آنچه در شمارۀ بیست و هشتم و بیست و نهم فصلنامۀ صنوبر میخوانید
عشق، طبیعت، کودکی
طرحی از یک زندگی: استاد عبدالحسین وهابزاده از نگاه همسرشان معصومه زمانی و فروغ وهابزاده
سعیده ابیانه/ عبدالحسین وهابزاده ، متولد ۷ مهر ۱۳۲۶ در سبزوار از مادری اصالتاً یزدی و پدری سبزواری، بومشناس، مترجم و پژوهشگر برجستۀ محیطزیست در ایران است. او تحصیلات کارشناسی خود را در رشتۀ کشاورزی از دانشگاه جندیشاپور اهواز و کارشناسی ارشد را در علوم زیستی از دانشگاه آیووا آمریکا دریافت کرد. سپس تحت تأثیر مطالعۀ آثار «دوید لک» بومشناس و پرندهشناس مشهور انگلیسی برای ادامۀ تحصیل در مقطع دکتری به دانشگاه آبردین اسکاتلند رفت و …
معصومه زمانی/ هرچند گفتن از زندگی پنجاه و پنجساله در چند خط کار آسانی نیست. بهتر است از آشناییمان شروع کنم: ما هر دو اهل سبزوار و از یک فامیل بودیم. زمانی که من کارمند بانک ملی سبزوار بودم و او افسر سپاه ترویج، با هم آشنا شدیم. از آنجا که خانوادهها همدیگر را میشناختند، خیلی زود ازدواج کردیم و بهمدت دو سال برای تحصیل به امریکا رفتیم. بعد از بازگشت، او در دانشگاه مشهد مشغول به کار شد…
فروغ وهابزاده/ وقتی به انتهای حیاط رسیدم، تکهکاهوهای خردشده در دستان عرقکردهام ماسیده بود. برایش غذا آورده بودم. خرگوشم نبود. دوباره گشتم. سهباره گشتم… یکدفعه کنار دیوار غربی دیدمش. خونی بود و تکان نمیخورد. از رگههای خون بهجامانده روی بدنش معلوم بود کار گربه است. تمام وجودم پر از خشم شد از این شکارچی وحشی. پدر آمد، آرام بغلم کرد و یک جمله گفت: «گربه هم برای بچههایش به غذا احتیاج دارد.» این جمله، اولین سنگ بنای درک من از چرخۀ حیات شد…
بحر را گنجایی اندر جوی نیست…
چهار گفتوگو دربارۀ عبدالحسین وهابزاده
پویا نیکجو/ شیفتگی دکتر عبدالحسین وهابزاده به مادر زمین تمام ابعاد زیست او را دربر گرفته و متأثر ساخته است. حالتی که برای یکیک معاشران، دوستان، شاگردان و همراهان ایشان تحفهای از عشق بهجا گذاشته و سهمی از این شیفتگی را به آنها نیز منتقل کرده است. در این بخش، چهار گفتوگو با پرسشهایی نسبتاً مشابه از اساتید پیشکسوت: بیژن فرهنگ درهشوری، هوشنگ ضیایی، محمد سعادتی و نصرتالله صفائیان دربارۀ سالیان رفاقت ایشان با دکتر وهابزاده و خاطراتشان از این مرد بهیادماندنی تاریخ محیطزیست ایران میخوانیم.
