آیا برگزارکنندگان روز جهانی مارمولک به‌راستی بیکار هستند؟

مسعود فریادی/ تعیین یک روز جهانی برای مسائل مختلف محیط‌زیست یکی از ابتکارهایی است که در چند دهۀ اخیر برای افزایش توجه بین‌المللی به مسائل جهانی انجام می‌شود. این ابتکارها که توسط کشورها یا نهادهای جهانی مانند سازمان ملل و یونپ انجام می‌شود، در دهۀ اخیر افزایش چشم‌گیری یافته و برخی از روزهای سال به نام یکی از مسائل محیط‌زیستی نام‌گذاری شده است که روز جهانی زمین، روز جهانی محیط‌زیست و روز جهانی آب از مشهورترین این مناسبت‌هاست. بسیاری از کشورها به فراخور میزان آگاهی و توانمندی خود، این مناسبت‌ها را گرامی داشته و برنامه‌های آموزشی و تبلیغی مختلفی برای آشنا ساختن مردم و جلب همکاری آنان در خصوص یک مسألۀ محیط‌زیستی مشخص، انجام می‌دهند.

هدف از نامگذاری این روزها تشویق مردم و نهادهای عمومی و خصوصی به تأملی دوباره در خصوص مسائل محیط‌زیستی، تقویت روحیه همبستگی، همکاری و انجام اقدامات مقتضی است؛ هرچند که برداشتن یک گام کوچک باشد. تردیدی نیست که به‌عنوان مثال آشناسازی کودکان با گربه‌سانان به مناسبت روز جهانی گربه یا شیر در مراکز آموزشی، تا چه اندازه در دوستی کودکان امروز و مسئولان آینده با این جانداران مؤثر خواهد بود. همچنین تردیدی نیست که حل مسائل محیط‌زیست جهانی تنها در پرتو همکاری و همگرایی مردم جهان صورت‌پذیر است و این هدف جز با آگاه‌سازی و افزایش تعهد اخلاقی آن‌ها به‌دست نخواهد آمد.

در این میان تعیین یک روز جهانی محیط‌زیستی را باید یک تلاش فرهنگی برای همبسته ساختن مردم دنیا در زمینۀ یک موضوع محیط‌زیستی مشترک با اهمیتی جهانی دانست و این اقدام فرهنگی محیط‌زیستی به روشنی نشان می‌دهد که مسائل محیط‌زیستی، مرزپذیر و محدودشونده نیستند. تنها لازم است کمک کرد مردم دنیا مرزها را نادیده گرفته، خودشان را بخشی از جهان دیده و خود را در حل مسائل محیط‌زیستی جهانی سهیم بدانند.

امروزه بسیاری از مردم بر اهمیت مسائلی چون آب، خاک، کوهستان و هوا آگاه هستند و نامگذاری یک روز از سال برای آن‌ها کاملاً توجیه‌پذیر است. اما شاید برای برخی، حتی خود محیط‌زیست‌گرایان نیز، تعیین روز جهانی مار، لاکپشت، پشه، قورباغه و مارمولک شگفت‌آور باشد که چرا در دنیایی که تا این اندازه دچار مشکلات جدی محیط‌زیستی شده است، باید مناسبت خاصی را برای جاندارانی مانند مار و مارمولک تعیین کرد و جشن گرفت. در این میان ممکن است برگزاری چنین روزهایی برای ایرانیان عجیب‌تر باشد چرا که مشکلات بنیادین محیط‌زیستی کشور به اندازه‌ای زیاد و تهدیدآمیز است که حتی فرصت اندیشیدن در مورد مسأله‌ای به نام مارمولک یا قورباغه را نمی‌دهد.

به گمان برخی تعیین چنین مناسبت‌هایی در دوران حاکمیت بی‌چون و چرای دغدغه‌هایی مانند خشک‌سالی، آلودگی و دگرگونی اقلیمی، به این دلیل است که در کشورهایی که وضعیت محیط‌زیست ثبات‌یافته داشته و چالش‌های محیط‌زیستی را کنترل کرده‌اند، محیط‌زیست‌گرایان از سر کنجکاوی و تفنن به سراغ موضوعات معمولی این چنینی می‌روند.

به نظر برخی دیگر چنین نمایش‌هایی شاید ناشی از رفاه‌زدگی، بیکاری و مزاح باشد. البته شاید حق به جانب آنان باشد، چرا که محیط‌زیست‌گرایی رایج بر پایه مدیریت محیط‌زیستی، یعنی اولویت‌بخشی به مسائل مهم و عدیدۀ محیط‌زیستی و در این اولویت‌بندی، به ناچار مسائلی در صدر توجه قرار خواهند گرفت که امنیت زیستی کرۀ زمین و انسان‌ها را بیش از هر چیز دیگری تهدید می‌کند و روشن است که نابودی هیچ حشره و دوزیستی چنین تهدیدی برای انسان ندارد.

