نقش فضای مجازی (استارت آپ های گردشگری) در تخریب محیطزیست
سعید هادیپور/ به نظر میآید گردشگری سبز فقط در بستر آفلاین نیست و با رشد روزافزون تکنولوژی باید یک گام فراتر بگذاریم و گردشگری سبز در بستر آنلاین را نیز دریابیم.
طی سالهای اخیر شاهد رشد بینظیر استارت آپ های گردشگری در ایران بودهایم. در بحران فعلی (کاهش ارزش پول ملی) این کار بسیار خوشایند و راهگشا خواهد بود همانطور که در بررسی کشورهای مشابه میتوانیم ببینیم یکی از ابزارهای گریز از این بحران گردشگری بوده است اما از راه درست؛ شکل فعلی رشد استارت آپ های گردشگری چشماندازی جز ویرانی نخواهد داشت.
به نظر میآید گردشگری سبز فقط در بستر آفلاین نیست و با رشد روزافزون تکنولوژی باید یک گام فراتر بگذاریم و گردشگری سبز در بستر آنلاین را نیز دریابیم.
فضای مجازی میتواند یک ابزار قدرتمند باشد برای تخریب محیطزیست، همچنان که میتواند یک ناجی باشد برای احیاء محیطزیست، و این مرز باریک بستگی به فرهنگ ما در استفاده از فضای مجازی دارد. نمیتوانیم نادیده بگیریم تأثیر بهسزایی را که فضای مجازی در رشد سریع گردشگری در سالهای گذشته داشته اما رشد بدون زیرساخت خطرناک است، دلهرهآور است و نابودگر.
ما در فضای مجازی توان تشخیص مهارت افراد را نداریم، صرف دیدن عکسهای زیبا جذب پیجها میشویم و آنها را دنبال میکنیم، این پیجها بعد از مدتی به دلیل به دست آوردن مخاطب معروف میشوند و شروع به برگزاری تورهای مختلفی میکنند که هیچیک از استانداردهای گردشگری سبز در آنها رعایت نمیشود؛ شکلگیری جشن رنگ در طبیعت، پارتی در طبیعت و… مثالهای بسیار ملموس این ابزار قدرتمند است که به دلیل سرعت آن در اشتراکگذاری بسیار مخرب است. بنابراین یک «فالو»ی ساده در فضای مجازی میتواند یک آسیب باشد.
طی سالهای اخیر شاهد رشد بینظیر استارت آپ های گردشگری در ایران بودهایم. در بحران فعلی (کاهش ارزش پول ملی) این کار بسیار خوشایند و راهگشا خواهد بود همانطور که در بررسی کشورهای مشابه میتوانیم ببینیم یکی از ابزارهای گریز از این بحران گردشگری بوده است اما از راه درست؛ شکل فعلی رشد استارت آپ های گردشگری چشماندازی جز ویرانی نخواهد داشت.
سؤالی که مطرح میشود این است که در کنار افزایش استارت آپ های گردشگری چقدر شاهد رشد استارت آپ های محیطزیستی بودهایم؟ پاسخ روشن است. علت رشد استارت آپ های گردشگری کسب درآمد و چشمانداز روشن آن است اما به دلیل کسب درآمد محدود فعالیتهای محیطزیستی و عدم شکلگیری فرهنگ آن، مردم برای چنین فعالیتهایی هزینهای نمیکنند؛ مثال بسیار واضح آن میتواند تورهای تخصصی محیطزیست باشد. تا به حال شنیده نشده است تور تخصصی محیط زیست موفق باشد تا این تورها بتوانند جایگاه خود را پیدا کنند و پابهپای تورهای تفریحی بزرگ و بزرگتر شوند. آنچه اوضاع را بغرنجتر میکند استراتژی تکراری این کسبوکارهای نوپاست؛ معرفی مناطق بکر و دستنخوردۀ ایران به منظور جذب سریع مخاطب، مخاطبی که هنوز با گردشگری پایدار آشنا نیست و میتواند برای اکوسیستم خطرساز باشد.
راهکار
اولین گام گردشگری سبز در بستر آنلاین میتواند اطلاعرسانی باشد، اطلاعرسانی خلاق و هوشمندانه در بستر آنلاین که سبب جذب اهالی سفر شود. این اطلاعرسانی اگر صرفاً به صورت نصیحتآمیز و بازدارنده باشد نمیتواند موجب جاذبه شود و اصولاً دافعه داشته است. بنابراین باید در کنار ترویج درست تور تفریحی باید مسائل و محتوای گردشگری سبز را آموزش داد، و همچنین با حمایت سرمایهگذاران استارت آپی شاهد رشد کسبوکارهای نوپایی همچون بیدود در حوزۀ محیطزیست باشیم.
و در آخر یادمان باشد؛
همهچیز در لحظه در حال تغییر و دگرگونی است، ما نمیبینیم، ما نمیشنویم! یک لحظه فکر کن! اگر میتوانستیم صدای رشد گیاهان را بشنویم یا رشد درختان را در لحظه ببینیم، شاید بهتر متوجه میشدیم آنها هم جاندار هستند، حیات دارند و زندگی میکنند! به نظر من هر کسی که درک درستی از تخریب محیطزیست ندارد باید این تصویرسازی را برایش تبیین کرد! شاید دردش گرفت. تصور کنید یک موسیقی اصلاً برایمان جذاب نیست و دوستی هنگام خواب همان موسیقی را ساعتها با صدای بلند پخش کند! چه حالی میشویم؟ طبیعت هم همین حال را دارد! چرا فکر میکنیم موسیقیای که ما گوش میدهیم برای طبیعتی که الهامبخش موسیقیدانهای بزرگ دنیاست نیز جذاب است؟
منتشرشده در فصلنامۀ صنوبر، شمارۀ هفتم، سال سوم، ص ۸۸ تا ۸۹.