یک نفر برای همه
دربارۀ کتابهای استاد عبدالحسین وهابزاده
پری رنجبر/ نگاهی به ۲۶ عنوان کتاب که عبدالحسین وهابزاده طی بیش از چهار دهه ترجمه کرده و حجم آنها اکنون به بیش از هشت هزار صفحه رسیده، نشان میدهد پدیدآورندۀ این آثار در تمام این مدت همواره یک طرح کلی را دنبال کرده و آن ایجاد کتابخانهای از کتابهای مورد نیاز دانشجویان و پژوهشگران علومزیستی بهویژه در حوزههای بومشناسی، محیطزیست، رفتارشناسی و تکامل به زبان فارسی بوده است…
برای احقاق حق مادرزاد کودکان
مژگان احمدیه/ سال ۷۳ در موزۀ حیاتوحش و آثار طبیعی ایران- دارآباد- در جایگاه دبیر کمیتۀ آموزش و انتشارات موزه قرار گرفتم. کمیتهای که اعضای آن اساتید و بزرگانی چون آقایان: عبدالحسین وهابزاده، زندهیاد هنریک مجنونیان، بهرام کیابی، هوشنگ ضیایی، جمشید منصوری، محمود لطیفی و… بودند. در نشستهایی که برگزار میشد، دانش، آگاهی، عشق و امید به زندگی، چنان چشمهای زلال که به رودی میپیوست، جاری بود…
عاشق وطن و طبیعتش
محمد خواجهحسینی/ با گذراندن درس زیستشناسی عمومی بهویژه بخشی را که آقای وهابزاده تدریس کرده بود حالوهوایم بهطور کلی عوض شده بود… او گاهی لباس و کفش سادهای میپوشید و کولهپشتی برزنتیای داشت که روی شانهاش میانداخت و مشخص بود که دارد از طبیعت و بازدید میآید. وقتی در محوطۀ دانشکدۀ علوم به سمت ساختمان گروه زیستشناسی میرفت، من از پشت سر نگاهش میکردم، دنیایی از بینیازی و بریدگی از آنچه دیگران بدان مشغول بودند میدیدم…
حیران حیات
کاوه فیضاللهی/ دربارۀ زمانی صحبت میکنیم که کلاسهای کامپیوتر به آموزش سیستمعامل داس (DOS) اختصاص داشتند و کسی چیزی دربارۀ اینترنت یا تلفن همراه نشنیده بود. اما از یک چیز اطمینان داشتم و آن این بود که زیستشناسی فقط این نیست. باید راهی مییافتم که مرا از «هاروارد» به «هاگوارتز» برساند. باید سکوی ۹ و سهچهارم را پیدا میکردم و سوار قطار میشدم. دو کتاب با ترجمۀ وهابزاده منتشر شده بود: «مقدمهای بر رفتارشناسی» (۱۳۷۲) و «مقدمهای بر اکولوژی رفتار» (۱۳۷۳) و همین برای جستوجوی مترجم اسرارآمیز آنها کفایت میکرد…
پژوهشگر طبیعت و فیلسوف زندگی
پاسداشت یک عمر تلاش عبدالحسین وهابزاده برای زمین و کودکان
هادی صمدی/ وهابزاده شخصیتی الهامبخش است. علاوه بر آنکه زیستشناس و مترجمی نامآشناست، فیلسوف و مصلح اجتماعی است. ازجمله مهمترین جنبههای فعالیت وهابزاده، تلاش او برای آشتی دادن کودکان با طبیعت است. او میداند که نسل آینده باید با طبیعت پیوند برقرار کند تا بتواند از خودش و طبیعت محافظت کند. به همین دلیل، بخش بزرگی از زمان و انرژی خود را صرف طراحی برنامههای آموزشی و فعالیتهای عملی میکند تا کودکان را به بازی و جستوجو در فضای باز ترغیب کند.
برای وهاب
علیرضا کوچکی/ در واپسین ایام دهۀ ۴۰ مرا با او در قامت یاران دانشگاهی ملازمتی افتاد. روزها به شب و شبها را به امید روز خاک را به آب و آب را به سبزهها و سبزه را به آنچه در دشت شورهزار گوشهای از خوزستان در کنارۀ کارون مهربان بود پیوست میدادیم. جوانانی گوناگون از جنبههای ساختار فکری، اندیشههای فرهنگی و زمینههای تربیتی چنان تنیده بودیم که گویی همه در یک انبانیم رنگارنگ… حسین که ما «وهاب» هم مینامیدیمش در میانۀ این انبان بود، از دیار سربهداران چونان ستبر و باصلابت و بهرهمند از هوشی سرشار و ذکاوتی وصفناشدنی…
ترجمه یا تألیف؟
