مهاجرت با چشمانداز محیط زیست
مرسا بابایی لواسانی/مشکلى که امروزه پیش روى برنامهریزان شهرى قرار دارد، چگونگی اعمال سیاستها و برنامههای پایدار شهرى در جهت حفظ منابع حیاتى موجود و محیط زیست پیرامون در شهرهاست.
در نظام سرمایهدارى معاصر، شهر مکان مناسب و شهرنشینى شیوۀ مطلوب زندگى قلمداد میشود. رسوخ و نفوذ فرهنگ سرمایهدارى در جهان، از جمله ایران، موجب تمرکز ناهمگون جمعیت بر اثر مهاجرت گستردۀ روستایى-شهرى و بالعکس است. روندى که در حقیقت انتقال جمعیت کثیرى به شهرها و روستاهاى کوچک و بزرگ را بدون در نظر گرفتن کفایت منابع موجود، آسیبهاى محیط زیستى و تغییر اکوسیستم حاکم موجب میشود. تلاش به منظور ایجاد رفاه، ارتقای معیشت و دستیابی به زندگی بهتر از جمله اهداف کوچکنندگان در انتخاب سکونتگاه مقصد است، از این رو افراد براى فرار از مشکلات و تنگناهای زندگى موجود در محل سکونت خویش به فضاى سکونتگاهی دیگر مهاجرت میکنند.
در این حرکت روستاییان به منظور استفاده از امکانات معیشتی-رفاهی و نیز برای یافتن شغل و ایجاد درآمد، به شهرها و دیگر مراکز اقامتگاهی کشور مهاجرت میکنند. در مسیر این حرکت، عموماً افراد روستایی تمایل دارند به سمت مراکزی رهسپار شوند که علاوه بر رفع نیازمندیهاى اقتصادى -اجتماعی آنان، داراى شرایط مطلوب زندگى همچون آسایش و محیط طبیعى مطلوب نیز باشد. در نقطۀ مقابل مهاجرت شهرى، مهاجرت روستایى قرار گرفته است. تعداد زیادى از افراد براى استفاده از منابع بکر و زمینهاى طبیعى به محلهاى کوچکتر و روستاها میروند، که عملاً روند سودجویانه در پس این مهاجر تها خواهد بود.
مهاجرت از روستاها و شهرهاى کوچک، آنها را تبدیل به مکانهایى خالى از سکنه کرده است، در نتیجه ساکنان این اماکن اکثرًا بیهویت هستند و تبدیل به بخشهاى نابهسامان شدهاند. مهاجرت در ایران و اثرات زیستى ایران شانزدهمین کشور پرجمعیت جهان است. رشد جمعیت شهرنشین در ایران به حدی است که این کشور بالاترین درصد شهرنشینی را در خاورمیانه و غرب آسیا دارد. طی ٢٧ سال گذشته رشد جمعیت شهرها از حدود ۴۵ درصد به بیش از ٧٠ درصد رسیده است.
با توجه به غنای طبیعی و تنوع چشمگیر اکوسیستمهای موجود در این کشور، محیط زیستی بسیار آسیبپذیر و شکننده دارد. این شکنندگی به همراه تخریب گستردۀ محیط زیست، اثرات منفی گستردهای بر جوامع انسانی به ویژه جوامع حاشیۀ این اکوسیستمها میگذارد. تخریب محیطزیست یا کاهش کیفیت آن در مناطق مختلف، منجر به مهاجرت اهالی این مناطق به شهرهای مجاور یا مهاجرپذیر میشود. در نتیجه این مهاجران معضلاتی مانند حاشیهنشینی، فقر، فساد، ناامنی و… را برای شهرها به همراه میآورند. معمولاً شهرنشینی و صنعتی شدن را مترادف متمدن شدن و توسعه میدانند اما اداره و ساماندهی جامعۀ نوین و توسعۀ فزایندۀ آن چنان پیچیدگیهایی ایجاد کرده که در اغلب موارد به درماندگیهایی ختم شده که امروزه با واژۀ بحران شناخته میشود؛ مانند بحران محیط زیست، بحران فقر و بحران حاشیهنشینی.
آلودگیهای محیطزیستی در جوامع در حال توسعه در تشخیص و تمیز میزان توجه و حساسیت جوامع انسانی به حفظ محیط زیست علاوه بر یکسری شاخصهای علمی و مبتنی بر دادههای آماری قابل فهم برای اشخاص تحصیلکرده و متخصص، نشانههای بسیاری نیز وجود دارد که از منظر بیرونی برای هر شخص معمولی و غیرمتخصصی قابل درک است. از جمله میتوان به مواردی همچون غلظت میزان آلودگی در فضای شهرهای بزرگ و مناطق استقرار صنایع؛ مدیریت و ساماندهی زبالههای شهری؛ رفتارهای بهداشتی مردم در معابر و مراکز عمومی مثل ترمینالها، فرودگاهها، تفرجگاهها اعم از پارکها، جنگلها و کنار دریاها؛ میزان دود خارجشده از اگزوز وسایل نقلیه موتوری و… اشاره کرد.
