جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست، شعری که ملاح خواند
مهدیه پورشاد/ جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست، برای اولین بار مفاهیم محیط زیست را بهصورت ساده برای گروههای مختلف در جامعه، اعم از کشاورزان، نوجوانان، زنان و مسئولان تهیه و انتشار داده است.
مقولۀ محیط زیست، موضوعی جدا از زندگی مردم در ایران و دنیا نیست. محیط زیست و حفاظت و حمایت از آن در ذهن خیلی از مردم، به عنوان یک فعالیت لوکس و ویژۀ آدمهای بیدغدغه بوده است. وقتی که فقر و محرومیت در مردم ریشه کرده، حفظ محیط زیست و سخن از آن چه اهمیتی دارد؟!
این تفکر حاکم بر ذهنیت خیلی از مردم و برنامهریزان در سطح کلان کشورمان است. در حالی که محیط زیست بیبروبرگرد به زنجیرۀ تمام فعالیتهای زندگی روزمرۀ ما گره خورده است. آنجا که مواد اولیه در خانهها برای پخت و پز وارد آشپزخانههای ما میشود، زبالۀ تولید شده چه برسرش خواهد آمد؟ آنجا که تنفس برای بسیاری از هموطنانمان در اقصی نقاط ایران سخت میشود و ریزگردها در فضای آسمان شهرها خودنمایی میکند، چه بر سر سلامتی جسمی و روحی آنها میآید؟ وقتی کشاورزی در ایران با بحران آب و منابع از دست رفتۀ خاک روبهرو میشود و کشاورز بدون داشتن برنامۀ زندگی و ادامۀ حیات خود در روستاها، مجبور به ترک دیار خود میشود، امنیت غذایی را چه کسی باید تضمین کند؟
قطع درختان، ساختن سد بر روی رودخانهها بدون در نظر گرفتن حقآبۀ طبیعت و محیط زیست، فقیر شدن مراتع، تخریب سرزمین، تغییر کاربری زمینها و اراضی ملی، برداشت بیرویه از منابع آبهای زیرزمینی، پاره کردن زنجیرۀ تنوع زیستی با به خطر انداختن نسل جانوران و گیاهان و بسیاری از موارد دیگر که کشور عزیزمان، ایران، دست به گریبان آن است چگونه باید مدیریت شود؟ وظیفۀ کیست؟
باید گفت مردم اصلیترین بهرهبرداران از تمامی جنبههای توسعه در کشور خواهند بود و به قطع میتوان بهعنوان اولین و تنهاترین عاملهای توسعه و توسعهنیافتهگی، از آنها یاد کرد. آنجا که مردم بر سرنوشت و اتفاقات آیندۀ خود آگاه هستند، شرایط اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی کشورشان بهبود یافته و توسعه مییابد. مردم آگاه، دولتمردان و برنامهریزان خرد و کلان کشور خود را مجبور به توجه و الزامات محیط زیستی و توسعۀ پایدار مینمایند تا شاخصهای شرایط زیست را افزایش دهند. آنجا که کشاورزان میدانند حفظ خاک و استفادۀ بهینه از آب بر سرنوشت اقتصادی و کیفیت زندگی آنها اثر دارد، منابع پایۀ آب و خاک به درستی مدیریت میشود آگاهی، آموختنی است و باید برای کسب آن تلاش کرد. در کدامین مدرسۀ ما به کودکان مبانی اولیۀ توسعه و توجه به اندیشیدن برای بهبود شرایط کشور و تقویت روحیۀ انسانیت، آموزش داده میشود؟ در کدامین بستر خانواده، کودکان ما پرورشی یافتهاند که بیش از هر چیزی به ایران و بهبود شرایط آن بیاندیشند.
در چنین موقعیتی است که تعداد اندکی از افراد جامعه بدون در نظر داشتن منافع شخصی، اقدام به تأسیس سازمانهایی مینمایند که پایه و اساس آن، در راستای بهبود شرایط و کیفیت زندگی ساخته میشود. این سازمانها بیش از هر چیزی وابسته به تفکر و اندیشۀ افرادی است که برای رفع یک مشکل در جامعه اقدام مینمایند. افرادی که نگرانی آنها برای آیندۀ سرزمینشان و نسلهای بشریت است.