بهرام کیابی/ عبدالحسین وهابزاده، از تأثیرگذارترین چهرهها در ترجمۀ آثار علمی ارزشمند، در چند دهۀ گذشته با ترجمۀ تعداد زیادی از منابع علمی معتبر، گامی بلند در جهت رفع کمبود منابع علمی در کشور برداشته است. بسیاری از معادلهایی که او در این کتابها برای نخستین بار پیشنهاد کرده اکنون اصطلاحاتی جاافتاده در زبان تخصصی علوم زیستی هستند. یادم میآید وقتی از ایشان پرسیدم چرا با توانمندی بالایی که قلم و کلامشان دارد، بهجای ترجمه، کتابهایشان را تألیف نمیکنند با کنایه گفتند: …
وهابزاده؛ کنشگری مرزی
محسن مشارزاده، هانیه زحمتکش/ وقتی به دیدار عبدالحسین وهابزاده رفتم، گمان میکردم دارم به ملاقاتی رسمی با یکی از برجستهترین افراد در حوزۀ محیطزیست ایران معاصر و برندۀ جایزههای مختلف ملی میروم، اما وارد خانه که شدم دیدم خانۀ وهابزاده و خودش بسیار سادهتر از آنی بود که فکر میکردم. آن زمان گمان نمیکردم وهابزاده و خانهاش مأمن یک دهۀ آیندۀ زندگیام باشد. در آن روزها فکر و ذکر وهابزاده را ایدهای جدید به نام «مدرسۀ طبیعت» دربر گرفته بود…
مردی شبیه طبیعت
علیاصغر قاسمیان/ در سال ۱۳۸۰ مدیریت انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد به من سپرده شد. این مرکز مثل دیگر ناشران دانشگاهی در اغلب رشتههای علمی به چاپ و تهیه و توزیع کتاب دانشگاهی مبادرت داشت. با خودم میگفتم تمایز این مرکز با دیگر ناشران در چیست؟ و اگر تفاوتی ندارد چگونه میتوانیم این تفاوت را ایجاد کنیم؟ در میان انبوه آثار منتشرشدۀ این نهاد پرسه میزدم، موضوعات را مطالعه میکردم، تا اینکه در بررسیهای تولیدات این ناشر چشمام به کتاب «بهار خاموش» راشل کارسون افتاد… موضوع محیطزیست…
چراغی در کوچههای اندیشه
استاد عبدالحسیم وهابزاده از نگاه والدین کودکان مدرسۀ طبیعت
مهدی ندایی، امیر وارسته، وحیده مؤمنیرخ/ از او آموختم که انسان مرکز عالم نیست. ما در رود خروشان حیات، در تلاطم بین بودن و نبودن، جاری هستیم. آموختم که شادی و خوب زیستن در بزرگسالی را باید در کودکی جست. کودکان خوب میبینند، خوب میشنوند و خوب میفهمند، اگر بزرگسالان بگذارند! آموختم که اگر همگان خطایی را تکرار کنند، چیزی از خطا بودن آن کم نمیشود. لازم نیست برخلاف جریان شنا کنید؛ کافیست خود را کنار بکشید و جریان جدیدی ایجاد کنید. آموختم که کارهای کوچکِ مستمر، تبدیل به جریانهای بزرگ خواهند شد.
او برای من «حکیم» بود
محمد قائمپناه/ اولین دیدار من با وهابزاده در رستوران گیاهخواریام در مشهد بود. رستوران ما یه پاتوق بود برای دورهمیهای محیطزیستی و سبک زندگی متفاوت… گاهی مستندهای محیطزیستی پخش میکردیم و بعدش دربارهشون صحبت میکردیم. رستوران یه جایی بود که دربارۀ طرز فکرمون و گرمایش جهانی و حقوق حیوانات صحبت کنیم. یه روزی با مهیار مقیمی رفتیم خونۀ وهابزاده که ازش بپرسیم ما اگر بخواهیم برای محیطزیست کاری بکنیم چه کنیم؟ وهابزاده چیزی گفت که هایلایت توی ذهنم مونده، اینکه مهم نیست چیکار کنیم. مهم اینه که کاری بکنیم…
وهابزاده و علوم اجتماعی-فرهنگی
رضا تسلیمی طهرانی/ اساساً نگاه بومشناختی استاد وهابزاده در عین بهرسمیت شناختن فرهنگ بهعنوان بخشی مهم از عوامل محیطی، بر تشابه زیستی رفتار انسان و رفتار دیگر جانوران تأکید میکند و از این طریق به فهم و درک بهتر پدیدههای انسانی یاری میرساند. رویکرد حاضر میتواند جامعهشناسان و انسانشناسان را به درکی عمیقتر از چرایی و چگونگی رفتارهای جمعی انسان نائل کند و دریچهای تازه بر فهم شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه بگشاید…
خانۀ روشن شهر