علاوه بر جنبههای ظاهری ذکرشده، عوامل آلودگیهای محیطزیستی در این دو دسته از جوامع به لحاظ درونى نیز تفاوتهای زیادی با هم دارند. کشورهای صنعتی به دلیل داشتن سابقۀ طولانی در استفاده از صنایع تولیدی متکی به سوختهای فسیلی، به مرور زمان با اتخاذ روشهای عقلى و علمی، به ایجاد راهکارها و ابزارهای کنترل آلودگیهای محیط زیستی ناشی از فعالیتهای مراکز صنعتی اقدام کردهاند.
محاسبه ردپای اکولوژیکی بر اساس دو واقعیت ساده صورت میپذیرد: نخست، ما میتوانیم ردپای اکثر منابعی را که مصرف میکنیم و اکثر پسماندهایی را که دفع میکنیم مشخص کنیم و دوم اینکه بیشتر این جریانات منابع و پسماندها میتوانند به منطقۀ زیستی تولیدکنندهای که برای تدارک این امور لازم است تبدیل شوند. بنابراین، ردپاهای اکولوژیکی به ما نشان میدهد ملل مختلف تا چه حد از طبیعت استفاده میکنند.
تخریب جنگلها و مراتع بر اثر مهاجرت جنگلها و منابع طبیعى اولین کاندیداى نابودى در مقابل بحث مهاجرت به شمار میروند. چه مهاجرت از شهر به روستا باشد و چه بالعکس، این تصویر زیستبوم و درختان است که در مرحلۀ اول رو به نابودى خواهد رفت. جنگلها حدود ٣٠ درصد از سطح کرۀ زمین را پوشاندهاند و با فرآیند فتوسنتز، همچون ریۀ تنفسی زمین، کربن را جذب میکنند. شاخ و برگ درختان در حفظ تعادل گرمای زمین نقش مؤثرى دارند، چرا که انرژی خورشید را جذب میکنند. درختان جنگلهای جهان ۷۰ درصد از سطح برگهای گیاهی جهان را تشکیل میدهند.
جنگلها جزو مهمترین منابع طبیعی هستند. نقش آنها به حفظ تعادل دما، اکسیژنگیرى، ثابت نگه داشتن میزان گاز کربنیک جو و… محدود نمیشود، بلکه با روند افزایش جمعیت شهرى و برونشهرى جاذبههای اقتصادى، روانشناختی و… نیز یافتهاند؛ مثلاً بهرهبردارى گسترده از جنگل در صنعت ساختوساز از یک طرف و از سوى دیگر نیز رابطۀ فضاى سبز و کاهش فشارهاى روانی انسان، از گستردگی جنبههای گوناگون این منابع طبیعی حکایت میکنند. پراکندگی جغرافیایی جنگلها در کرۀ زمین به طور یکسان اتفاق نیفتاده و عوامل طبیعی باعث نابرابرى در پراکندگی جنگلها شده است. متأسفانه، طی سه قرن گذشته، نزدیک به ۲۰ درصد از عرصههای جنگلی و مناطق مرتعی جهان از بین رفته است. تمامى این خسارات با افزایش جمعیت متمرکز شهرى و پروسۀ تغییر بافت روستایى به شهرنشینى ارتباط مستقیمی دارد.
توسعۀ پایدار شهرهاى مهاجرپذیر
مشکلى که امروزه پیش روى برنامهریزان شهرى قرار دارد، چگونگی اعمال سیاستها و برنامههای پایدار شهرى در جهت حفظ منابع حیاتى موجود و محیط زیست پیرامون در شهرهاست. چنین شرایطى، نیازمند برنامههای اجرایى همسو با محیطزیست، اصلاح وضیعت ساختار شهرسازى و مدیریت بر پایۀ توسعۀ پایدار در ادارۀ شهرهاست. به تعبیر دیگر، سطح قابل قبول و بالای رشد اقتصادى و اشتغال، پیشرفت اجتماعى و حفاظت از محیط شهرى جنبههای دیگر پایدارى شهرى را تشکیل میدهند. پایداری شهری یک برنامۀ پیشرفت اجتماعى است که میکوشد نیازهاى ساکنان شهرها را بشناسد، از منابع محیطی محافظت کند و منابع اقتصادى و اجتماعى حاصل از آن را به تمام سطوح شهرى تعمیم دهد. با رشد سریع جمعیت جهان و تمرکز آن بر شهرها، مفهوم توسعۀ پایدار شهری به صورت چشمگیرى در برنامههای بلندمدت مطرح شد. به گفتۀ استرانگ۱: محافظت و بهبود محیط شهرى از طریق ضمانت محیطزیستی با کاهش اتکا به منابع طبیعى، به حداقل رساندن آلودگی هوا، اجتناب از نابودى زمین، بهرهوری از انرژى، بالا بردن سطح تنوع زیستى و استفاده مجدد یا پاک کردن زمینهاى سوخته امکانپذیر است که سرانجام به بهبود کیفیت زندگی خواهد رسید.