جایی که اکثریت جامعه در فکر خود هستند و به روزمرگیهای همیشگیشان مشغول، این تعداد انگشتشمار پیدا میشوند که وقت و سرمایۀ خود را وقف کشورشان میکنند. این افراد مصداق این بیت از حضرت مولانا هستند که:
«تو یکی نهای، هزاری!
تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن، ز هزار مرده بهتر»
جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست، با چنین تفکری ساخته و پرداخته شد. بنیانگذار این سازمان غیردولتی، مهلقا ملاح، در دامن خانوادهای پرورش یافت که مادرش خدیجه افضل وزیری و مادر بزرگش بیبیخانم استرآبادی از زنان پیشگام عصر خود بودند که برای بهبود شرایط موقعیت زنان در جامعه تلاش میکردند. پدرش آقابزرگ ملاح نیز دارای منصب دولتی بود که همهروزه ایشان شاهد مبارزه و تلاش مادر و پدر خود برای مردم و سرزمیناش ایران بوده است.
آنگونه که داستان زندگی مادر و مادربزرگش مسیر راه زندگی بسیاری از زنان ایران شد، او نیز آموخت و آموختههایش را در مسیر حفظ محیط زیست با تمرکز بر ارتقاء آگاهی آحاد جامعه، بهویژه زنان، در مقابله با آلودگیهای محیطزیست با تأسیس جمعیت زنان نهادینه کرد. او از خود آغاز نمود و بیش از هر فردی در جامعه مسئولیتپذیری خود را در مقابله با آلودگیهای محیط زیستی افزایش داد.
بیش از گذشت نیم قرن هرگز زبالۀ تَر از خانهاش به چرخۀ دفن زبالههای شهری وارد نشده است. این جمعیت در ۱۰ اردیبهشت سال ۱۳۷۴ در حالی تأسیس شد که هنوز هیچ گروهی از جامعه و بخشهای دولت به محیط زیست و منابعطبیعی بهعنوان یک منبع برای پایداری توان سرزمین توجه نمیکردند. مهلقا ملاح، اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را که به صراحت «حفظ محیطزیست را لازمۀ حیات اجتماعی روبه رشد مردم ایران» معرفی کرده، در مرامنامه و اساسنامۀ جمعیت لحاظ، و بنیان اهداف و کاری جمعیت را بر اساس این میثاق ملی بنیان نهاد.
در قدم اول با دعوت از تعدادی اساتیدِ به نام دانشگاه محیطزیست و محققان، ایدۀ خود را به اشتراک گذاشت و پس از طی کردن مراحل ثبت اقدامات اجرایی جمعیت را بر پایۀ آگاهیرسانی عمومی، برنامهریزی و اجرایی نمودند. به پاس فعالیتهای جمعیت در آموزش مربیان بهداشت و معلمان پرورشی در آموزش و پرورش، اقدامات ترویجی و مطالعاتی، در شناساندن مباحث عمومی محیط زیست، اثرگذاری در سیاستگذاری و قوانین محیطزیست در سال ۱۳۷۹ موفق به دریافت اولین جایزۀ ملی محیطزیست شدند.
جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست، برای اولین بار مفاهیم محیط زیست را بهصورت ساده برای گروههای مختلف در جامعه، اعم از کشاورزان، نوجوانان، زنان و مسئولان تهیه و انتشار داده است. آیات، احادیث و دستورالعملهای دینی و قرآنی را شناسایی و در یک مجموعه به نام «محیط زیست در قرآن» تدوین و نشر و در اجرایی کردن و نگاه گسترده به مباحث محیطزیست همیشه پیشرو و اولین بوده و به دور از جنجالها و رقابتهای بین گروههای مختلف فعال در حوزههای محیط زیستی و اجتماعی به صدور بیانیهها در مبارزه با آلودگی هوا، آب و توجه به اخلاق محیط زیستی در کشور فعال بوده است.