مرضیه ترابی/ در کوچهای آرام و خلوت، کمی آنسوتر از پردیس دانشگاه فردوسی، دو درخت توت در حاشیۀ پیادهرو دو طرف درِ بزرگ قهوهایرنگ کاشته شدهاند؛ خانهای شبیه سایر خانههای کوچه. پسِ درِ بزرگِ قهوهای اما، جهانی دیگر آغاز میشود؛ خانۀ دکتر وهابزاده. در دو طرف حیاط، به موازات مرزهای همسایگی، آلاچیقهایی باریک و طولانی از انگور کشیده شدهاند. تمامی سطح حیاط سبز و پوشیده از گیاه و بوته است و …
از بومشناسی تا گفتمانسازی اجتماعی
مسیری از دانش به تغییر
بهاره کیایی/ کوششهای عبدالحسین وهابزاده، اندیشمند بومشناس و کنشگر برجستۀ محیطزیست ایران، فراتر از تحقیق و تدریس، به نیروی محرکی برای تغییرات اجتماعی و گفتمانی نو تبدیل شد. او با باور به اینکه تخریب طبیعت بازتابی از نگاهی فرهنگی و تربیتی است، مدلی نوآورانه از یادگیری و ارتباط انسان با طبیعت را در قالب مدارس طبیعت پایهریزی کرد. تلاشهای وی نشان داد که دانش بدون عمل، گفتمانی نیمهکاره است و تغییر واقعی به شجاعت، گفتوگو و پیوند مستقیم با جامعه نیاز دارد…
واحهای در کویر
حسین یوسفی/ عبدالحسین وهابزاده واحهای است در کویر. واحهای که حتی در بدترین شرایط محیطی و اجتماعی و در زمانهای که نابخردان تمام تلاششان را کردند تا او را محدود کنند، نهتنها از باروری نیفتاد بلکه پربازدهتر شد. این واحه سایهساری است گسترده در سرزمینی بیابانی که از خشکسالی، تنگسالی و بسیاری ناملایمات دیگر رنج میکشد. اما اینهمه تنها بخشی از کارهای ارزنده و ماندگار اوست. داشتن او غنیمتیست باورنکردنی و چه خوششانس بودیم و هستیم که این واحه در کنارمان بود تا در سایۀ او گام برداریم…
از دنیل گرینبرگ تا عبدالحسین وهابزاده
محمد عظیمی/ در شب نمایش خانگی مستر کلاس کودکوطبیعت در منزل خواهر استاد وهابزاده، مجالی کوتاه برای پرداختن به موضوع تیزبینی آقای وهابزاده و ذکر خاطراتی از کوه خواجه نارنج در پارک ملی گلستان فراهم آمد؛ البته نتوانستم کامل به موضوع بپردازم تا اینکه چند شب بعد در مراسم رونمایی از کتابهای «نمای روشنتر» و «تجربۀ سادبری» دیگر بار محفلی برای ذکر مختصری از شباهتهای مدرسۀ سادبری و مدرسۀ طبیعت در ایران دست آمد؛ باز هم مختصروار ذکری رفت از وجوه اشتراک آقای وهابزاده و مؤسس مدرسۀ سادبری در امریکا، دنیل گرینبرگ…
از دانشگاه گیلان تا دیوارها را برداریم
تقدیم به استاد عبدالحسین وهابزاده
پوریا قلیچخانی/ در دومین مدرسۀ طبیعت ایران شروع به تسهیلگری و عکاسی از کودکان کردم. بهتدریج آزمون و خطا کردم تا فهمیدم این جنس عکاسی از کودکان در مدرسۀ طبیعت بهمثابه عکاسی از طبیعت وحشی و آزاد است. باید تلاش کنی تا دیده نشوی. باید حضورت کاملاً نامحسوس باشد تا مزاحم خلوت و دنیای کودکی آنها نشوی. اجازه بدهی که حس کنند از جنس کودکانههایشان هستی و اعتماد کنند، تا ذات ناب و معصوم کودکیشان را به روی تو عیان کنند… ارتباط من با استاد وهابزاده از اینجا صورت نزدیکتری پیدا کرد…
نه فقط برای بقا، برای زندگی
پویا نیکجو/ بدون شک زنده ماندن و بعد زندگی در محیطی که آن را نشناسیم و با چالشهای زیستن در آن آشنا نشویم و خود را برای آن آماده نکنیم، ما را با مخاطرات بیشماری روبهرو خواهد کرد که در هر دورهای میتواند بهای سنگینی در پی داشته باشد. با این مقدمه اگر به عملکرد آقای وهابزاده در طول سالهایی که فعالیت کردهاند نگاه کنیم، خواهیم دید ایشان ازجمله افرادی بودند که برای نشر و ترویج آگاهی بین انسانها وقت گذاشته و بیوقفه تلاش کردهاند. ایشان با انتخابها و ترجمههایشان و…
نقش استاد حسین وهابزاده در پیوند انسان و طبیعت
