دیدگاه هنرمندان محیط زیستی تلخ اما حقیقی است
آیدین پورخامنه/ مشکلات محیط زیستی از زوایای مختلفی به بررسی و نقد گذاشته میشود. عدهای تمام زندگی خود را صرف جمعآوری اطلاعات و توجه به یک گونه میکنند، بعضیها به تصمیمات اعتراض دارند و… در این مجموعه مصاحبهها، گفتوگویی با چهار هنرمند صورت گرفته که با ابزار خود یعنی هنر دغدغههای محیط زیستیشان را بیان میکنند. با این هنرمندان محیط زیستی دربارۀ بازار کار و معیشت آنها و همچنین میزان مطالبهگری مخاطبان صحبت کردهایم که در ادامه میخوانید.
شاید هنر قدرت لازم را برای تغییر نداشته باشد
محمود مکتبی متولد ۱۳۶۴ در شهر تهران است. او نخستین آموزشهای هنری خود را در زمینۀ نگارگری ایرانی از سال ۱۳۸۰ آغاز کرد و سال ۱۳۸۹ در مقطع کارشناسی رشتۀ نقاشی از دانشگاه شاهد تهران فارغالتحصیل شد. مکتبی از سال ۱۳۸۴ به فعالیت در زمینۀ هنرمحیطی و پرفورمنس آرت روی آورد. او تا به امروز در بیش از ۵۰ نمایشگاه و جشنوارۀ بینالمللی مختلف در کشورهایی همچون آمریکا، بلغارستان، لیتوانی، کانادا، کره جنوبی، فرانسه، آفریقای جنوبی، سریلانکا، رومانی، مجارستان، هند و ایران حضور داشته و در بیش از ۱۷ جشنوارۀ هنر محیطی در ایران شرکت کرده است.
او به عنوان نمایشگاهگردان با مراکز مختلف هنری در ایران، فرانسه، کرهجنوبی، مجارستان، هند، رومانی و آمریکا همکاری داشته و در ۹ نمایشگاه مختلف به معرفی هنرمندان ایرانی و خارجی پرداخته است. مهمترین پروژۀ این هنرمند محیط زیستی به عنوان کیوریتور نمایشگاه «اکو آوانگارد ۱۳۹۵ » در موزۀ کنشتاله مجارستان بود. مکتبی دبیر جشنوارۀ بینالمللی هنرمحیطی چابهار و دو دوره جشنوارۀ هنر بازیافت در شهر قزوین بود. علاوه بر این چهار نمایشگاه انفرادی در گالری هپتا ۱۳۹۶، گالری لاله تهران ۱۳۸۹، گالری محسن تهران ۱۳۹۰ و گالری ونگل کرهجنوبی ۱۳۹۳ برگزار کرد. او همچنین از سال ۱۳۸۴ به عضویت گروه «پن جبار» درآمده و همراه با این گروه کارهای مختلفی در زمینۀ هنر محیطی انجام داده و جوایز متعددی نیز کسب کرده است. مکتبی مدیر و مؤسس رزیدنسی هنر «راه» است.
چطور شد که در هنر خود به مسائل محیط زیست پرداختید؟
کارم را مانند خیلی از هنرمندان با نقاشی شروع کردم. پیش از دانشگاه مینیاتور و نگارگری میکردم. سال نخست دانشگاه چند تجربۀ کار کردن در طبیعت داشتم، خیلی تأثیرگذارتر از تجربیاتی بود که در استودیو و در نقاشی کردن پیدا کرده بودم. حس میکردم در محیط طبیعی، شاید بتوان گفت تا حدی آزادی داشتم. امکانی که طبیعت میداد و فضایی که تجربه میکردم به زیست شخصی من خیلی نزدیک تر بود. ابتدای کارم به این صورت از فضای نقاشی به این سمت کشیده شدم. مطالعاتی که داشتم و کارهایی که انجام میدادم در نوع بیان هنر من تشدید شد. این سالها شاید گرایشی که به طبیعت داشتم، شکیل شد و در مقایسه با کارهای ابتدایی که ارائه دادم تغییراتی کرد، البته شاید همان نگاه و رویکرد اولیه هنوز در آنها وجود داشته باشد.