البته در ایران روزهای جهانی محیط‌زیستی، خواه روز جهانی محیط‌زیست و زمین و آب با همۀ اهمیتش، خواه روز جهانی گربه‌سان و قورباغه و پشه و مار و مارمولک با همۀ غرابتش، مورد توجه جدی واقع نشده و رسانه‌ها، مراکز آموزشی و نهادهای اداری، فعالیت‌های آموزشی و ترویجی شایسته و مناسبی در این روزها انجام نمی‌دهند. یک دلیل اصلی این است که هنوز جهانی بودن مسائل محیط‌زیستی و لزوم همگرایی میان ملت‌ها در حل این مسائل به یک باور جمعی تبدیل نشده است.

دلیل دیگر را باید در ضعف روحیۀ همکاری و اقدام مشترک جست‌وجو کرد. در نتیجه، آگاهی‌های عمومی و تخصصی در خصوص عناوین روزهای جهانی، دلایل نامگذاری این روزها و اقداماتی که می‌توان برای آن انجام داد، در حد مطلوبی نیست. بنابراین جای هیچ شگفتی ندارد که تعیین یک روز جهانی برای جاندارانی مانند مار و مارمولک بیشتر برای ما ایرانیان شبیه یک شوخی بامزه باشد. هر چند که حتی اگر چنین مناسبتی هم جدی گرفته می‌شد، به‌دلیل آ گاهی‌های محیط‌زیستی ناکافی، ضعف در فرهنگ همکاری جمعی و فراهم نبودن زیرساخت‌های اداری و فرهنگی، کمتر کسی می‌دانست که برای گرامی‌داشت چنین مناسبتی چه اقدام شایستۀ جمعی می‌توان انجام داد.

در این میان این پرسش مطرح می‌شود که واقعاً چرا باید برای موجوداتی مانند مار، قورباغه و مارمولک یک روز جهانی تعیین شود و در این روز چه باید کرد؟ مگر در مراقبت و صیانت از یوزپلنگ و هوبره چه اندازه کارآمد بوده‌ایم که اینک باید به صیانت از مارمولک و قورباغه بپردازیم؟ آیا در هیمنۀ نابودی بی‌ا‌مان همۀ اکوسیستم‌های طبیعی کشور، می‌توان دغدغۀ چنین موجوداتی را در سر پروراند؟ آیا برگزاری مراسمی برای این جانداران جریان محیط‌زیست‌گرایی را بیش از پیش در معرض اتهام احساس‌گرایی و خیال‌بافی قرار نمی‌دهد؟

نامگذاری یک روز از سال برای این جانوران چند پیام روشن و آموزنده دارد:

نخست این‌که به‌عنوان اساسی‌ترین اصل حفاظت از محیط‌زیست، همۀ ارکان طبیعت از ریز تا درشت شایستۀ توجه و مراقبت هستند. یکی از دلایل ناکارآمدی در حل چالش‌های محیط‌زیستی این است که محیط‌زیست‌گرایان و مسئولان حفاظت محیط‌زیست عمدتاً توجه و تلاش خود را مصروف مسائل حاد و بزرگ محیط‌زیستی یا به اصطلاح مسائل ویترینی محیط‌زیستی می‌کنند و از توجه به مسائل ریزتر و کم‌اهمیت‌تر باز می‌مانند. در میان دادخواهی برای حفاظت از حیات‌وحش این نام یوزپلنگ و هوبره و سمندر لرستانی است که همیشه شنیده می‌شود. در سرلوحۀ برنامۀ برنامه‌ریزان و مجریان، چالش آب و هوا قرار دارد و عنوان مهمترین تهدیدهای محیط‌زیستی به کم‌آبی و دگرگونی اقلیمی تقدیم می‌شود.

در پرتو این تمرکز بر مشکلات اصلی و عدیده، همیشه مسائل جزئی‌تر یا نادیده مانده یا به حاشیه رفته‌اند و در نتیجه جانوران و گیاهان ریزتر و گمنام یا معمولی بیشتر از دیگر همگنان خود در سراشیبی نابودی می‌افتند. جریان محیط‌زیست‌گرایی با زیر ذره‌بین قرار دادن شماری از جانوران مشهور در معرض خطر، از توجه شایسته به بقیه جانوران بازمانده است. حال آن‌که آموزه‌های طبیعت‌دوستی به ما می‌گوید که همۀ ارکان طبیعت از ریز تا درشت، از نامی تا گمنام و از زیبا تا عجیب به‌جملگی شایستۀ دوستی هستند و ارزش ذاتی برابر دارند. از دید بسیاری مارمولک یا قورباغه یک موجود معمولی یا در نهایت فانتزی است اما دوست‌داران طبیعت نیک می‌دانند که در طبیعت چیزی معمولی و اتفاقی نیست.