بهجت قریشینژاد/ من و همسرم، حشمتالله انتخابی، چند سالی بود که کار انتشارات را شروع کرده بودیم و با توجه به اینکه کار کتاب از تهران به ما ارجاع میشد و استاد هم در مشهد زندگی میکردند و هنوز ایمیل و فضای مجازی رایج نشده بود و از طرف دیگر تعداد کتابهای منتشرشده در حوزۀ دانش محیطزیست محدود بود و… کار، کار سترگی بود… اما آنچه پیوند ما با استاد وهابزاده را استحکام بخشید و ماندگار کرد، ویرایش و آمادهسازی کتاب بینظیر «شناخت محیطزیست (زمین، سیارۀ زنده)» اثر دانیل بوتکین و ادوارد کِلر بود…
هدیۀ عاشقترین مرد روی زمین
سعیده ابیانه/ جاری بودن وجودش در زندگیام منجر به تصمیم بزرگ زندگیام یعنی مادر بودنم شد و حالا جانای خوشبخت در آغوشاش آرام میگیرد، با او اولین قدمهایش را برمیدارد و شعرها و قصهها و پندهایش را میشنود. هنوز با هم جدلهایی داریم، هنوز من جوانکی پرسشگر هستم، اما سلاح بر زمین گذاشتهام. قلبم دیگر به چشمان نمناک عاشقش و دل همیشه امیدوارش گره خورده، آن هنگام که بالای درخت خرمالو، مشتمشت خرمالوها را میچید و میداد دستم تا بگذارم داخل جعبه…
بهای پیشگام بودن
محمد درویش/ عبدالحسین وهابزاده معمار نسلی است که شاید هنوز به دنیا نیامده است! برای من عبدالحسین وهابزاده پیامی از آینده است. او صداهایی را میشنود که نه فقط مردم عادی از شنیدنش عاجزند که حتی بسیاری از همتایان ظاهراً متخصصتر از خودش در دانشگاه هم آن را نمیشنوند که هیچ، بعضاً انکار هم میکنند. و طبیعی است که خبر داشتن از آینده و پیشگام بودن بهای سنگینی میطلبد که وهابزاده با رضایت کامل پرداخته و میپردازد…
آموزگار شیوههای دیگرگونه بودن
پروین آهنگر/ وهابزاده پی برد برای جامعهای عادلانهتر، محیطزیستی سالمتر و کودکانی شادتر، کار با تجربههای شخصی روزمره آغاز میشود که زندگی ما را میسازند و شالودۀ آن تعامل بلاواسطه با محیطزیستمان و بودن کودکانمان در این محیطزیست هرچند بیمارمان است تا بتوانیم همانطور که لاتور میگوید «زمینی بنگریم و توجهمان را از نو به زمین معطوف کنیم». در نتیجۀ این جهتیابی است که میتوانیم مطالبات محیطزیستی و اجتماعیمان را یککاسه کنیم تا به نظامی ایجادی برسیم که در آن اصل بر زایش است که در آن انسانها و ناانسانها در کنش و واکنش باهماند و به برساختی اجتماعی میانجامد.
کسی از ما نپرسید چه بر ما گذشت
مریم منصوری شوازی/ وقتی از مشهد به یزد آمدم هر دو هفته یکبار در پارکهای یزد، برنامۀ طبیعتگردی میگذاشتم و هر دفعه با تأثیرات شگرف این رویکرد بیشتر آشنا شدم. تا اینکه مصمم شدم مکان ثابتی را برای آن در نظر بگیرم. دغدغۀ من دیگر تنها طبیعت نبود، اینبار دغدغۀ من کودک و طبیعت بود. بعد از سالها جستوجو نهتنها نوشداروی طبیعت بلکه نوشداروی کودکان را هم یافته بودم. کودک و طبیعت، دو محور اصلی توسعۀ پایدار هر کشوری! تا اینکه بعد از گذشت دو سال خبر آمد که سازمان محیطزیست قرار است مجوز مدارس طبیعت را لغو کند…
یکی مرد جنگی به از صدهزار
زهرا محمدی/ آقای وهابزاده برای من تداعیکنندۀ مادربزرگ مادری من بود. مادربزرگم به خردمندی و تجربۀ زیستۀ زیاد شهره بود، مادربزرگم قابلۀ حاذق شهر بود که تعداد زیادی کودک را به دنیا آورده بود. آقای وهابزادۀ عزیز خصوصیات و توانمندیهای علمی بارزی دارند که مطمئن هستم دوستان دیگر بهخوبی و بسیار بهتر از من میتوانند از آنها صحبت کنند اما من میخواهم به دوتا از ویژگیهای مهم و شخصی آقای وهابزاده اشاره کنم که مادربزرگم را برای من تداعی میکرد؛ اول بهنظرم هر دو خیلی خوب، بازی تولد و مرگ و قدرت طبیعت را میشناختند.