شهرنشینى یا شهرى شدن پایدار، از یک سو، امکان زندگی مطابق با شرایط مناسب انسانى را در حال حاضر در شهرها فراهم کرده و در آینده براى نسلهایی که از پی یکدیگر میآیند مهیا میکند و از سوى دیگر، با ملاحظات محیط زیستی همساز و دوستدار محیطزیست است. بدینسان، شهری شدن و شهرنشینى پایدار، توسعۀ اجتماعى-اقتصادى شهری را به شکلى پیش میبرد که به حفظ محیطزیست و منابع زمین منجر میشود و از نابودى محیط طبیعى ممانعت به عمل میآورد. به بیان سادهتر، شهری شدن و شهرنشینى پایدار بر پایه و هماهنگی با ظرفیت اکوسیستم یا نظام طبیعی شکل میگیرد و توسعه مییابد. پیدایش انقلاب صنعتی، افزایش سطح زندگی، ابداع خودرو و پیشرفت فناورى حملونقل موجب رشد بیش از اندازۀ شهرها پس از جنگ جهانى شده است. به گونهای که مشکلات محیطزیستی، آلودگی، ترافیک، فقر، بد مسکنی و… در شهرها را در پی داشته است.
مسائل محیط زیستی شهرها با افزایش روند مهاجرت
محیط زیست شهرى و کیفیت زندگی انسان از مهمترین موضوعاتی هستند که در قرن ٢١ مطرح شدهاند. در سطح محلی و جهانی موضوعات افزایش اثرات گلخانهای، ترافیک شهرى و تراکم زمین، آلودگی هوای شهری، افزایش جمعیت شهرى و… اثرات ناخوشایندى را بر کیفیت زندگی انسان در شهرها وارد کردهاند. امروزه در بسیارى از شهرهاى جهان مسائل ضرورى و اساسی مانند ترافیک و تراکم زمین، ساختمانهای متروک و بایر، مشکلات مواد زائد، تغییر کاربرى زمین، آلودگی صوتی، آلودگی آب و بسیارى از موضوعات محیطزیستی دیگر را در کنار موضوع پایدارى شهرها مطرح میکنند. براى به دست آوردن و رسیدن به پایدارى، حفاظت و بهبود منابع محیطزیستی مثل آبوهواى پاک، جنگلها، خاک و تنوع ژنتیکی لازم است.
تغییرات بسیار مهمی در سیاستها لازم است تا در حالی که سطح بالای مصرف در کشورهاى صنعتی هنوز باقی است، مطمئن شویم کشورهای در حال توسعه قادرند نخست به ابتداییترین سطوح نیازمندیها برسند و در عین حال با وجود مشکل افزایش جمعیت در این کشورها، به محیطزیست آنها کمترین آسیب وارد شود. نظام کنونى شهرهاى مهاجرپذیر، بافت مرکزى را تحت فشار شدید قرار میدهد و تمرکز و تراکم و آلودگیهاى محیطی را در این محدوده تشدید میکند. به علت عدم شکلگیرى مراکز ثانوی هی شهرى و خدمات ناحیهای و محلی، حرکات وقتگیر رفتوآمد روزانه به مرکز شهر ختم میشود.
ورود مهاجرین از روستاها و شهرهای اطراف به دلیل وقوع جنگ، تقاضا براى مسکن را سریعتر از ساخت آن بالا میبرد تا حدی که آلونکهای بسیارى در زمینهاى خالی ساخته شد. رشد بدون برنامه و غیرقابل کنترل شهر توسط مهاجران اولاً تقاضا براى خدمات شهرى را افزایش میدهد، ثانیاً ارائۀ خدمات مورد نیاز شهروندان را دچار مشکل میسازد و با رشد مناطق حاشیهای- مناطقی که بر اساس اصول شهرسازى طراحی نشدهاند- ارائۀ خدمات به آنان مشکل یا غیرممکن میشود.
بیرونى کردن هزینههای محیط زیستی و مهاجرت
در توسعۀ پایدار شهرى به جاى تنظیم مجدد و مستقیم محیط زیست شهرى، با تکیه بر محور فواید اصلاح، بر مکانیسمهاى بازار تأکید میکند تا به طور مؤثرتری به سوى اهداف محیطزیستی حرکت کند. یکى از عناصر اصلى چنین رویکردی این است که اغلب شهرها پس از پذیرش مهاجران و افزایش جمعیت، از بیرونى کردن برخى هزینههای محیطزیستی مربوط به رشد و گذران زندگى روزمره، منافع زیادى میبرند؛ براى مثال انتقال آب از دوردستها، اکوسیستمهای کنار رود در بالادست رودخانۀ یک شهر را بر هم میزند و آلودگی پسابهاى شهر آثار زیادى بر کیفیت آب پاییندست رود میگذارد.