فکر میکنید در مسیر زندگی هنریتان، دیدگاه محیط زیستی شما ادامه پیدا میکند؟
این مسئلهای است که نمیتوان قطعی دربارهاش صحبت کرد، نگاه شخصی و نگرانیها و دغدغههای سیاسی و اجتماعی که برای من وجود دارد همه روی هنر تأثیرگذار است که من یا هر هنرمند دیگر در کارش دارد. این دیدگاه با توجه به وضعیت چیزی است که در من وجود دارد و شرایط آن را تشدید میکند. شاید بهتر باشد اینطور بگویم: نگاه و گرایش صرفاً یک چیز اکتسابی نیست و کارهای من محدود به طبیعت و محیط زیست نمیشود؛ در حالت کلی میتوان گفت دیدگاهم و طرز بیان آن در هنر ممکن است تغییراتی پیدا کند، اما این مسائل چیزی است که در نگاه کلی وجود خواهد داشت.
قصد دارید با اجراهای هنری چه پیامی به مخاطب برسانید؟
میتوان چند جور با این پرسش برخورد کرد. نمیتوان گفت که پیام مشخصی دارم و دنبال هدف خاصی هستم، این پاسخ محدودکننده است. اگر بخواهید نگاه کلی من به عنوان هنرمند را بدانید چند نکته وجود دارد. در خیلی از موضوعاتی که در کار من به آنها پرداخته شده، بحث انسان و طبیعت پررنگ است و شاید در حالت کلی این رابطه به شکلهای مختلف در کارهای من دیده شود. گاهی آثار میتواند سمت و سوی اجتماعی و سیاسی پررنگتری داشته باشد، همچنین ممکن است دیدگاههای دیگر در آثار پررنگتر شود. بعضی از کارها در دل طبیعت انجام میشود و ایدۀ کلی در رابطه با انسان و طبیعت است. در بخشی از آثار لزوماً طبیعت در حالت کلی نیست، میتوانید مسائل محیطزیست را به موضوعاتی ارتباط دهید. این دغدغهها گاهی در حالت کلی بررسی میشود؛ مثلاً وقتی از آب حرف میزنیم دربارۀ طبیعت و انسان حرف میزنیم، اما در این مجموعهها، چیزی که برای من غالب است، جدا از مسئلهای که برای طبیعت و انسان مطرح است، امکان ایجاد تغییر برای داشتن محیطزیست بهتر است. در میان دوستان و آشنایانم و دنیای بیرونی، شاید بتوانم به واسطۀ این کارها تغییر به وجود آورم. در برخی از کارها اتفاقهایی افتاده و بر اساس آنها اقداماتی انجام دادهام.
بازخوردهای آثار محیط زیستی خود را دنبال کردهاید؟ آیا این سبک از هنر مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد؟
کاری را با عنوان «امروز به آب فکر کنیم» به مدت یک سال در پلتفرم اینستاگرام انجام دادم، بیرون از آنچه در فضای مجازی انجام شد، حاصل آن ویدئویی بود که چند سال پیش در گالری لاله ارائه دادم. این پروژه شامل تصویر بود و متن سادۀ آن در شروع پرسشبرانگیز بود، که به آب فکر کنیم؛ بعد از یکی دو ماه کمی مخاطب را مستأصل میکرد که چقدر به آب فکر کنیم؟ اما بعد از گذشت چهار یا پنج ماه مخاطبان برای من پیغام میگذاشتند و مسائل مرتبط و مشابه را برایم میفرستادند. تعداد قابلتوجهی میگفتند، وقتی میخواهیم آب بنوشیم و دستمان را بشوییم باید به آب فکر کنیم؛ نمیتوانیم بدون فکر کردن به آب به زندگی خود ادامه دهیم. به شوخی میگفتند، زندگی را برای ما سخت کردهای.
اگر ۱۵ سال پیش کاری دربارۀ کمبود آب انجام میدادید، رفتاری کاملاً احساسی شمرده میشد. اصطلاحاً همه میگفتند با این همه مشکلات، این هنرمند چه دغدغهای دارد؟ اما در این روزها صحبت دربارۀ محیطزیست کاملاً سیاسی است. محیطزیست نه تنها مسئلهای دور از ذهن و خیلی احساسی نیست، بلکه برای همه کاملاً ملموس است و خیلی از شهرها آن را حس میکنند. پیش از این هنر محیطی خیلی جدی تلقی نمیشد چراکه فکر میکردیم اقتصاد و مسائل دیگر، مهمتر از محیط زیست است. در حالی که اکنون مسئلۀ محیط زیست ساده انگاشته نمیشود و اگر آب رودخانه قطع شود، روحیۀ مردم، آب و هوا و خیلی از مسائل تغییر میکند.
