوند آلوده هستند؛ به عنوان مثال در گیلان میتوانید از اهالی بومی و قدیمی خاطرات زیبایی از حضور ماهیان در رودخانه تا نقاطی دور از دریا یا آبتنی در رودخانه را بشنوید. ولی حالا وضعیت چگونه است؟ سرازیر شدن فاضلابهای شهری حاوی مواد سمّی خطرناک (مثل فیلترهای سیگار) و همچنین تخلیۀ پسماند به رودخانه موجب شده که مسیری فقط برای فاضلاب و پسماند ایجاد شود و اینکه بستری برای حیات آبزیان یا اکوسیستم منحصربهفردی باشد عم اهمیت چندانی ندارد، چراکه از سمت مردم بومی یا غیربومی حرکتی در جهت احیاء، پالایش و کمک به زیست درست آن شکل نمیگیرد. البته گیلان به عنوان نمونه نام برده شد و در دیگر مناطق ایران نیز حکایت همین است، فقط شدّت آن کمتر یا بیشتر است.
البته به این نکته هم میتوان اذعان کرد که هرچند تمام اعضای جامعه در فضای مشترک شهری یا روستایی زیست میکنند و هر روز در کنش با دیگراناند و به سهم خود در فعالیتهای اجتماعی دخیل هستند، اما اینکه چرا به این مسئله واکنشی نشان نمیدهند از دو موضوع سرچشمه میگیرد:
نخست اینکه همۀ آنها نمیتوانند به سادگی به حقایق اجتماعی آگاهی پیدا کنند و از آنجا که روابط اجتماعی به مرور زمان دچار پیچیدگیهایی شده، درک و فهم این تحولات و پیچیدگیها نیازمند بررسی و مطالعات خاص در حوزۀ اجتماعی است که در این خصوص دانشآموختگان، پژوهشگران و علاقهمندان میتوانند مؤثر باشند. دوم اینکه مردم به دلیل مشکلات و مطالباتی که از حاکمیت دارند، گاه نقش کنشگری و مشارکت اجتماعی کمرنگتری از خود بروز میدهند.
این دو نکته اهمیت موضوع را دوچندان و مسئولیت پژوهشگران این حوزه بهخصوص فعالان، پژوهشگران و علاقهمندان جامعهشناسی، محیطزیست، جامعهشناسی محیطزیست، حقوق و سیاست و بسیاری دیگر رشتههای درگیر را سنگینتر میکند. آیا زمان آن نرسیده که مثل یک کشور در حال توسعه به این موضوع نگاه کنیم؟ آیا وقت آن نرسیده که راهکار اجتماعی و قانونی در این خصوص وضع شود؟ قوانینی که پیامدهای رفتارهای غیرمسئولانۀ اینچنینی را نیز پیشبینی و برای آنها مجازات درخور در نظر گرفته باشد.
چرا باید سطح معابر ما به چهرۀ زشت پسماندها و تهسیگارها مزیّن شود؟ این خودخواهی که افراد سیگاری دچارش هستند از چه رفتاری نشأت میگیرد و چه سازوکاری آن را تقویت میکند؟ و از همه مهمتر چه زمانی میخواهیم متوجه شویم که محیطزیست در هر سطحی از خانه گرفته تا شهر، کشور و قاره بسیار مهم است و در صورت تخریب، قادر به بازسازی تبلیغاتی آن نیز نخواهیم بود.
پانویسها
- ۸۷۸۹۱۳-https://www.borna.news/fa/tiny/news
- /۹۸۰۳۲۵۱۱۱۸۹/https://www.isna.ir/news
- همان
فصلنامۀ صنوبر، سال پنجم، شماره ۱۲، ص ۱۰۰ تا ۱۰۳.