بزرگترین خوششانسی زندگی من
فرهاد فداییان/ میخواهم از بزرگترین خوششانسی تمام زندگیام برای شما بگویم. برای شروع داستان، مجبورم حدود ۹ سال به عقب برگردم. پسربچهای هشتساله بودم، بسیار شر و شور؛ به مدرسه میرفتم اما کوچکترین علاقهای به آن نداشتم. نه دوستی در مدرسه داشتم و نه از درس لذت میبردم. حالم از همهچیز و همهکس بههم میخورد. دوست داشتم بچگی کنم. اما خبری از رهایی نبود. اگر زنگ تفریحها به حیاط مدرسه میآمدی و دور و بر را خوب نظاره میکردی، کودکی تنها میدیدی که در تخیلات خود غرق است. آن کودک من بودم…
آن درخت مهربان
شیرین ابراهیمی/ اگر میخواستم استاد وهابزاده را در تصویری انتزاعی به درختی تشبیه کنم، درختی را توصیف میکردم که تنومند است. تنهای محکم و پر از داستان دارد که حاصل سالها پایداری است. این درخت بهطور قطع در محیطی دوستداشتنی با مهربانی بی قید و شرط و شاخههایش را روی انسانها میگستراند تا پناهی برابر آفتاب و بارش باشد و اگر در طبیعتی وحشی قرار میداشت این مهربانی را نصیب حیوانات نیز میکرد…
حفاظت از آگاهی و عشق آغاز میشود
گزارش شب عبدالحسین وهابزاده
پریسا احدیان/ عصر یکشنبه، چهاردهم مردادماه سال یکهزار و چهارصد و سه، هفتصد و شصتمین شب از مجموعه شبهای مجلۀ بخارا با همراهی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی و مجلۀ صنوبر به شب «عبدالحسین وهابزاده» اختصاص یافت. در این شب که با استقبال بسیاری از دوستداران محیطزیست، اساتید این حوزه و هنرمندان برگزار شد از جایگاه آموزشی عبدالحسین وهابزاده در حوزۀ محیطزیست و کودکان و نوجوانان تقدیر شد…
حشرات به چه درد میخورند؟
کاوه فیضاللهی/ ما موفق شدهایم ۵۳ درصد از جمعیت پروانهها، ۴۹ درصد از جمعیت قاببالان، ۴۶ درصد از جمعیت زنبورها، و ۳۷ درصد از جمعیت سنجاقکهای دنیا کم کنیم. البته پشه و مگس و سوسری (سوسک حمام) هنوز بهوفور هست، زیرا این حشرات به ما وابستهاند و ما با افزایش زباله جمعیت آنها را نیز افزایش دادهایم. عادت کردهایم که وقتی صحبت از انقراض میشود به یوز و ببر و کرگدن فکر کنیم، اما اکنون برآورد میشود که بین ۱۰ تا ۴۰ درصد از گونههای حشرات نیز در خطر انقراض قرار دارند…
آبدزدک از نمای نزدیک
کاوه فیضاللهی/ در زامبیا باور دارند که دیدن آنها خوششانسی میآورد. آبدزدکها خاکهای سبک و تُرد را ترجیح میدهند و معمولاً در علفزارها و زمینهای کشاورزی یافته میشوند. یک آبدزدک چهار سانتیمتری میتواند با سرعت ۲۰ سانتیمتر در دقیقه در خاک نرم پیشروی کند؛ تقریباً پنج برابر طول بدنش! طول شبکۀ تونلهایی که یک آبدزدک بالغ حفر کرده در مجموع ممکن است به ۶ متر برسد. شبها در جستوجوی غذا تونلهایی افقی درست زیر سطح خاک حفر میکند که از بالا شبیه تونلهای کورموش در اندازۀ کوچکتر دیده میشود…
