چرایى «نه» به مالچ پاشی
مرسا بابایی لواسانی/ در سالهاى اخیر براى مواجهه با ریزگردها دو نوع پوشش مالچ براى منطقه در نظر گرفته شده است: مالچ زیستى پلیمرى و مالچ نفتى.
مالچ هاى زیستى پلیمرى
این نوع مالچ ها، با توجه به مواد بارگذارىشده در روند تولید، خیانتى به محیطزیست به شمار میروند. با توجه به اینکه طى دورانهاى اخیر چند طرح زیستى در زمینۀ تولید مالچ هاى زیستى پلیمرى از سوى شرکتهاى دانشبنیان اجرایى شده است، اما تأثیر مفید و چشمگیرى از خود به جاى نگذاشتهاند.
از معایب آنها مىتوان به دامنۀ اثرشان اشاره کرد که برخى از آنها تنها به مدت شش ماه دوام دارند و از سوى دیگر این مالچ ها حاوى کلروکلسیم هستند که مادۀ مرطوب هوا را مىگیرد و از این رو منجر به خشک شدن گیاهان مىشوند. ضمن آنکه عمر مفید آنها تا زمانى است که در منطقه بارش باران نداشته باشیم.
مالچ هاى نفتى
این مالچ ها نوعى فراوردۀ چسبندۀ نفتى هستند که براى تثبیت شنهاى روان در مناطق بیابان از آنها سود جسته مىشود. مالچ پاشىهاى نفتى اثرات جبرانناپذیرى بر ساختار خاک، گیاهان و حیات وحش منطقه وارد مىکنند.
مالچهاى نفتى داراى معایب فراوانى هستند که در ذیل به تعدادى از آنها اشاره مىشود:
– یک مادۀ نفتى و بسیار سمى است.
– براى تولید این نوع مالچ ابتدا باید نفت به قیر تبدیل شود که در این صورت نیاز به احداث کارخانجات داریم.
– روند تبدیل قیر به دست آمده از نفت به مالچ بسیار زمانبر خواهد بود.
– قیر بافت سختى دارد و براى شل کردن آن باید در کارخانه از طریق ترکیب ۵۰ درصد آب و ۴۸ درصد قیر و دو درصد مادۀ ممزوجکننده این مشکل رفع شود.
– میزان بسیار بالایى از آب براى تهیۀ هر لیتر از آن استفاده مىشود که این امر براى مناطق کمآب یک معضل به شمار مىرود.
– به ماشینآلات مخصوص براى مالچپاشى نیاز است.
– پس از پاشش امکان حرکت و رفت و آمد انسان و(حتی با خودرو) و سایر جانداران در منطقۀ مالچ پاشىشده وجود نخواهد داشت و این به معناى بلااستفاده شدن محل است.
– بعد از پاشش منظرۀ محیط به گونهاى خواهد بود که گویى سراسر منطقۀ عملیاتى سوخته است.
– انتشار بوى نامطلوب نفت سوخته براى دستگاه تنفس به شدت مضر است.
– ضریب حرارتى را افزایش خواهد داد که خود منجر به از بین رفتن حشرات و گیاهانى خواهد شد که غالب منطقه را پوشش مىدهند؛ نظیر «دُمگاوی».
– مالچ نفتى حاوى فلزات سنگینى همانند سرب به میزان بالایى است.
– در صورتى که پاشش به صورت یکسان در مناطقى با تپههاى ماسهاى صورت نپذیرد منجر به بروز سیلاب خواهد شد و این رخدادى است که نظیر آن را در «آران و بیدگل» نیز شاهد بودهایم.
– از ٢٠ نوع دوزیست موجود در ایران حدود هفت نوع (بیش از ٣٠ درصد) در استان خوزستان زندگى مىکنند که به دلیل مالچ پاشی در مرز نابودى قطعى قرار دارند.
-در کشور ۲۰۰ نوع خزنده وجود دارد؛ ۷۵ گونۀ آن در خوزستان زندگی میکنند که نمونههایى جهانى هستند و در خطر انقراض قرار گرفتهاند.
– دماى هواى منطقه به طور چشمگیرى بالاتر رفته و براى ساکنان مناطق مجاور طاقتفرسا خواهد شد.
-پس از گذشت چندین سال از اجراى عملیات تمامى قیر پاشیدهشده در منطقه همچنان در میزانهاى مختلف پابرجا خواهد ماند اما دیگر تأثیر چندان مفیدی بر کنترل ریزگردها نخواهد گذاشت.
– پیامدهاى مخرب محیطزیستی این مالچ ها از روز اول پاشش تا زمانى که حتى کوچکترین اثرى از آنها باقى بماند ادامه خواهد یافت.