آیا مردم به مسائل محیط زیستی توجه میکنند؟ تا به حال برای پرداختن به موضوعی از شما مطالبهگری شده است؟
هر اتفاقی که میافتد مخاطبانی دارد که با موضوع آشنا هستند و کارها را دنبال میکنند. آنها در این انتظار هستند که چه حرفی میزنید و چه اقداماتی انجام میدهید. بیشتر از اینها، شاید بتوان گفت دربارۀ کارهایی که در ایران انجام میشود نقد وجود دارد، من هم نقدهایی دارم که بر اساس آنها کارهایی انجام میدهیم، اما شاید در ایران کمتر به این نکته پرداخته شود که چه اقدامی مستقیماً مسئله را تغییر میدهد.
در بحث هنر، گرایشهای مختلفی داریم. بحثی که در اروپا شناخته شده است با عنوان art nature، بحث کلی محیط زیست نیست، قرار نیست که لزوماً کار را در محیط انجام دهند و اقداماتی انجام شود تا بتوانیم تغییرات محسوس آن را به چشم ببینیم؛ مثلاً منجر به بهبود شرایط محیطزیست شود یا یک رودخانه احیا شود، یا شرایط زیستی را تغییر دهد. چنین کارهایی در ایران کمتر انجام شده است، مسئله این است که مطالبهگری میان مردم و هنرمندان تا حدی وجود دارد. شاید هنر قدرت لازم را برای تغییر نداشته است، شاید اگر این راه را ادامه دهیم، تبدیل به فعال اجتماعی شویم، این میتواند رویکرد معاصر باشد. اما شاید روحیۀ فعالیت اجتماعی در تعداد زیادی از افراد جامعه وجود نداشته باشد، به همین دلیل شاهد اقدامات ناپایدار هستیم. با وجود این، میتوان با هنر کمکم تغییراتی رقم زد. اینکه این تأثیر به چه شکل است، از سویی نیاز به زمان دارد و از طرفی به اقداماتی برمیگردد که زمینۀ شکلگیری آسیب را تغییر دهد.
گیاه حاوی عنصر زمان است
پونه اوشیدری متولد ۱۳۶۳ تهران و دارای کارشناسی ارشد تصویرسازی و کارشناسی گرافیک از دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. او در طول مدت ۱۴ سال فعالیت هنری، بیش از ۱۰ نمایشگاه انفرادی برگزار کرده است؛ از جمله در شیراز (گالری پیرسوک ۱۳۹۸)، تهران (گالری هما ۱۳۹۵ و ۱۳۹۷۱)، پاریس (مرکز بینالمللی هنرهای سیته ۱۳۹۶)، لسآنجلس (گالری ابرا و استودیو فاین آرت ۱۳۹۳) و کویت (گالری فا ۱۳۹۴)، و پیشتر در گالریهای سیحون، آتبین و خانۀ هنرمندان. همچنین در نمایشگاهها و فعالیتهای هنری بینالمللی متعدد شرکت داشته است از جمله: رزیدنسی (پاریس و کلرمون فرانسه)، آرت فِر، فستیوال و سمپوزیوم در تهران، پاریس، برلین، لندن (آسیا هوس و آرتفِر لندن ۱۳۹۶)، بریستول (آرتفِر بریستول)، تورنتو، جنوا، آنکارا (آرتفِر آنکارا ۱۳۹۵)، کویت، لسآنجلس (گالری ابرا و آرت فِر لسآنجلس ۱۳۹۴)، نیویورک (گالری تالی بک)، بروکسل، ورشو، آتن و باکو. او در بیش از ۸۵ نمایشگاه گروهی در ایران نیز شرکت داشته است. دریافت جایزۀ پروژههای محسن ۱۳۹۸، جایزۀ نخست مسابقۀ ورسوس ۱۳۹۶ و بهارستان ۱۳۹۵ تهران از دیگر دستاوردهای پونه اوشیدری به شمار میرود.