مرا ده امید مانده و هر آن ده تویی
مسعود فریادی/ از سال ۱۳۳۵ که طرح قانونی راجع به شکار و سپس در سال ۱۳۴۶ که قانون شکار و صید را به امید حفاظت از جانوران آسیبپذیر و کمک به پایداری زیست آنها وضع کردیم، شمار این جانوران روزبهروز کمتر شد. شکارچی را مجازات کردیم اما جانوران بیشتری شکار شدند. برنامهها نوشتیم و بودجهها گرفتیم و دادیم برای نجات گربهسانی که دشتهای پهناور این کشور را همچنان با گامهای چالاکش درنوردد، اما آن تدبیرها در حفظ این شاهکار طبیعت ایران اثر نکرد و برنامههای عمل ابتر ماند…
آموزش محیطزیست در کشورهای موفق
الگوهایی برای پرورش نسل آینده
سعیده اکباتان/ آموزش محیطزیست بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای مقابله با چالشهای محیطزیستی در جهان، جایگاه ویژهای در نظامهای آموزشی کشورهای موفق دارد. کشورهایی مانند فنلاند، آلمان و ژاپن، با بهرهگیری از تجارب زیسته و روشهای نوآورانه، توانستهاند آموزش محیط زیست را به بخش جداییناپذیر از زندگی روزمرۀ دانشآموزان تبدیل کنند. این مقاله به بررسی راهبردها و تأثیرات این برنامهها در کشورهای موفق میپردازد و پیشنهاداتی کاربردی برای استفاده در سیستم آموزشی ایران ارائه میدهد…
اثر منفی آبخیزداری سازهای بر چشماندازهای کوهستانی
عباس محمدی/ یکی از آسیبرسانترین فعالیتها در کوهستان، دستکاری در سامانههای آبشناختی (هیدرولوژیک) کوهستان شامل درهها، آبکندها، رودها، رودکها و جویبارهاست. در چند دهۀ اخیر، «آبخیزداری» ایران تغییر جهتی انحرافی بهسوی ساخت سیلبند (check dam) داده و این فعالیت، گذشته از اختلال شدید در مسیر روانابها، زیاد کردن خطر سیلهای ناشی از شکست سیلبند، و جلوگیریِ نسبی از روان شدن سیلاب به دشتهای پاییندست و بهاینترتیب اختلال در آبگیری آبخوانهای زیرزمینی، موجب تغییر سیمای کوهستان هم شده است…
گزارشی از ششمین جشنوارۀ کوهنوشتهها
بنیاد محمدیفر با همکاری انجمن کوهنوردان ایران/ در بخش نشریهها، اثر برگزیده، مجلۀ «صنوبر» است که به همت خانم مانیا شفاهی، با مطالب و مقالاتی ارزشمند و در قالبی مناسب و برخوردار از اصول روزنامهنگاری حرفهای منتشر شده است. بیتردید این مجله نقشی پررنگ در آگاهیبخشی اثربخش در زمینۀ گسترشِ فرهنگِ مطالعه و ترویجِ شناخت طبیعت و دوستی با آن دارد. بدینترتیب مجلۀ صنوبر با در نظر گرفتن هیأت تحریریه و صاحبان مقالات، شایستۀ تقدیر ویژه دانسته شده است.