آفتاب گرفتن مارمولک و آواز قورباغه اتفاقی نیست و همگی در دفتر رنگارنگ طبیعت نقش و کارکرد خاص خود را دارند. واقعیت این است که همۀ این جانداران، با وجود آن‌که وضعیت‌شان عادی پنداشته می‌شود، در معرض تهدید قرار دارند و هنگامی که این جانداران به ورطۀ نابودی می‌افتند، دیگر اکوسیستم‌های وابسته هم دچار مشکل می‌شوند. پس برگزاری یک روز جهانی برای هر یک از جانوران یا گیاهان، ابتکاری ارزشمند برای یادآوری این است که تمرکز بر حفاظت از جانوران یا گیاهان در معرض خطر، نباید ما را از تلاش برای حفاظت از جانوران و گیاهان کوچک، معمولی و در حالت عادی باز دارد.

این روز تلاشی است برای یادآوری این‌که باید در جزئیات طبیعت تأمل کرد و حتی معمولی‌ترین پدیده‌های طبیعی را به دیدۀ حیرت، تحسین و کنجکاوی نگریست. نقش آموزشی چنین ابتکارهایی را نمی‌توان در آموزش و پرورش محیط‌زیستی نادیده گرفت و جا دارد که مدارس، انجمن‌های علمی و محیط‌زیستی و نیز نهادهای اداری مربوطه، تلاش‌های بیشتری برای آگاه‌سازی مردم از این مناسبت‌ها انجام دهند.

دوم اینکه قورباغه، مار، مارمولک و لاکپشت شاید برای بزرگسالان یک موجود معمولی باشند، اما این موجودات برای کودکان که هنوز غبار عادت چشمان کنجکاو آنان را فرانگرفته، سرشار از حیرت و شگفتی هستند؛ به‌ویژه برای کودکان شهرنشین جدا مانده از دامن طبیعت. هیچ چیز برای کودکان عادی و معمولی نیست. آنها طبیعت را با شگفتی و شادمانی می‌نگرند و چه بهتر که از همان آغاز کودکی با طبیعت دوست شوند.

موجب تأسف است که موجوداتی مانند مار و مارمولک بنا به‌دلایل نامعلومی، شاید به‌دلیل ظاهر‌شان، محبوبیت چندانی در میان مردم نداشته و برخورد با آن‌ها همواره با بیم و ترس بوده و این حس از بزرگسالان به کودکان هم منتقل می‌شود. حال آنکه کودک باید یاد بگیرد که در طبیعت چیزی به نام زشت وجود ندارد، همۀ موجودات دوست‌داشتنی هستند و نباید از جانوران ترسید. در طبیعت فقط یک ترس نهفته است و آن ترس از اقدامات بی‌خردانۀ انسان است.

بنابراین برگزاری این روزهای جهانی، انگیزه و فرصتی است برای بزرگسالان و نهادهای آموزشی تا یک‌بار و چندبار دیگر به این مسألۀ مهم براندیشند که چگونه می‌توان راه دوستی با جانوران را برای کودکان هموار کرد، اما پیش از کودکان این بزرگسالان هستند که باید از پیلۀ خودساختۀ قضاوت‌های زشت و زیبا، معمولی و خارق‌العاده در مورد طبیعت برون آمده و دوستی با جانوران را تمرین کنند و به کودکان یاد دهند.

سوم اینکه به دلیل جهانی بودن مسائل محیط‌زیستی، هنگامی که یک روز جهانی برای مسألۀ خاص محیط‌زیستی گرامی داشته می‌شود، مردم و به‌ویژه کودکان یاد می‌گیرند که حل مشکلات محیط‌زیستی در سایۀ گوشه‌نشینی و اقدام فردی میسر نخواهد بود. آنها یاد می‌گیرند که خودشان را بخشی از جهان دانسته و نسبت به حل مسائل جهان خود حساسیت نشان دهند. بنابراین حفاظت از جانداران مختلف از بزرگ تا کوچک، در کل پهنۀ جهان و به دست همگان باید انجام شود نه فقط درون مرزهای یک کشور. روز جهانی مار، مارمولک یا قورباغه این واقعیت را نشان می‌دهد که این جانداران به ظاهر در وضعیت عادی، در سراسر پهنۀ کرۀ زمین به خطر افتاده و نیازمند توجهی ویژه و جهانی‌اند.

هنگامی که در مناطق مختلف جهان مراسمی جمعی برای حفاظت از جانداران برگزار می‎‌شود، مردم صدای خود را به تمام جهان ابلاغ می‌کنند و خودشان را در حرکتی جهانی سهیم می‌یابند که هدف آن آشتی دوبارۀ انسان با طبعیت است. بی‌گمان حل مسائل بزرگ، بدون موفقیت در حل مسائل کوچک ممکن نخواهد بود و بدون حفاظت از قورباغه و مارمولک، حفاظت از درنا و لک‌لک نیز میسر نخواهد شد. بدون حفاظت از محیط‌زیست محل، منطقه و کشور خود، حفاظت از محیط‌زیست جهانی نیز ناممکن خواهد بود. حال این بر عهدۀ خود طرفداران حفظ طبیعت است که راهکارهای لازم برای آگاه‌سازی مردم در روزهای محیط‌زیستی جهانی را ارائه دهند.

فصلنامۀ صنوبر، سال دوم، شمارۀ ششم، ص ۷۴ تا ۷۹.

پیام بگذارید