چه شد که در کارهایتان به مسئلۀ محیط زیست توجه کردید؟
شاخۀ اصلی کار من نقاشی است. در نقاشیها از عنصر گیاه بسیار استفاده میشود و نقش تعیینکننده دارد. در مجموعهای که سال ۹۴ شروع شد، گیاهان پرترههای انسانهای حقیقی را در پسزمینه میپوشاندند، پرترهها توسط نقوش گیاهان پوشیده میشد، پروسۀ ثبت و مجموعهسازی در قالب اسلایدشو به صورت نقاشی نمایش داده شد. فکر کردم چرا از گیاه واقعی استفاده نکنم؟ از اینجا شروع شد. در کنار این کارها عنصر طبیعت و گیاه واقعی وارد کارم شد، به صورت ترکیبی از چیدمان نقاشی و عکس گسترش پیدا کرد.
چرا استفاده از گیاه زنده را وارد هنر خود کردید؟
به گیاه زنده متوسل شدم چراکه خودش زنده است و میپوشاند. از گیاهانی که حالت رونده هستند و سطح را میپوشانند استفاده کردم چراکه خودش حاوی عنصر زمان است و شاید ریشۀ ایرانی هم دارد. به این موضوع توجه داشتم که زمین باعث حیات و رشد همۀ موجودات است و انسان در پسزمینه است. گیاهان به من کمک کردند تا به مفهوم (کانسپت) محصور شدن توسط عوامل بیرونیِ غیرقابل کنترل برسم. این دیدگاه گسترش یافت و جنبۀ محیط زیستی پیدا کرد. در سفری که چند سال پیش به انزلی داشتم شرایط گیاه آزولا را در تالاب انزلی از نزدیک دیدم. دیدم که این گیاه چقدر معضل شده است و فعالان انزلی سعی در حل آن دارند. شرایط تالاب به اتفاق عوامل دیگر باعث تشدید خطر برای تالاب شده است.
بعد از این تجربه، پروژهای را در تهران شروع کردم که ابتدا با تصویری در کف آکواریوم شفاف شروع شد. قرار بود گیاه آزولا در آکواریوم رشد کند، تصویر کف را بپوشاند و من این مراحل شش ماهه را مستند کنم اما نشد، در هوای خشک تهران این گیاه از بین رفت. این پروژه را نگه داشتم تا بعدها در انزلی انجام دهم.
پس از آن پیشنهادی از طرف گالری باوان دریافت کردم تا برای فضای استخرشان پروژهای تعریف کنم، این پیشنهاد همزمان با نمایشگاهی مطرح شد که دغدغۀ زیستبوم ایران را داشت. پروژهای را که مربوط به تالاب انزلی میشد با مفهومی که در پروژههای قبلیام کار کرده بودم تلفیق کردم و برای استخر سه در هفت متر گالری این پروژه را تعریف و عملی کردم. از اسفند ۹۸ تاکنون (مرداد ۹۹) این پروژه ادامه داد و هر روز کامل میشود. تصویر سلفپرتره زیر آب به مرور زمان، به دلیل اینکه آب استخر جاری نیست و جلبکها و میکروارگانیسمها رشد میکنند و تکثیر میشود، بعد از چند هفته پوشیده و محو شد. گیاهانی روی سطح آب وجود داشت که مانند باغچهای شناور بودند، اینها هم تحت مراقبت و رسیدگی رشد و تکثیر کردند و انبوه شدند. مخاطبان و باد میتوانند باغهای کوچک روی آب را تکان دهند. این فضا از نظر بصری جذاب است. تصویر کف استخر- روح تالاب- پوشیده شده است. میدانیم که وجود دارد، زنده است و در شرایط خوبی نیست، زیبایی آن را نمیتوانیم ببینیم. باید به آن رسیدگی شود تا شادابی و سرزندگی خود را به دست آورد.
بازخوردها به چه صورت بود؟
این پروژه هزینهبر و برای من مهم بود. مهمترین و دشوارترین پروژۀ چیدمانی بود که تجربه کرده بودم. نگهداری آن خیلی سخت بود چرا که تعدادی باغچه روی آب است و بخشی از مراقبت را مسئولان گالری انجام میدهند و بخشی را من بر عهده دارم؛ اما از دوم اسفند که نمایش شروع شد با کرونا مواجه شدیم و تقریباً از هفتۀ دوم همۀ گالریهای تهران تعطیل شدند و تا اوایل تیر گالریها بسته بودند و مخاطب عمومی وجود نداشت. من باید هفتهای دو بار از تغییر چیدمان عکاسی کنم چرا که رنگ آب در حال تیرهتر شدن است. این پروژه را باید داکیومنت کنم و عکسها به صورت مرتب نمایش داده میشود تا سیر آن مشخص شود. از اوایل تیرماه مخاطب عمومی و جدی در گالری داشتیم. افراد سعی میکنند دربارۀ محیط زیست با احتیاط بیشتری رفتار کنند.