اینها اکثر هزینههای بیرونى شهرهاست که با سازوکارهاى قیمتگذارى بازار به حساب نمیآیند، زیرا جریان منابع و مواد زائد در حال حاضر نه تبدیل به کالا میشود و نه به طور مناسب ارزشگذارى. چون بسیاری از آثار اجتماعى و محیط زیستی استفاده انسان از موجودیهاى محیط زیست در محیطهای فراتر از محدودۀ پیرامونى شهر ظهور و بروز دارد و با سازوکار قیمتگذارى بازار قابل احتساب نیستد. راهحل اصلى کاهش آثار محیطزیستی ناشى از شهرها اصلاح سیستم بازار است، به گونهای که از این طریق آلودهکنندگان وادار شوند تا هزینۀ محیطزیستی فعالیتهایشان را بپردازند. بسیارى از مسائل محیطزیستی را میتوان در ناتوانی بازار دنبال کرد، زیرا:
- خطمشیهای نامناسب اقتصادى (مثل کم قیمت بودن آب و دیگر خدمات) منجر به کاهش منابع و سطوح بالاتر آلودگی میشود.
- کنترل نامناسب کاربرى اراضى یا نظامهاى نامناسب اجارهدارى زمین که مانع افزایش کارایى کاربرى اراضى یا منجر به تعدیل بیش از اندازۀ بازار زمین میشود. این عدم کارایی شهرها را، که مبتنی بر بازار نامناسب و یارانههای نامناسب به برخى منابع است، میتوان از طریق تعیین قیمت منابع و خدمات بر اساس هزینه، کنترل کرد و استفادۀ گسترده از منابع را کاهش داد و سرمایهگذاریهای پرهزینه و مضر زیستبوم را به تعویق انداخت.
شمارش معکوس براى محیط زیست شهرى
مشکلات محیطزیستی یکى از اساسیترین مسائل شهر امروزى و حاصل تعارض و تقابل شهرنشینى و مهاجرت با محیط طبیعى است، چراکه توسعۀ شهرى ناگزیر با ساختمانسازى، صنایع و کارخانجات و حملونقل زمینى و هوایى و فعالیتهاى اقتصادى بر فضاهاى طبیعى تأثیر بسیارى زیادى خواهد داشت و این روند به مرور زمان با چیرگى شهر بر طبیعت خود را نشان میدهد و زمینهساز نابودى کامل منابع طبیعى، جنگلها و گستردگى روزافزون شهر میشود. نتیجۀ این روند نامتعادل شدن و ناسازگارى میان انسان و طبیعت و به هم خوردن روابط اکوسیستم خواهد بود. با گسترش شهرها، مظاهر و ارزشهاى محیط طبیعى در معرض نابودی و فرسایش بیشتر قرار گرفته و شهرنشینان از جاذبههای طبیعى محروم شدهاند و مشکلات روانى و اجتماعى نمود یافته است. تمرکز جمعیت در شهرها و مناطق حاشیهای شهرها و نبود تناسب بین رشد خدمات و زیربناهاى شهرى به ویژه در کشورهاى در حال توسعه مناطق شهرى را به مکانهاى غیربهداشتی و آلوده تبدیل و با مشکلات دفع فاضلاب و زباله، تأمین آب بهداشتى و… روبهرو کرده است.
شهرهاى کوچک اما مولد
امروزه مهاجرت به شهرهاى کوچک نیز مسألهای حائز اهمیت است. شهرهاى کوچک به علت داشتن شرایط مناسب محیطى و منابع طبیعى قابل ارتقأ، ملاک مناسبى براى پیشرفت شغلى دیگران شده است؛ مثلاً شهرستانکى که در گذشته محیطى کوچک با اقلیم مناسب و باغات بوده، به یکى از مراکز مهاجرتى تبدیل شد. توسعۀ بیرویۀ مزارع کشاورزى و باغ در دل جنگلها و طبیعت بکر سبب شده است منابع آبى نتواند به صورت طبیعى سیر چرخۀ خود را طی کند و این امر زمینهساز کمبود آب شده و در کنار خشکسالىهای متمادى در دو دهۀ اخیر بیشتر زمینهاى کشاورزى و باغها در روستاها و آبادیها از بین رفته است. بسیاری از روستاهاى مولد به دلیل بیتوجهى و نبود نظارت سیستمى و برنام هاى عملاً از چرخۀ تولیدى خارج شدهاند و خود به چرخۀ مصرفکنندگان اضافه شدهاند.