کارهای کوچک، قدمهای بزرگ
معرفی مؤسسۀ فانوس طبیعت
نیلوفر مداح/ ما در راستای اجرای مسئولیت اجتماعی پیوسته در فکر انجام فعالیت تأثیرگذار بودیم. با قرار گرفتن در فضایی متأثر از توران میرهادی و عبدالحسین وهابزاده و سایر اساتید پیشرو در زمینۀ کودک و محیطزیست به این نتیجه رسیدیم که برای ترویج جامعۀ سبز باید صلح را از کودکی بیاموزیم. من و احمد (همسرم)، با همراهی خانواده، اولین قدمها را برداشتیم؛ اما دیری نگذشت که دوستان ارزشمند دیگری برای تسکین درد مشترک (حفظ محیطزیست و منابع طبیعی) با ما همقدم شدند…
بزرگمردی که دیدم
مهدی تیموری/ آقای عبدالحسین وهابزاده علاوه بر مسائل فنی و علمی که واقعاً تسلط خیلی خوبی روی آن داشتند با طبیعت و چالشها و همچنین با راهکارهای برونرفت از آن کاملاً آشنا بودند. شوخطبعی و بیان شیوا و نگاه خاص ایشان به طبیعت و نیز نوع برخوردی که با همکاران محیطبان داشتند خاطرات بسیار شیرین و در عین حال آموزندهای برای ما رقم زد…
از خدمات نامرئی اکوسیستم؛ تأثیر مثبت بر رشد کودک
ج. کوین سامرز و همکاران، ترجمۀ زهرا انوشه/ رشد شناختی در دوران کودکی مجموعهای از مراحل پیشرفت است که شامل تعاملات متعدد بین مراحل مختلف و نتیجۀ تجربیات مداوم در محیط طبیعی میشود. نظریۀ «روانشناسی محیطزیست» نشان میدهد که تماس با طبیعت مهم است، زیرا خلاقیت و تخیل کودک را تقویت میکند، توسعۀ شناختی و فکری او را افزایش میدهد و روابط اجتماعی را تقویت میکند. همچنین نظریههای بنیادی آموزش نشان میدهند که تعامل با طبیعت، دانش کودک از طبیعت را بالا میبرد، ارتباط عاطفی، شناختی و معنوی او با جهان را برقرار میکند و درک او از جایگاهش در جهان را ارتقا میبخشد.
لطفاً جیغ نکشید!
نگاهی به کتاب ویز، نیش، گاز
محبوبه گلافشانی/ ترس از حشرات یکی از ترسهای فراگیر انسانهاست و راستش مثل بقیۀ ترسها برای از بین بردنش راه میانبری وجود ندارد. همانطور که برای کم کردن ترس از آب باید دل به آن زد، بخواهید یا نخواهید، برای نترسیدن از حشرات نیز باید آنها را از نزدیک بشناسید. اما اگر از حشرات میترسیم، یک میلیون گونه از آنها در جهان وجود دارند که دیدنشان برایمان وحشتآور است. چطور میتوانیم تمامشان را بشناسیم؟
سه کتاب، سه دغدغه
نیما فریدمجتهدی/ در این معرفی کتاب، با سه کتاب که بهتازگی از سوی پژوهشگر جوان اما پرتلاش کشورمان منتشر شده است آشنا میشویم. نیما فریدمجتهدی دانشآموختۀ دکتری جغرافیا و دارای تألیفات متعددی در حوزۀ آب و هوا و کوهستان و یکی از همراهان دلسوز و همیشگی فصلنامۀ صنوبر بوده است. کتابهای معرفیشده در این بخش از آخرین تألیفات فریدمجتهدی و همکار پژوهشی ایشان، سمانه نگاه است که در ادامه با آنها آشنا میشویم.
کتابی که شگفتزدهتان میکند!
معرفی کتاب «حس شگفتی»
منیره کامیابفرد/ کتابی دارای تصاویر زیاد و متن اندک که در نگاه اول از خود میپرسید، این کتاب قرار است چه چیزی به دانستنیهای من اضافه کند. اگر قرار باشد حس شگفتی فطری یک کودک زنده نگه داشته شود، بدون هیچ هدیهای از طرف هیچ فرشتهای، به همراهی و مصاحبت دستکم یک بزرگسال نیاز دارد تا بتواند حس شگفتیاش را با او به اشتراک بگذارد. لذت، شور و هیجان و راز جهانی را که در آن زندگی میکنیم، با او بازکشف کند…
تئاتر در عصر بحران اقلیمی
معرفی کتاب «صحنهپردازی آخرالزمانی: تئاتر در عصر بحران اقلیمی»
انسیه پولادزاده/ برایان کولیک، کارگردان، نویسنده، مدرس، تهیهکننده، در مقدمۀ کتاب صحنهپردازی آخرالزمانی: تئاتر در عصر بحران اقلیمی آرزو میکند که این کتاب هرگز به واقعیت بدل نشود. او امیدوار است که روزی خوانندگان آینده، به این کتاب بخندند و بگویند که موضوع آن، یعنی پایان دنیا، موضوعی مضحک و بیمعناست. کولیک این نوشتار را بهعنوان مجموعه دغدغهها و گفتوگو با فرزندش درمورد آیندۀ سیارهای که در آن خواهد زیست معرفی میکند…