آیا در پروژههای بعدی از المانهای طبیعی استفاده میکنید؟
بله، حتماً. چون مسیری است که به راههای جدی باز میشود و من برای کشف و شهود دوست دارم پرسش مطرح کنم. در ایران در این حوزه نوپا هستیم، در حالی که کار هنری با مواد ارگانیک و زنده شکل جدی دارد. به صورت جدی این کار را ادامه خواهم داد.
مردم نمیخواهند به آنها بگوییم که شما مقصر هستید
نیما ایوبی، متولد ۱۳۴۶، دانشآموختۀ موسیقی دانشگاه هنر تهران و تئاتر دانشگاه آزاد تهران، کارشناس ارشد موسیقی بومی جهان از کالج سلطنتی اورتن، و موسیقی هندی از دانشگاه تاگور کلکته، دکتری فلسفه هنر از دانشگاه سیبلیوس هلسینکی است. موسیقی را از ۹ سالگی با آموختن گیتار کلاسیک نزد دایی خود و سپس استاد مؤذن در آبادان آغاز کرد، و بعدها نزد استاد مرحوم ذوالفنون سهتار آموخت. ساخت موزیک را از سال ۷۰ و همکاری با سیمای جمهوری اسامی آغاز کرد، با کریگ آرمسترانگ در ساخت موسیقی فیلم، و با پیتر گابریل در تحقیقات میدانی موسیقی آفریقا همکاری داشت. او آلبومهای «روزهای سخت»، «نیما میگوید»، «یک قصه بیش نیست» و «مسافر بیمقصد» (دو آلبوم آخر بیکلام) همچنین سه مجموعۀ «این شرح بینهایت»، «آرش و افسانه» را در فرم سمفونی تولید کرده است. او همچنین دو کتاب «گندمزار نام دیگر توست» و مجموعه شعر «نغمههای چهارشنبه» را به رشتۀ تحریر درآورده است.
شما در بیشتر آثارتان به طبیعت اشاره کردهاید، چرا همواره در موسیقی و کارهایتان به مسائل طبیعی توجه میکنید؟
حداقل دو دلیل خودآگاه برای این شکل از پرفورمنس برای کارهایم دارم. معتقدم تمام ابرازهای فلسفی و هنری و بروز حالاتی که بشر از خود نشان میدهد در نوع خود، بازسازی یا دوباره مطرحسازی و بازخوردهایی است از آنچه در طبیعت اطراف فرد شکل گرفته. در تابلوی نقاشی و موسیقی چیزی بیش از آنچه دیدهایم نمیتوانیم بیان کنیم و آنچه دیدهایم جز جهان اطرافمان نیست و مصالح دیگری نداریم. اگر به ساختههای دست بشر توجه کنیم، همه به نوعی وارد این چرخۀ طبیعی جهان میشوند. این نخستین ایدۀ من است. فکر میکنم انسان مادهای دیگر برای ارائه دادن و خلق کردن ندارد، اثر همان بازتولید آنچه خواهد بود که در جهان وجود دارد.
دلیل دوم من این است که شخصاً دربارۀ طبیعت و جهان اطرافم دیدی دارم که تمام آنچه انسان از آن حرف میزند دادۀ طبیعت است و کنشهای انسانی به طبیعت گره خوردهاند.