در یک نگاه کلى، بیتوجهى مسئولان و بیتفاوتى ساکنان آنها که اکثراً به دلیل مهاجر بودن وابستگى کمی به محیط زندگى خویش دارند، موجب از همپاشیدگى محیطزیستی، اجتماعى و فرهنگى این شهرهاى کوچک شده است. چنین شهرهایى بنا بر موقعیت مکانى خاص خویش، و استعدادهاى اقلیمى و مکانى، مورد هجوم گستردۀ مهاجران از شهرها و روستاهاى اطراف قرار گرفته که پیامد ملموس این هجوم، ایجاد بحران شهرى و توسعۀ بیبرنامه و در مقابل آن، تخریب و از بین رفتن باغها و اراضى کشاورزى در گوشه و کنار شهر بوده است. به عنوان یک راهبرد، ریشه و اساس توسعه در اصل در مناطق روستایى نهفته است. میل به پیشرفت، روستاییان و دیگر سودجویان را به سوى بهرهبردارى بیشتر از اراضى اطراف روستاها میکشاند. بنابراین، این افراد به علت نیاز نمیتوانند در حفظ محیطزیست، که از نظر آنها ظاهرسازى و تجملى بیش نیست، کوشا باشند.
در این زمینه نباید فراموش کرد توسعه و پیشرفت پایدار و دائم کشور از توسعۀ بخش روستایى و کشاورزى عبور میکند و تا زمانى که به اهمیت واقعی حفظ محیطزیست و نقش آن در زندگى پى نبریم و برنامههاى عملیاتى و مستمر برای آن نداشته باشیم، هم روستاهاى مولد را از دست خواهیم داد و هم منابع آن را، و این امر سبب میشود سرعت مهاجرت افزایش یابد و شهرها و بافت شهرى و زندگی شهرى متراکمتر و فشرده شده و با استرس بیشتر همراه شود که خود نیز تخریب محیط زیست و زیست شهرى را در پی خواهد داشت. چرخۀ معیوبى که زمینهساز فقر اکوسیستمى و محیطزیستى خواهد شد.
افزایش جمعیت و محیط زیست روستا
افزایش جمعیت در روستاها به علل مختلفی از جمله مهاجرت بین روستایى، افزایش زاد و ولد و… صورت میگیرد. این افزایش جمعیت منجر به تأثیراتى بر محیط زیست میشود که از آن جمله میتوان به تأثیرات جمعیت و توسعۀ فیزیکى متعاقب آن بر مناطق محافظتشده اشاره کرد. اما بنا بر نظریات ارتباط جمعیت و تخریب اراضى یکطرفه و منفى نیست، بوسراپ۲ استناد میکند که بر اثر فشار زیاد جمعیت، فناوریها یا فنون جدید توسعه پیدا میکنند و میتوانند اثرات مثبت محیطزیستی به همراه داشته باشند.
فیرهد و لینچ ۳ نیز شواهدى ارائه میکنند که افزایش جمعیت روستایى میتواند منجر به بهبود مدیریت محیط زیستی شود. این یافتهها نشان میدهد روابط بین فعالیتهاى انسان و منابع جنگلى به مراتب پیچیدهتر از حدودى است که تاکنون شناخته شده؛ برای مثال ساکنان «کیسی دوگو» در گینه انواع مختلفى از منابع جنگلی را استفاده میکنند. آنها از انواع مختلفى از فنون مدیریت جنگل از جمله آتش، خاک، حیوانات و گیاهان استفاده میکنند که تنوع زیستى و بهرهوری جنگلها را افزایش میدهد و ارزش محیط زیست را بهبود میبخشد. این نتیجه، حاکى از روابط متقابل مثبت بین غناى منابع جنگلى و رشد جمعیت است. «تیفن» نیز معتقد است افزایش جمعیت منجر به دقت بیشتر و مدیریت محیطزیستی متمرکز میشود.
روستاها و مصیبتهای پذیرش مهاجر
روستاهای ایران با توجه به نزدیکى خاصشان به طبیعت پیرامون خود، بیشترین تأثیر را هم بر محیط میگذارند و هم بیشترین تأثیر را از محیط میگیرند. روستاها از ابعاد متعددی با محیط زیست درگیر هستند. اولین آن پسماندهاست که به واسطۀ افزایش مصرفگرایى و توسعۀ گردشگرى معضلى جدى در نواحى روستایى تلقی میشود. تخریب و آلودگی خاک، که عمدتاً ناشى از نوع کشاورزى سنتى و بهکارگیرى سموم بیشمار است، از دیگر مشکلات زیستى به شمار میرود که در آلودگی آب و منابع آبى نقش مهمى ایفا میکند.
در کنار این مسأله گسترش شهرها و توسعۀ صنایع و گردشگرى منجر به تغییر کاربرى اراضى نواحى روستایى شده است. این تغییر کاربرى اراضى هم در تبدیل مراتع و جنگلها به مزارع کشاورزى دیده میشود و هم در تبدیل کاربرى اراضى به ویلاها و خانههای دوم براى گردشگران. محیطهای روستایى دستخوش تجاوز و سوءاستفادۀ سودجویان قرار گرفته است و به تبع آن محیطزیست روستایى آسیب میبیند. در کنار این ماجرا، می توان آسیبهای ناشى از افزایش جمعیت نواحى روستایى را، که به علل متعددى همچون مهاجرت بازنشستگان و مالکان خانههای دوم صورت گرفته است، به مشکلات محیط زیست روستایى افزود.