پیشنهادها و راهحلها
با اثرات نامطلوبى که مالچ هاى نفتى و پلیمرى بر جاى مىگذارند تحقیقات در زمینۀ استفاده از روشهاى جایگزین آغاز و روشهاى مؤثرترى پیشنهاد شد تا در کنار اثرگذارى مفید و طولانىمدت، هزینهاى به نسبت پایینتر داشته باشند و مهمتر از همه به ساختار محیطزیستی مناطق آسیب نرسانند. بر اساس اعلام سازمان ملل براى تثبیت ریزگردها باید به موارد ذیل توجه ویژه کرد:
- مادۀ اولیه در آن محل وجود داشته باشد.
- هزینۀ ارزانى را در بر گیرد.
- فاقد آلودگىهاى محیطزیستی باشد.
- یک بار براى همیشه انجام پذیرد.
مالچ شنى و ماسهاى
پیشنهاد پاشش مالچ هاى شنى-ماسهاى راهکارى مفید براى منطقه به شمار مىرود. به این ترتیب که در تانکرهایى مخلوطى از شن (۵۰ درصد)، رُس (۳۵ درصد) و آب (۱۵ درصد) ترکیب، و بتون شنى- ماسهاى تولید مىشود و در کانونهاى مشخص پاشیده خواهد شد.
استفاده از «ریگها»
بنا بر نظریات دانشمندان و متخصصان محیطزیست استفاده از ریگ پیشنهاد میشود. ریگ مىتواند یک بار براى همیشه منجر به تثبیت شن و ماسه و گردوخاک شود. ریگ داراى دانههایى درشت به اندازۀ بادام است و در طبیعت به وفور یافت مىشود و براى تولید آن نیاز به احداث کارخانجات نخواهیم داشت.
البته برخى از ادعاها مبنى بر آن است که روش ریگپاشى برای مهار شن و ماسه هزینه در بر دارد.
اما حتى اگر این روش چهار برابر نسبت به روشهاى دیگر گرانتر باشد، اقتصادى و مفید است زیرا علاوه بر اینکه مصائب و مشکلات محیطزیستی نخواهد داشت، یک بار براى همیشه انجام آن کافى خواهد بود.
بر حسب تجربیات محیطزیستی و جغرافیایى در تأیید این روش خواهیم دید در شهرهایى مانند یزد، بافق، و از نائین تا انارک، دشتهایى وجود دارند که ریگى هستند و حتى شدیدترین بادها و بارانها نیز نمىتوانند در آنها فرسایش ایجاد کنند.
به زبان سادهتر این بیابانها را طبیعت از سوى خود با پاشش ریگها تثبیت کرده است. از مزایاى دیگر ریگها آن است که ارزان به دست مىآیند و با توجه به منطقۀ جغرافیاى ایران که در کمربندى نیمهبیابانى قرار گرفته، در همۀ مناطق در اختیار قرار دارد و مىتوان آن را از بیابانهایى که خاک آنها در حال کنده شدن و فرسایش است جمعآورى کرد.
با پیگیرى این روند مىتوان سالى ۱۰۰ تا ۲۰۰ هکتار را ریگپاشى کرده و در این صورت به تثبیت خاک منطقه کمک شایانى کرد. پاشش هشت تا ۱۰ سانتیمتر ریگ در رفتوآمد انسان و ماشین اختلالى ایجاد نخواهد کرد و با انجام عملیات غلتککارى بهتر نیز خواهد شد؛ این عامل یکى دیگر از فواید ریگپاشى محسوب میشود.
جنگلکارى در خشکبوم
از راهکارهاى دیگر مىتوان به کاشت درختان مقاوم و مناسب براى مناطق خشک اشاره کرد. استفاده از درختان خشکبوم که گونههاى بیشمارى از آنها همچون گز، تاغ، بَنه و… در ایران بسیار هستند و نسبت به کمآبى، دماى بالاى هوا و فرسایش خاک مقاومت بینظیرى خواهند داشت بسیار مفید و مقرون به صرفه است.
در این روش مىتوان محیطهاى آزادى را که براى انجام عملیات در نظر گرفته شده است به پارکهایى با درختان مقاوم به خشکى و مساعد براى جلوگیرى از فرسایش تبدیل کرد تا علاوه بر از میان بردن معضل موجود، به زیباسازى مناظر شهرى براى اهالى ساکن در منطقه کمک شایانی کرد و همچنین از اثرات مفید و قابل توجه آن تا سالیان متمادى بهره برد.
اما نکتۀ حائز اهمیت در جنگلکارى میزان سطح آب زیرزمینى در منطقه است که متأسفانه با حفر بیشمار چاههاى غیرمجاز در سالهاى اخیر سطح این سفرهها بسیار پایین آمده است و در ابتدا باید تمهیداتى براى این امر اندیشیده شود و با انجام پروژههاى آبخیزدارى و ایجاد بندها و مسیلهاى هدایت آب باران و سیلابهایى که با عدم مدیریت مناسب هدر مىروند به تغذیۀ سفرهها کمک کرد و سپس به آغاز برنامههاى جنگلکارى در خشکبوم روى آورد تا بتوانیم از بازدهى مادامالعمر و با راندمان بالاى آنها بهرهمند شویم.
فصلنامۀ صنوبر، سال سوم، شمارۀ هفتم، ص ۶۷ تا ۷۱.