بازخوردها به چه صورت است؟ آیا مخاطبان آن طور که باید و شاید در انتظار ارائهای در حوزۀ محیطزیست بودند؟
بازخوردها در لایۀ نخست خوب است و همۀ مردم این سبک هنری را دوست دارم. اما منتظر توصیف سفر به جنگل یا کویر هستند و نه آسیبی که پلنگ از تخریب زیستگاه میبیند یا داستان نابودی جنگل یا یک اکوسیستم. این مسائل برای مخاطبانی که در حوزۀ محیطزیست فعالاند جذاب است، اما آنچه مهم است و میتوان از آن دلگیر بود، پیگیری این مسائل است که متأسفانه زیاد اتفاق نمیافتد. مخاطبان مطالبهگری ندارند، امیدوارم این اتفاق بیفتد و با تأکید و ممارست در این حوزه، هنرمندانی که دغدغۀ محیطزیست دارند بتوانند آثار خود را زیبا و جذاب ارائه دهند. احتمال دارد این تداوم باعث شود لایۀ دوم فعال شود و مطالبهگری هم اتفاق بیفتد.
هنرمند هم انسان است و نیاز به تأمین معیشت دارد. گفته میشود که با هنر نمیتوان زندگی را تأمین کرد و به نظر دشوارتر، زمانی است که توجه هنرمند به سمت محیطزیست برود. هنر از حالت عمومی خارج میشود. شاید مخاطبان خاصی حاضر به پرداخت هزینه برای رسیدن به آن باشند. به نظر شما این سبک از هنر میتواند تأمینکنندۀ معیشت هنرمند باشد تا هنرمند بتواند با این کار، بینیاز از سایر مسائل زندگی، به هنر خود بپردازد؟
قطعاً خیر، نظر شخصی و تجربۀ زیستۀ سالها کاری که میکنم این را به من میگوید و با مراجعه به تجربۀ سایر هنرمندان در کشورهای دیگر هم شاهد همین مسئله هستیم. البته نظر شخصی من این است که هنر به صورت ذاتی کاری نیست که به عنوان شغل بتوان انجام داد. اگر چنین اتفاقی در سالهای گذشته افتاده باشد، یک اتفاق بوده و این یک روند نیست. به این دلیل که هنر، تولید همواره و متعدد نیست که بتوانیم بگوییم مانند تولید صنعتی خریداری و استفاده میشود. اگر هنرمند تولید صنعتی داشته باشد، خاصیت منحصر به فرد بودن هنر را از دست خواهد داد. همانطور که دربارۀ موسیقی یا فیلم ببینید که در جهان از یک اثر نسخههای بسیاری ساخته میشود و در اختیار افراد قرار میگیرد. آن نسخهها تصاویری از اثر هنری هستند. اگر یک نسخه از آلبوم مرا تهیه کنید، مانند یک عکس باکیفیت از تابلوی لبخند ژکوند است. ارزش آثار هنری به تک بودنشان است. از این نقطه که بگذریم، شاید این نگاه من خیلی آرمانخواهانه باشد و شاید فردی که پاسخ مرا میخواند فکر کند من مرفه بیدردی هستم که از شدت سیری این کار را انجام میدهم. اما چنین نیست، همۀ هنرمندان دغدغۀ مالی دارند. کاش هنرمند بتواند با اثر هنری ارتزاق کند، این پروسه سخت است و ارتزاق هنرمند از هنرش دشوار است، اما ممکن است. مسائل محیط زیستی هنوز به صورت کامل و جدی دغدغۀ همه مردم نشده است.
به رغم نظریههای دانشنمندان و طرفداران محیط زیست، تعداد افرادی که باور دارند محیط زیست با سرعت زیادی در حال نابودی است مطمئناً به نیمی از مردم جهان نرسیده است، اما همۀ مردم جهان دغدغههای عاطفی، سیاسی و اجتماعی دارند. به همین دلیل است که وقتی دربارۀ عشق و جنگ مینویسید یا اثری را خلق میکنید مخاطب با آن رابطه برقرار میکند، پیگیرش است و خرید بیشتری هم دارد. اما هنوز برای دغدغهمند شدن مردم نسبت به مسائل محیطزیستی راه درازی باید طی شود. دلیلش خیلی ساده است. در مسائل سیاسی، اجتماعی و رمانتیک تعداد مقصرهای اتفاق منفی خیلی کم است. این مسائل بر گردن سیاستمداران و مقتصدهاست، اما در حوزۀ محیط زیست اگر بخواهیم دنبال مقصر بگردیم، باید ۸۵ درصد مردم روی زمین را معرفی کنیم. مردم نمیخواهند به آنها بگوییم که شما مقصر هستید؛ حتی به اندازۀ یک پلاستیک انداختن یا یک گل را کندن، این موضوع جذابی برای مخاطب نیست و طبیعتاً پیگیری نخواهد کرد.