البته جمعیت کارکردى دوگانه دارد و تنها به تخریب محیط زیست منجر نمیشود، چراکه به گفتۀ برخی صاح بنظران اثرات مثبت افزایش جمعیت بر محیط زیست نیز قابل چشمپوشی نیست. توسعه نیافتن سیستمهاى دفع فاضلاب، راهها و… منجر به گسترش آلودگیهاى محیط زیستی شده است که توجه به آنها و اجراى طرحهاى توسعۀ فیزیکى ضرورت دارد. از دیگر آلودگیهاى نواحى روستایى آلودگیهاى ناشى از مصرف سوختهاى زیستى است که در پی آن محیط زیست داخل خانه و محیط روستا نیز آلوده میشود. جدا از اثرات محیطزیستی مخرب آن بر روستا، بهداشت و سلامت افراد نیز تحت تأثیر قرار میگیرد. در نواحى روستایى نقش کشاورزى پررنگ است و تأثیرات آن به شکل مثبت و منفى بر محیطزیست روستایى قابل چشمپوشى نیست. شخم عمیق، کودهاى شیمیایى و سموم آفتکش به همراه آلودگی منابع آبى از جمله تأثیرات منفی آن به شمار میرود و در کنار آن میتوان به نقش کشاورزى در توسعۀ محیطزیست روستایى اشاره کرد.
شهرهای متراکم و روستاهاى مخروبه
خالى شدن بیش از ۳۵ هزار روستا به دلیل نبود فصل مناسب کش توکار و دامدارى، شهرهاى کوچک و متوسط را به شهرهاى روستایى تبدیل کرده است تا آنجا که نه میتوان به آن مراکز شهر گفت و نه میتوان آنها را روستا نامید. مثلاً تغییر اسم باقرآباد به باقرشهر بر چه مبنایى انجام شد یا چرا یک شهر توریستى است؟ چه تعریفى از توریسم داریم یا تغییر گستردۀ روستا به شهر، که در این سه دهۀ اخیر به کرات دیده میشود، چه معنایى دارد؟
در حقیقت محیط زیست به نفع شهر و شهرنشینى به دلایل مختلف تخریب میشود تا شهر توسعه و گسترش پیدا کند، اما با این روندِ مهاجرت، نه تنها شهرها توسعۀ لازم و ضرورى شهرى را نگرفتهاند، بلکه خود به عاملى تبدیل شدهاند که فشار بیشترى را بر محیط زیست وارد میکنند. افزایش تقاضا در این زمینه موجب شده محیطزیست اطراف شهرها نیز براى جبران کمبودها و نیازهاى شهرنشینان به صورت جدى تخریب شود و فاضلابها و زبالههاى شهرى خود عاملى براى تشدید تخریب محیطزیست همچون جنگلها، رودخانهها و اراضى طبیعى شوند. تجارب برخی از کشورهاى جهان براى حفظ محیطزیست روستایى تجارب برخی از کشورهاى جهان در زمینۀ محافظت از محیط زیست روستایى نشاندهندۀ اثربخش بودن فعالیتهاى ملى و مردمى در قبال زیستبوم است که در ذیل به بخشى از آنها اشاره خواهد شد:
– کاهش فرسایش: «روستای سالایتا در شمال هند»؛ در این روستا به واسطۀ از بین رفتن پوشش گیاهى حاشیۀ رودخانه، فرسایش شدت گرفته بود. یک سازمان غیردولتى به نام «چائوهان ساینیک» براى حل این مشکل از سربازان بازنشسته کمک گرفت، بدین شکل که این گروه مسئولیت کاشت گیاهان را در حاشیۀ رودخانه عهدهدار شد. نتیجه این بود که میزان فرسایش به میزان شگفتآورى کاهش یافت.
– دسترسی به آب و برق: «روستاى پیورا در بنگلادش»؛ بحثهای گستردهای با مردم و اهالى صورت گرفت. ابتدا اجراى پروژۀ بیوگاز که جایگزین سوخت چوب بود با شکست روبهرو شد؛ قرار بود بیوگاز جایگزین سوخت چوب شود، با کسب تجربه این بار اقدامى متفاوت انجام شد. بدین شکل که یک سیستم بیوگاز ایجاد شد، اما محصول آن به ژنراتور برق انتقال یافت و سیمکشى برق به منازل روستاییان رسید، یک خط برق هم به چاه آب متصل شد تا آب مورد نیاز از طریق پمپ تأمین شود. این برنامه به شدت مورد استقبال مردم قرار گرفت.