در این مسیر، کاستیها و تنشهایی نیز قطعاً پیش رو داشتهاند. یکی از مهمترین موضوعاتی که میتوان به آن اشاره کرد فراموشی است؛ فراموشی از آنچه که بودیم و با حضور در کنار انسانهای بزرگ به آنچه که شدیم است. هیچ مشکلی نیست که با همفکری و اجماع آسان نشود. تنها زمانی رسیدن به اهداف، انگیزه و روحیۀ داوطلبی را کاهش میدهد که تیم کاری دچار تضادها و منیتهایی میشوند که پیشرفت اقدامات را خدشهدار میکنند. توسعه و توانمندی این گروه از افراد به جایگاهی میرسد که بیش از هر چیزی به کوچک شمردن دیگران برای پیشرفت خود تلاش میکنند، تا کمک به همافزایی و تولید دانش برای بهبود و پیشرفت کشور.
در چنین شرایطی وجود یک یا چند نفر در بدنۀ سازمانهای غیردولتی است که میتواند وفاق بین اعضاء خود را حفظ و تقویت نماید. چراکه در تاریخچۀ تشکیل و پویایی سازمانهای غیردولتی در ایران، تعداد بسیاری شکل گرفتند و به همین دلیل در کوتاهمدت منحل شدند.
جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست این مرحله و تمامی تضادهایی که پیشرو داشته و در آینده نیز به احتمال قوی خواهند داشت را با تقویت روحیۀ کار تیمی مرتفع نموده است، اما این موضوع چیزی نیست که پایان یابد. تا زمانی که شیوۀ آموزش و پرورش کودکان در جامعه و خانواده، آنها را به سمت رسیدن به خواستهها و نیازهای فردی سوق دهد تا جایی که این خواستهها در قالب توسعۀ کشورمان شکل گیرد، فاصله بسیار زیاد است. بنیانگذار جمعیت، در راستای تقویت همکاری بین اعضاء خود از هیچ کوششی برای ترویج صلح و دوستی و توجه به توسعه و پیشرفت کشور در مسیر پایدار دریغ نکرده و همواره تضادها را در فضایی برای تعامل تبدیل نموده است.
جمعیت زنان برای توسعه و شکلدهی فعالیتهای محیط زیستی خود در سطح ملی، با دریافت تقاضا از سوی افراد فرهیخته و دلسوز این آب و خاک در استانهای مختلف کشور، شعبات متعددی را تأسیس و به ثبت رسانده است. اولین شعبۀ جمعیت در استان گیلان در سال ۱۳۷۶ و پس از آن در استانهای مازندان، اصفهان و خراسان و سایر استانها، تأسیس و فعالیتهای خود را آغاز نمودهاند.
این شعبات با اهداف مشترک متمرکز بر مسائل و معضلات محیط زیستی در استانهای خود فعالیت میکنند و تاکنون تعداد این شعبات به بیش از ۱۳ شعبه در سطح کشور رسیده است. دریافت نشانهای افتخار و لوحهای تقدیر متعدد، در طول دورۀ ۲۲سالۀ فعالیت این جمعیت، مسئولیت اعضاء و بنیانگذار آن را بیش از پیش برای رسیدن به دنیایی بهتر و عاری از آلودگیهای محیطزیستی بیشتر نموده است.
مهلقا ملاح به عنوان «مادر محیطزیست ایران»، در سال ۱۳۹۳ نشان مهربانوی ایران را نیز دریافت نمود. اکنون که در آستانۀ صد سالگی این بانوی خستگیناپذیر در خدمت به مردم و سرزمینمان، رسیدهایم، همچنان نگران صلح و آشتی و حفظ محیط زیست ایران است. هنوز از حجم کارهایی که باید انجام شود سخن میگوید و هرگز خود را طلبکار مردم و مملکت نمیداند، بلکه در این فکر است که چگونه میتواند بیش از پیش، دِینش را به این آب و خاک ادا کند.
نتیجۀ تلاشهای جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست در کنار مهربانوی ایران -مهلقا ملاح- منجر به پرورش و ارتقاء استعداد افرادی شده است که شایستگی انسجامبخشی برای شکلدهی اندیشۀ دوستی، و پیوند آن با محیط زیست، در قالب سازمانهای غیردولتی شده است. این افراد به نوبۀ خود مسئولیت مدیریت و برنامهریزی برای حفظ منابع پایه و ارتقاء آگاهیهای عمومی را در جایجای کشور عهدهدار شدهاند. باشد که اندیشه و تفکر مادر محیط زیست ایران مانا شود.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
فصلنامۀ صنوبر، سال اول، شمارۀ دوم، ص ۱۱۰ تا ۱۱۴.