نقاشی میکنم تا به اهمیت تنوع زیستی اشاره کنم
فاطمه روستایی دارای مدرک لیسانس طراحی و معماری منظر از دانشگاه تبریز و کارشناسی ارشد طراحی محیط از دانشگاه تهران است. در سال ۱۹۹۵ در مسابقۀ نقاشی سازمان بهداشت جهانی رتبۀ سوم را کسب کرد. در جشنوارۀ مطبوعات سال ۱۳۷۸ لوح تقدیر برای طرح تمبر دریافت کرد. بیشتر نمایشگاههای او در دانشگاه برگزار شده است و خود را در قید و بند نمایش آثارش نمیداند.
چه شد که در هنر به محیط زیست توجه کردید؟
از ابتدا توجه داشتم. این مسئله به رشتۀ دانشگاهی من مرتبط بود اما بیشتر از آن اتفاقهایی که افتاد مرا به شروع چنین کاری ترغیب کرد. میتوانم انسان و موضوعات دیگر را طراحی کنم، اما خواستم دربارۀ مسائلی که متخصصان و دانشگاهیها مطرح میکنند کار کنم. یکی از این موضوعها تنوع زیستی بود چرا که مردم به آن کمتر توجه میکنند. خواستم نشان دهم که زنجیرۀ موجودات زنده از اهمیت بالایی برخوردار است. هر کدام از جانداران موضوعات جالبی در خود دارند.
با توجه به بازخوردهایی که داشتید، فکر میکنید چقدر توجه به محیطزیست در هنر روی مخاطبان تأثیر گذاشت؟
بازخوردهای خوبی گرفتم. برخی از مردم برایم عکس پرنده و برخی عکس سمندر فرستادند. انگار باعث شد مردم جاندارانی را که در اطرافشان است ببینند. آنها نمیدانستند در ایران فک و پلنگ داریم. محیطبانان و عکاسان فعال در حوزۀ محیط زیست تا به حال عکسهای زیادی از طبیعت گرفتهاند، اما به نظرم نقاشی کشیدن از موضوع، توجه مضاعف به آن است. همیشه از محیطبانان و عکاسانی که عکسهایی را تهیه کردند تا من بتوانم نقاشیشان کنم سپاسگزارم.
آیا هنر در ایران به اندازۀ دیگر کشورها به مسئلۀ محیط زیست توجه میکند؟
به صورت کلی در تمام کشورها هنر بازاری داریم که میتوان از آن درآمد کسب کرد. اگر هنرمند در ایران به مسئلۀ محیطزیست توجه کند، نمیتواند از آن درآمد کسب کند. دیگر اینکه گاهی بعضی مسائل در کشور ما در حد شعار و کلیشه باقی میماند. این دقیقاً چیزی بود که به دنبالش بودم تا نقاشی را به حرفه بچسبانم و نشان دهم یک گونه زیستگاهش کجاست. همچنین میخواستم دیگر نقاشان توجه کنند که اگر پرنده نقاشی میکنند آن را درست بکشند و بدانند که زیستگاه و رفتار اکولوژیک دارد.
گفتید هنرمندی که به محیط زیست میپردازد نمیتواند درآمد داشته باشد، آیا در زمینۀ تحصیلات خود مشغول به کارید؟
گاهی دانشجویی برای پایاننامهاش که دربارۀ یک گونه است به نقاشی آن نیاز دارد، اما کسی به صورت جدی دنبال خرید آنها نبوده. من در حال طراحی گونههای در خطر انقراض هستم. این طرحها برای کتابهای کودکان خیلی جذاب خواهد بود، چرا که به نقاشی خیلی علاقه دارند. با توجه به اینکه هزینههای نقاشی خیلی بالاست، دوست دارم دانشگاه یا اسپانسری از این نقاشیها نمایشگاه بگذارد. البته دنبال کسب درآمد نبودهام؛ میتوان با نقاشی برخی از گونههایی که بیشتر شناخته شدهاند مانند آهو و برخی پرندهها درآمد داشت اما من به این مسئله توجه نکردم.
محمود مکتبی در گفتوگو با آیدین پورخامنه، فصلنامه صنوبر، سال چهارم، شمارۀ دهم، ص ۶۲ تا ۷۳