– طرح روستاى دوستدار محیط زیست: «روستاى بلو راک در آفریقای جنوبى»؛ ایجاد روستاهاى دوستدار محیطزیست که عمدتاً درآمدهاى اقتصادی آنها از طریق گردشگر (به ویژه گردشگران بازنشسته) تأمین میشود. ایجاد پیستهای دوچرخهسوارى، محافظت از جنگلها و مسیرهاى پیادهروى به همراه توسعۀ فضاى سبز روستایى از جمله اقدامات به شمار میرود.
– طرح یک شهروند یک درخت: «بخش پون در ایالت ماهاراشترا هند»؛ در بخش مزبور براى کاهش آلودگیها طرحى در چند فاز اجرایى شد که بر اساس آن هر فرد روستایى در روستاى خود باید حداقل یک درخت بکارد. در آخرین فاز به بهترین روستا جایزهاى داده میشود. این جایزه هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ سرعت عمل در کاشت درختان بیشتر، اعطا میشود.
-طرح کمپوست: «روستاى کفار سیر در لبنان»؛ در این طرح زبالهها توسط یک دستگاه تولید کمپوست در عرض سه روز به کود و مواد مفید تبدیل میشود. این طرح مورد استقبال مسئولان مختلف در سراسر لبنان قرار گرفته است.
معضل شبکۀ مهاجرت چیست
کوچکنندگان به دلیل ترس ذهنی، تعصب، داشتن خردهفرهنگ دهقانی و احساس عدم اطمینان و امنیتی که از آیندۀ خویش دارند، سعی میکنند با بسط دامنۀ مراودات و ارتباطات انسانی اجتماعی خویش در یک چارچوب بسته در کنار خویشاوندان و آشنایان خود زندگى کنند. به زبان سادهتر، تمام روستاییان بعد از ترک روستاى خود در اولین اقدام به فکر حرکت و کوچ به سمت کانونهایی هستند که تعدادی از اقوام نسبی و سببی آنها در آنجا زندگی میکنند. در تأیید این مطلب، تحقیقات اشنایدر۴ حاکی از این نکته است: اکثر مهاجران شهرهاى «چیانگمایی» و «باجیو» در تایلند و فیلیپین تحت تأثیر شبکۀ روابط اجتماعی قوى خود مهاجرت کردهاند.
همچنین مطالعات موجود در خصوص مهاجران روستایی «فیلیپینی و اندونزیایی» به شهرهای مانیل و جاکارتا نیز نشان میدهد مهاجران زمانی که به محل جدید وارد میشوند حمایتهای مورد نیازشان را از خویشاوندان دریافت میکنند. در کشور ما نیز روند مهاجرت روستاییان به صورت خانوداگی به واسطۀ تبعیت و ارتباط با اقوام ساکن در شهر و همچنین به تأسی از عوامل اجتماعی فرهنگی، بعد از دلایل و انگیزههاى اقتصادى، همچون پیدا کردن شغل، بیشترین تعداد مهاجرتها را رقم زده است. در نتیجه همواره در هر مهاجرت خیل عظیمى از افراد حضور خواهند داشت که با فرهنگها و شرایط متفاوت تصمیم به زندگى در محلى جدید خواهند گرفت، بنابراین روند مقابله با محل زیستبوم بسیار متفاوت و قومى خواهد شد و کنترل شرایط پیشآمده و هدایت آن به سمت پایدارى زیستبوم کارى بس دشوار است.
اصلاح شرایط براى مقابله با مهاجرت و حفظ زیستبوم
تغییرات سازمانیافته در بافتهای کوچک شهرى و روستایى، بسترساز حفظ جریان زندگى و جلوگیرى از کوچ و در نتیجه، پایدارى زیستبوم و اکوسیستم هر منطقه خواهد شد. نکات حائز اهمیت در بهرهورى از روستاها و شهرهاى کوچک عبارت است از: ارتباط با طبیعت، امنیت و ایمنى، ارزیابى، آگاهى و دانش، وحدت و جامعنگرى. با توجه به ابعاد ذکرشده، تعریف ذیل براى این نوع توسعه در روستاها مناسب است:
– تغییر تراکم و کاربرى اراضى صرفاً براى رفع نیازهاى اساسى مردم در زمینۀ مسکن باشد.
– امکان حمل و نقل تا حد ممکن فراهم شود.
– فراغت و رفاه نسبى ایجاد شود به گون های که از نظر محیطى قابل سکونت و زندگى شود.
– از نظر اقتصادى قابل دوام شود و از نظر اجتماعى برابرى داشته باشد.
– بهبودبخشی و ایجاد نسبى تغییرات فناورانه و صنعتى مد نظر قرار گیرد.
– حفظ و ایجاد اشتغال شهرهاى کوچک براى نیازهاى اولیه برنامهریزى شود.
– حفظ شرایط محیطزیستی مناسب در اولویت قرار گیرد.
رویکرد غالب در این نوع توسعه در گام نخست، حفظ موقعیت و وضعیت، با کمترین تغییر در سیاستهای روستا و پس از آن بهبود و ارتقاى شرایط زیستى، اکوسیستم و منابع طبیعى است.
توسعۀ پایدار، زیربناى مهاجرتى شایسته
نظریۀ «مهاجرت همسو با توسعه و پایدار شهرى»، حاصل فعالیتهاى بیشمار طرفداران محیط زیست دربارۀ مسائل محیط زیستی به خصوص زیست شهرى است که به دنبال حمایت از منابع محیطى و طبیعى ارائه شده است. در این نظریه موضوع نگهدارى منابع طبیعى براى حال و آینده از طریق استفادۀ بهینه از زمین و وارد کردن کمترین ضایعات به منابع تجدیدناپذیر مطرح شده است.
نظریۀ توسعۀ پایدار شهرى موضوعاتى همچون جلوگیرى از آلودگیهاى محیط شهرى و ناحیهای، کاهش ظرفیتهاى تولید محیطهای محلى و ناحیهای و ملى، حمایت از بازیافتها و عدم حمایت از توسعههای زیانآور را مطرح میکند. همچنین راه رسیدن به این اهداف را برنامهریزیهایی در سطوح کشورى، برابر با قانون کنترلگرى میداند. این نظریه معتقد است دولتها باید از محیطزیست شهرى همهجانبه حمایت کنند. نظریۀ پایدارى شهر متشکل است از:
– الگوى پایدار سکونتگاهها.
– الگوى مؤثر حملونقل در زمینۀ مصرف سوخت.
– الگوى شهر محیطزیستى.
این نظریه ایجاد شهر را فقط براى لذت شهرنشینان نمیداند. با یک نگاه اجمالى بر مبانى مباحث نظرى و بصرى، مفهوم پایدارى در شهر و ناحیه شامل این موارد میشود:
- کاهش آلودگی.
- نگهدارى منابع طبیعى.
- کاهش حجم ضایعات شهرى.
- افزایش بازیافتها.
- کاهش انرژى صرفى.
- افزایش بیش از حد جانداران مفید در شهر و روستا با ایجاد جامعۀ جنگلى و درختان شهرى و نواحى سبز.
- عدم تمرکز شهرى و کاهش پراکندگیها.
- افزایش تراکم متوسط در حومههای شهرى و شهرهاى کوچک.
- کاهش فواصل ارتباطى.
- ایجاد اشتغال محلى.
- توسعۀ متنوع مسکن در مراکز اشتغال.
- توسعۀ شهرهاى کوچک براى کاهش اتکا به شهرهاى بزرگ.
- ساختار اجتماعى متعادل حملونقل عمومى و کاهش راهبندان جادهای.
- مدیریت ضایعات بازیافتنشدنى.
- توزیع منابع و تهیۀ غذاى پایدار محلی.
به این طریقْ نخست، با جانشینى منابع و نوسازى آنها و اتخاذ سیاست کاربرى صحیح، سطح محافظت از زمین بالا میرود و دوم، با توجه به برنامهریزى شهرى و ناحیهای و ساماندهى فضاى زیستى، توسعۀ پایدار شهرى حاصل میشود.
پانوشتها
- Strong (1990): Rural development in the tired world, Rutledge, publication
- Boserup, E (1970): Economic Development. 3rd edition
- Firhed & Liche (1997): Geographies of the agenda, public policy, in: Progress in Human Geography26,611-28
- Schneider (1991): Geography, Policy and Politics; a response to Dorling and Shaw.26,647-551390
منابع
- باستانی س و ساعی مهر م، «سرمایۀ اجتماعی و مهاجرت استقرار در شهرهای بزرگ: مورد شهر تهران»، مجله جامعهشناسی ایران ، دورۀ ٨، شمارۀ ١، ۱۳۹۴.
- پاپلی یزدی و رجبی سناجردی، نظریههای شهر و پیرامون، تهران: انتشارات سمت، چاپ اول، ١٣٨٢.
- حسامیان ف و اعتماد گ، شهرنشینی در ایران ، تهران: انتشارات آگاه، چاپ پنجم، ۱۳۸۵ .
- جلالیان ح و محمدی یگانه ب، «تحلیل عوامل جغرافیایی مؤثر در مهاجرتهای روستایی شهرستان کرج از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۷۵» پژوهشهای جغرافیایی، شماره ۶۱ ، ۱۳۹۰.
- زنجانی ح، مهاجرت، تهران : انتشارات سمت، ١٣٨٧.
- راهکارهای مناسب برای حل این مشکلات، کنفرانس سراسری محیط زیست و پیامدهای آلودگی آن، دانشگاه آزاد اسلامی،۱۳۹۰.
- Taghizadeh, M., 2014, Islamic Culture and Sustainable Development, Urban Management Seasonal, No.1, (In Persian)
- Zebardast, E., 2009, The Size of City, First Edition Published by Research and Studies Center of City Construction and Architecture, Tehran. (In Persian)
فصلنامۀ صنوبر، سال سوم، شمارۀ هشتم، ص ۱۸ تا ۲۹.